سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

روزگار بی کسی حسین

    نظر

جبرئیل حقایق آینده ی یکی از فرزندان آدم را به او گفت.
گفت: ای آدم این فرزندت روزی کشته میشود ؛ در حالیکه تشنه است
غریب است! وحید و تنهاست!
بی کس است... و هیچ یار و یاوری ندارد.
آدم پرسید حقیقت دارد؟
جبرئیل گفت: بله...چنین خواهد بود و بلکه بدتر.
ای آدم بعد از آنکه او را شهید نمودند
و خیمه ها و اسباب ایشان را غارت کردند،
سر مبارک آن حضرت و سر های اصحاب آن حضرت را
بر سر نیزه ها نصب خواهند کرد و به شهر و دیار خواهند گردانید
و با آن سر ها اسیر خواهند نمود زنان و عیال او را...
«فبکی آدم و جبرئیل بکاء الثکلی.»
پس گریست آدم (ع) و جبرئیل مثل زنی که بچه اش مرده...


همه چیز دان

    نظر

سلام ؛
چند ماه پس از واقعه ی کربلا بود ؛
پدرش و72 تن را شهید کرده بودند و بازگشته بود.
امام سجاد وارد مدینه شد.
مردی آمد! سلام کرد و فکر میکرد خیلی میفهمد و همه چیز دان است!!
گفت: دیدی رفتید چه شد؟
امام فرمود: فکر کن اگر نمیرفتیم چه میشد؟!!
شاید جسم ها زنده میماندند ولی اسلام به کلی نابود میشد.


فقط به زیر لب حسین

    نظر

 اگه تورو نبینم دق میکنم من میمیرم حسین
وقتی دارم میمیرم سراغتو هی میگیرم حسین
غسل بکنین تنم رو با اشک دیده ها و گریه هاش حسین
کفن کنید تنم رو با پیرهن سیاه روضه هاش حسین
جنازمو بیارین بگین فقط به زیر لب حسین
وقتی که زنده بودم به لب میگفتم روز و شب حسین
تو هجله مردن من زنجیر و سنج و یه علم بیارین
کنار قرآن خدا نوار روضه حسین بزارین
به روی سنگ قبر من حک بکنید یه عمر دلسپرده
بگین به آشناها گفته به لب یه یا حسین و مرده
رو قبر من بریزید تربت کربلا ، کمی گل یاس
حک بکنید رو قبرم ، جون داده تاسوعا برای عباس


مزار خودم

    نظر

رسیده ام به مزارت نه، بر مزار خودم * سیاه پوش تو ام نه، که داغدار خودم

تو زیر خاکی و من خاک بر سرم ریزم * تو سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

شکسته تر ز همیشه کنارت آمده ام * برای دیدن خاک مزارت آمده ام

بگو چگونه دلت آمد از برم بروی * به روی نیزه ولی در برابرم بروی

 

ببین که بعد تو غمگین ترین صدا شده ام * شکسته ام ز کمر دست بر عصا شده ام

چهل شب است که مهمان شامیان بودم * چهل شب است که مهمان خنده ها شده ام

چهل شب است که از درد پا نمی خوابم * پر از جراحتم و غرق رد پا شده ام

چهل شب است ز گریه ز لای لای رباب * کنار نیزه اصغر پر از عزا شده ام

چهل شب است که با چادری که خاکی بود * حجاب دخترت از چشم بی حیا شده ام

حکایت من و کعب نی از تنم پیداست * ببین شبیه تو ام مثل بوریا شده ام

به خاک سرخ تو ای تشنه آب می ریزم * گلی نمانده برایم گلاب می ریزم

مرا ببخش که بی غنچه ات سفر کردم * که یاس برده ام اما بنفشه آوردم

 

حسین من بیا و این دل شکسته را بخر * حسین من مسافر جا مانده را با خود ببر

آسمانی شده ام بی نشانی شده ام قد کمانی شده ام ارغوانی شده ام خسته حال و پیرم

در کنار قبر تو می شود پرپر تو کشته آخر تو که منم خواهر تو بی تو من می میرم

حسین من بیا و این دل شکسته را بخر * حسین من مسافر جا مانده را با خود ببر

ظهر عاشورای تو تشنه بوسیدنت از کنار خیمه ها در میان تشنگی رفتی و جا ماندم

طاقتم را طاق کرد پای پر آبله ام مثل مادرم شدم بعد تو نماز را من نشسته خواندم

حسین من بیا که از جور زمانه خسته ام * حسین من به انتظار مردنم نشسته ام

عقده ام وا شده است دیده دریا شده است سینه غوغا شده است مثل رویا شده است نذر تو شد جانم

این تویی کنار من ای گل بهار من سر بریده یار من تا به آخرین نفس پیش تو می مانم

حسین من تو رفتی و شکسته شد حریم تو * حسین من آواره خرابه شد یتیم تو

 

مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند * در همان گوشه گودال فدایم کردند

دوستانم که نبودند بگریند به من * دشمنانم همگی گریه برایم کردند

من که خود راهنمای همه عالم بودم * سر خونین تو را راهنمایم کردند

هر کجا خواستم از پای در افتم دیدم * کودکان دست گشودند و دعایم کردند

خجلم از تو که گم گشت امانت هایت * بر سر خار دویدند و صدایم کردند

گریه ها داشتم از دوری روی تو ولی * خنده ها بود که بر اشک عزایم کردند

همرهانم که گرفتند غبار از محمل * همه در خاک فتادند و رهایم کردند

تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست * دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند

حسین من بیا و این دل شکسته را بخر * حسین من مسافر جا مانده را با خود ببر


کاش بودم حسین...

    نظر

کاش بودم شعله تا شمع مزارت می شدم چلچراغ زائر شب زنده دارت می شدم
کاش بودم پرچم حاشیه دار ماتمت تا که زینت بخش بزم سوگوارت می شدم
کاش بودم حلقه حلقه همچو زنجیر عزا در کف دل بی قرار بی قرارت می شدم
کاش بودم قطره ی آبی و از راه وفا شبنم لبهای خشک شیرخوارت می شدم
کاش می بودم سپر بر هجوم تیغ مرگ مانع شمشیر خصم نابکارت می شدم
کاش بودم در شب شام غریبان تا که من پاسدار خیمه ی بی پاسدارت می شدم


تو به معنای شجاعت شده ، من معنی صبر

    نظر

جمله ها داشته حرفی نزدن یعنی صبر
-
سفره داری وسط رنج و محن یعنی صبر
-
#اولین-آیه-قرآن-شما-حا-یا-صاد
-
ترجمه گشته بدین شکل حسن یعنی صبر
-
ننوشتند چه گفتی وسط کوچه ولی
-
زیر لب گفتن آهسته بزن یعنی صبر
-
آن سکوتی که تو را کشت مرا دق داده است
-
بعد از آن کوچه حیاتت علنا یعنی صبر
-
تا که افشا نشود راز دل مادر دست
-
را گرفته است فقط روی دهن یعنی صبر
-
گفتن جمله لایوم کیومک وقتی
-
که پر از زهر شده کل بدن یعنی صبر
-
این سفارش به برادر که اخا بعد از من
-
خون نریزید ولو اینکه شود تیر کفن یعنی صبر
-
من و تو آینه شیر خداییم حسین
-
تو به معنای شجاعت شده ، من یعنی صبر
-
صبر ایوب مثل گشته ولیکن بی شک
-
قصه زندگی ات منحصرا یعنی صبر.
غریب-اربابم...


برادر حسین

    نظر

سلام بر ابوالفضل العباس

سلام بر کسی که به ادب معروف است!

سلام بر تو! ای دست بریده

7سال پیش بود به بقیع رفتم 

همه ی عشقم زیارت بین الحرمین است

اما امیدم این است که مادرت را زیارت کرده ام در بقیع!

السلام علیک یا ام البنین ام ابوالفضل

لبریز آه و غصه و غم گریه میکنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه میکنم

شایسته ی زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه میکنم! 


تیر 3 شعبه

    نظر

سلام حاج آقا قرائتی زیبا گفتند: تیر سه شعبه یعنی چه؟

تیر سه شعبه به گلوی علی اصغر زدند.

تیر سه شعبه همین کارهاییست که ما در کوچه و خیابان انجام میدهیم.

همین بد حجابی ها و رعایت نکردن است.

سه شعبه دارد.

یک شعبه اش این است که خودمان گناه کردیم.

یک شعبه این است که دیگران را به گناه انداختیم.

آن جوانی که در این فضا به گناه می افتد.

یک شعبه هم قلب امام زمان است که نشانه گرفتی!!!

کمی تامل لطفا!