زندگی یعنی تو «سی و یکمین سروده ی خودم»
به نام زیبایش سلام
زندگی یعنی من
زندگی یعنی تو
یعنی این کاسه ی لبریز از گل
زندگی چرخش ماه و دل توست
زندگی شاید پشت آن برگ درخت
شاید پشت آن کوه بلند
آن هیاهوی قشنگ
در دروازه ی حیرت باشد
ماه در حسرت آب
آب در حسرت ماهی
دل من در غم تو
و تو ای سبزترین باغ بهار
رخ تو همچو نگار
پای تنهایی تو میمانم
سر این دار قرار
شاعر: وحید زارع