سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

موسی موعود

    نظر

خدا کند بیاید
حضرت صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
پس آن گاه که مدت عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد
چهل صباح به پیشگاه الهی ضجه و گریه کردند
تا اینکه خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که آن ها را از شر فرعون خلاص کنند
به این ترتیب 170 سال از عذاب ایشان کم شد
وضع شما نیز همینطور است
اگر چنین کنید خداوند فرج را برای شما میرساند
اما اگر چنین نباشید کار به آخرین حد خواهد رسید
پس بنی اسرائیل چهل روز خواندند
خدا را خواندند
سرانجام موسای موعودشان آمد
بسیار زودتر از آنچه که باید می آمد
ما را چه شده که حتی چهل روز استغاثه ی مدام را تاب نداریم؟


منتظرت بودم

    نظر

آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم...
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم... منتظرت بودم...
بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه...
منتظرت بودم... منتظرت بودم...
منتظرت هستم


حرکت به سمت صلاح تا ظهور

    نظر

شما مردم عزیز – بخصوص شما جوانها – هر چه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید این آینده را نزدیکتر خواهید کرد، اینها دست خود ماست اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد همچنان که شهدای ما با فدا کردن جان خودشان آن روز را نزدیک کردند، آن نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند هر چه ما کار خیر و اصلاح درونی خود و تلاش برای اصلاح جامعه انجام بدهیم آن عاقبت را دایما نزدیکترمی کنیم.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) 1379/08/22
توافق خوب


چرا با «نمیشود»؟

    نظر

این جشن‌ها برای من «آقا» نمی‌شود

شب با چراغ عاریه، فردا نمی‌شود

خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید

می‌خواستم ببینمت؛ امّا نمی‌شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی، وا نمی‌شود

یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را

عرضه مکن؛ که هیچ تقاضا نمی‌شود

اینجا، همه من‌اند؛ منِ بی‌خیالِ تو

اینجا کسی برای شما، ما نمی‌شود

آقا! جسارت است؛ ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود

تا چند فرسخی خودم، ایستاده‌ام

تا مرز یأس، تا به عدم، تا «نمی‌شود»

می‌پرسم از خودم: غزلی گفته‌ای؛ ولی

با این همه ردیف، چرا با «نمی‌شود»؟

 


شیعه ی تو غمگین است

    نظر

تا ظهورت نشود شیعه ی تو غمگین است

یاد توبر دل غم دیده ی ماتسکین است

روز پیش نظر مادر تو تاریک است

تا نیایی به خدا فاطمه ات غمگین است

انتظار فرجت افضل طاعات خداست

به ولای تو که این کار ،اساس دین است

هرکسی در پی آمین ومرامی باشد

عشق ورزی به تو، عشاق تو را آیین است

گر چه از دیده ی ناقابل ما پنهانی

محفل از بوی دلاویز تو عطراگین است

خود برای فرجت دست دعا را بردار

شیعه را ورد زبان ، زمزمه ی آمین است


غم هجران تو پیرم کرده

    نظر

روز ها دل نگران چشم به ره می دوزم

همه شب شمع صفت تا به سحر می سوزم

سعی در راه وصال از نفس انداخت مرا

پرده بردار ز رخ مهر جهان افروز

در جوانی غم هجران تو پیرم کرده

بنگر ای جان جهان شام سیه شد روزم

ای خوش آن روز که در خیمه ی سبزت آیم

گو نشانت ز که پرسم ز که ره آموزم

جز دعای فرج وصبر ندارم راهی

اثری بخش بر این زمزمه ی جانسوز

من که نوروز ندارم زغم غربت تو

چون تو آیی بشود عید من و نوروزم


دوباره بهار

    نظر

بخوان غزل که دوباره بهار آمده است

شکوفه بر تن شاخه به بارآمده است

دوباره خانه دل را تکانده ام اما...

به خانه گرد غم انتظار آمده است

کنار سفره هفت سین نشسته ام هر سال

دو دیده با غم دوری کنار آمده است

خدا کند بنویسند در دل تقویم

به خط سرخ،(تعطیل)، یار آمده است


تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!

    نظر

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت...
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت..
تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت...
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود..
در راهِ جمکران سر راهی ببینمت..
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای..
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت..
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من..
سرگرم میشوم به گناهی , ببینمت..
مهدی


عهد و وفا نشکسته..

    نظر

اگر قدر تو را دانسته بودیم

اگر عهد و وفا نشکسته بودیم

دل ما خانه غم ها نمی شد

غم هجران نصیب ما نمی شد

اگر شرط تولا کرده بودیم

آنچه گفته مولا کرده بودیم

نمی شد روز ما شام سیاهی

نمی شد قسمت ما این جدایی