روایت تفحص از منطقه عملیاتی والفجر 6
روایت تفحص و کشف شهیدان مفقودالجسد؛ سید ابراهیم و سید حسین اسماعیل زاده، حکایت مرزبانان همیشه بیداری است که در کلاس شهادت، آموزگار وفاداری پسر و پدر به یکدیگر و وحدت وجودی انسانها برای قرب الیالله هستند.
سردار "سیدمحمد باقرزاده" مسئول کمیته تفحص شهدا درباره چگونگی کشف پیکرهای مطهر شهیدان اسماعیل زاده - یک ساعت قبل از سال تحویل 89 در معراج شهدای اهواز - روایت میکند: « طی عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد، یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.
خوب، پلاک داشتند، پلاکها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفتهاند. معمولاً اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند.
اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است.
شهید سید ابراهیم اسماعیلزاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیلزاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.»
شهیدان اسماعیل زاده 25 سال مفقودالجسد بودند تا اینکه گروهی از اعضای تفحص، پیکرهای مطهر این دو شهید بزرگوار را در تاریخ خردادماه 88 در منطقه چیلات کشف کرده و به آغوش خانوادهشان باز میگردانند.
" شنیدهام عاشقا مخلصو و بیریا بودن؛ من هنوزم نفهمیدم که شهدا کیا بودن؛
همیشه سرگرم دم یا فاطمه مدد بودن؛ نشون دادن که راههای آسمونو بلد بودن؛
کبوترای رویاییِه آسمون بودن؛ تمومشون مصداقی از وسابقون بودن؛ مُقربون بودن؛
ای دل، ای دل، امون از دست دنیا، ای دل،ای دل، کجا رفتن شهیدا "