سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

40 توصیه برای سلامتی

    نظر

1.آب فراوان بنوشید.
2.مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3. از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4. با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (اشتیاق)،
Empathy (همدلی).
5.از ورزش کمک بگیرید.
6.بیشتر بازی کنید.
7.بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8.روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9. حداقل 7 ساعت بخوابید.
10. هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.
11. زندگی خود را با هیچ شخصی مقایسه نکنید، شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12. افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13.بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14. خیلی خود را جدی نگیرید.
15. انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16.وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
17.حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18. گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به او یادآور نشوید چرا که با این کار موجب از دست رفتن آرامش زمان حال خود می شوید.
19.زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید، پس هیچگاه نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
20. با گذشته ی خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
21.هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
22. بدانید که زندگی به مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.
23.بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24.مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. بهر حال زمانی هم مخالفت وجود دارد.
25. گاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
26. هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
27. خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
28.زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
29. سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
30.در مورد اینکه دیگران راجع به شما چگونه فکر می‌کنند، افکارتان را آشفته نسازید.
31.زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستانتان به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.
32. حتی الامکان همیشه کارهای مثبت انجام دهید.
33.از هر چیز بی فایده فاصله بگیرید و از عواملی که زائیده ی زشتی و ناخوشایندیست دوری بجویید.
34.به عشق ایمان داشته باشید چرا که عشق درمانگر هر نابسامانی است.
35.هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. پس از گذز زمان غفلت نکنید.
36. مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
37. در بدبیاری ها امید داشته باشید که خوشوقتی ها هم در راهست.
38. همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از هستی تان انرژی بگیرید و از هستی بخشتان شاکر باشید.
39. بخش عمده ای از درون شما که همان ضمیر شماست شاد است، بنابراین به اینده لبخند بزنید.
40.برای دیگران دعا کنید.


برای درمان تنبلی همین حالا شروع کنید

    نظر

 1. شروع

شروع ‌کردن، سخت‌ترین بخش کار است. غلبه بر اینرسی یا همان لختی و مقاومتی که نسبت به شروع کار جدید در ما نهفته ‌است، اندکی دشوار است. با قدم‌های کوچک شروع و تأثیر تغییرات جزئی را مشاهده‌ کنید.
زندگی سخت است و انتظار بی‌جایی است که فکر کنید زندگی عالی یعنی زندگی بدون چالش و مشکل. اما باید قبول کرد که در کنار این سختی، زندگی سرشار از هیجان، امید و شیرینی نیز هست. با تنبلی خود را از موقعیت‌های شگفت‌انگیز، خوشی‌های محتمل و… محروم می‌کنید. باید مهارت‌هایتان را افزایش دهید، راه‌های حل مشکلات را پیدا کنید، رشد کنید و با تمام قوا به سوی ترس‌هایتان شیرجه بزنید. بهانه نیاورید و شجاع باشید.

 2. از زمان نهایت استفاده را ببرید

سعی کنید، فعالیت‌های خود را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم‌ کنید. وقتی که کارها بخش بخش باشند، انجام آنها ساده‌تر و شدنی‌تر است و ترس شما از شروع کردن کمتر می‌شود. گاهی اوقات علت تنبلی، گیج شدن و شلوغی بیش از اندازه موجود در کارهاست. برای اجتناب از گیجی و سردرگمی لازم است که کارها را کوچک‌تر کنید. تفکیک کارها به شما کمک می‌کند که هر کدام را با آرامش به ثمر برسانید و ضمنا می‌توانید رفت‌وآمدی میان انجام هر کار داشته باشید، یعنی ضمن انجام کاری به اقدامات لازم برای سایر فعالیت‌ها هم بپردازید و از
آنجا که مرز میان هر فعالیت کاملا مشخص است، سردرگمی و آشفتگی به بار نخواهد ‌آمد. کسانی که مدام از کمبود وقت می‌نالند، درست از زمان بهره نمی‌برند و اتلاف ‌وقت به شیوه‌های نامناسب موجب از دست رفتن زمان لازم برای پیگیری امورات‌شان می‌شود. از طرف دیگر، عدم برنامه‌ریزی آشفتگی ایجاد می‌کند و در آشفتگی، مغز قدرت مدیریت و تصمیم‌گیری درست را از دست می‌دهد. پس با درمان تنبلی به مغز بی‌نوا رحم کنید.

  3. اعتماد به نفس داشته ‌باشید

مربی خودتان باشید. منبع انرژی و الهام خود بشوید. اگر هیچ مشوقی در اطراف خود ندارید، خودتان که هستید. به خودتان روحیه بدهید و هرگز نگویید «هرگز». باور کنید تکرار جملات مثبت و الهام‌بخش در طول روز، شما را پرنشاط و شاداب می‌کند. به خودتان بگویید من می‌توانم، من قوی هستم و … . حس موفق بودن را در خود گسترش بدهید. چرا که نه؟ حتما شما هم استعدادها وتواناهایی دارید که با چاشنی تلاش شما را به بهترین نتایج خواهند ‌رساند.

  4. در صورت نیاز از دیگران کمک بگیرید
بیشتر افراد دوست ندارند از دیگران کمک بخواهند. علت این مسئله، شاید خجالت و ترس از برخورد منفی دیگران باشد. در هر صورت ترسیدن از درخواست کمک، نگرشی ناسالم است. انسان موجودی اجتماعی است و بخشی از وجودش در ارتباط با اجتماع، کمک به سایرین و کمک گرفتن از آنها معنی پیدا می‌کند. فرآیند اجتماعی شدن یعنی توانایی تبدیل کردن من به ما. این فرآیند کمی سخت، اما بسیار مهم است.وقتی با دیگران در معاشرت و ارتباط هستیم، حس مسئولیت‌مان بیشتر می‌شود و درمان تنبلی خیلی ساده‌تر خواهد ‌بود. مثلا در کم کردن وزن، وجود دوست و همراهی که کار ما را نظارت کند، بسیار مفید است. نیروهای مثبت اطراف خود را کشف کنید. یعنی افرادی که شما را دوست دارند و به درمان تنبلی شما کمک می‌کنند. انرژی مثبت و کمک اطرافیان می‌تواند انگیزه‌ی لازم برای تغییر را به شما بدهد.

5. واقع‌بین باشید
برنامه‌ریزی معقول داشته باشید و به آن پایبند بمانید. تحت هیچ شرایطی قوانینی را که برای انجام کارهایتان تنظیم کرده‌اید، بر هم نزنید که البته این به معنی ترک استراحت و تفریح نیست. میان کار و فعالیت تعادل ایجاد کنید. در هر کاری منظم و سرسخت باشید. وقتی کارتان را به نحو احسن انجام بدهید، استراحت برای‌تان شیرین‌ترخواهد ‌بود. با درمان تنبلی روحیه بهتری پیدا می‌کنید و تفریح و استراحت معنای خوبی به زندگی‌تان می‌بخشد.

6. خود را تشویق ‌کنید

برای هر گامی که به سوی هدف برمی‌دارید لایق تشویق هستید. خود را دوست بدارید. به خود آفرین و خداقوت بگویید. جملات مثبت شما را تواناتر و باانگیزه‌تر می‌کند.


تنبلی چیست؟

    نظر

تنبلی چیست؟ واژه‌ای به‌غایت پراستفاده، با تنوع کاربرد در تمامی زمینه‌های زندگی بشری. تنبل کیست؟
شعری قدیمی و کودکانه در تلاش برای پاسخ‌گویی به این پرسش، تنبل را همیشه خواب و در رختخواب معرفی می‌کند که البته بی‌راه هم نمی‌گوید. به طور کلی، تنبلی یعنی گریز از کارهایی که لازم است انجام بشوند. تنبلی دلایل متعددی دارد. مثلا گاهی اوقات بعضی از کارها خسته‌کننده‌ هستند، آنقدر خسته‌کننده که انجام آنها دشوار می‌شود یا گاهی انجام کار به طور انفرادی مشکل است و در نتیجه انگیزه‌ی شروع کار از دست می‌رود. دلیل تنبلی هرچه که باشد، باید برای درمان آن اقدام کرد. با درمان
تنبلی انرژی شگرفی به زندگی ما تزریق می‌شود و شادابی و نشاطی که به همراه دارد زندگی را زیباتر خواهد‌ کرد. در ادامه برای درمان تنبلی راه‌کارهایی مطرح شده ‌است.

برای درمان تنبلی تکلیف خود را مشخص کنید


      1. مشکل اصلی را پیدا کنید

هر وقت تنبلی سراغ‌تان ‌آمد، لحظه‌ای تأمل کنید. ببینید مشکل کجاست و این مسئله ناشی از چه عامل یا عواملی است. تنبلی به طور کلی یک نشانه است، یعنی نتیجه‌ای از یک مشکل محسوب می‌شود و خود معلول علتی است که باید کشف و حل شود. دلایل مختلفی برای تنبلی وجود دارد از جمله بی‌انگیزگی، خستگی، ترس، بی‌علاقگی و…‌. دلایل تنبلی را کشف و سعی‌ کنید با درمانش از عقب‌ماندگی و بی‌انگیزگی ناشی از آن دور شوید.

 2. مشکل کشف شده را حل ‌کنید

حال که دریافتید تنبلی‌تان از کجا ریشه گرفته ‌است و علت آن چیست، برای رفع مشکل و درمان آن اقدام‌ کنید. در یافتن راه حل مشکل و درمان تنبلی موارد زیر را در نظر داشته‌ باشید.

  * اگر خسته هستید و علت بی‌انگیزگی شما خستگی است، به خودتان کمی استراحت بدهید. همه به استراحت و آرامش نیاز دارند. اگر زمان شما محدود و اندک است، به ناچار بعضی از برنامه‌ها را حذف کنید و حتما وقتی را به استراحت و تجدید‌ قوا اختصاص ‌بدهید. اگر در برنامه‌ها و کارهای مختلف غرق شده‌اید و این موضوع شما را گیج کرده ‌است، سعی‌کنید مسئله را به اجزای کوچک‌تر تقسیم‌ کنید. فهرستی از اولویت‌ها تعیین‌ و به ترتیب، انجام کارها را شروع کنید. اگر علت فرار شما از کار و تنبلی ترس باشد باید چه کنید؟ به این بیندیشید که ترس شما چقدر منطقی است و این ترس چگونه شما را از اهداف و آرزوهایتان دور نگه ‌می‌دارد. گاهی ‌اوقات از چیزی ضربه می‌خوریم و احساسات ما جریحه‌دار می‌شود یا بعضی مواقع ناراحتی‌هایی برای ما ایجاد می‌شود که روح‌مان را آزرده می‌کند و همین آزردگی، انگیزه‌ی فعالیت را از ما می‌گیرد. اگر علت تنبلی شما چنین است، به هیچ‌وجه خود را تحت فشار قرار ندهید. برای بهبودی به خود زمان بدهید و سپس برای درمان تنبلی‌های خود اقدام کنید. برای درمان تنبلی ناشی از بی‌انگیزگی باید محیط خود را تغییر بدهید. کلیشه‌ها را بشکنید و از هر راهی که برای شما مناسب است، شور و اشتیاق از دست رفته را به خود بازگردانید.

 3. نظم در زندگی را فراموش نکنید

بی‌نظمی و آشفتگی، انرژی زیادی از شما تلف می‌کند. به‌ویژه از لحاظ بصری، وقتی اطراف شما به‌هم ریخته و نامرتب است، انگیزه و انرژی‌تان افت می‌کند. خانه‌ی نا‌مرتب، ماشین یا میز کار به‌هم ریخته، همه و همه باعث می‌شوند نظم ذهن‌تان بر هم بخورد و برای فرار از این درگیری ذهنی، به آسان‌ترین راه یعنی اجتناب از حل مسئله و تنبلی روی بیاورید.
  در ناخودآگاه ما اتفاقات متعددی در جریان است. آنچه می‌بینیم و می‌شنویم و احساساتی که از محیط دریافت می‌کنیم، به طور ناخودآگاه بر ما تأثیر می‌گذارند. در حقیقت در پشت صحنه‌ی مغز عزیز، هزارویک اتفاق رخ می‌دهد. پس برای شروع فعالیت‌ها باید زمینه‌ی آرامش ضمیر ناخودآگاه را فراهم کنیم.

 4. مثبت اندیشی یک اصل است

مغز ما به شکل شگفت‌انگیزی ورودی‌هایش را باور می‌کند. وقتی مدام خود را تنبل، ناتوان و بی‌انگیزه تصور می‌کنید، مغز این صفات را در خود نهادینه می‌کند و قدرت تغییر را از شما می‌گیرد. رخوت حاصل از منفی‌نگری موجب تشدید تنبلی می‌شود.

5. زمان حال را دریابید

بیشتر ما در آرزوی آینده یا تأسف بر گذشته حال را قربانی می‌کنیم. لحظات خوب اسفند را در هیاهوی رسیدن به بهار از دست می‌دهیم. مسیر سفر را نادیده می‌گیریم و فقط به مقصد می‌اندیشیم، در حالی‌که ارزش لحظه‌ها فوق‌العاده بیشتر از آنچه تصور می‌کنید است. برای درمان تنبلی باز کردن دروازه‌های فکر به سمت افق‌های روشن ضروری است.

 6. چشم‌انداز داشته ‌باشید

چشم‌اندازی از مزایای ترک و درمان تنبلی را در ذهن خود تصور کنید. سعی کنید به امتیازاتی که همت و تلاش برای‌تان به ارمغان می‌آورد، فکر کنید. با در نظر گرفتن مزایا، آینده و چشم‌انداز روشن، توان شما برای شروع فعالیت‌ها دوچندان می‌شود و درمان تنبلی کار چندان دشواری نخواهد‌ بود.


چهار قدم موثر برای حل بحران شخصیتی

شاید شما هم در زندگی شرایطی را تجربه کرده اید که خود کم بینی و احترام به نفس پایین، مشکلات ناخواسته ای را برایتان بوجود آورده است. عزت نفس و داشتن احساس خوب نسبت به خود، از جمله مواردی اند که بسیاری افراد در زندگی
خود در آرزوی رسیدن به آن هستند. اگر احساس می کنید دارای عزت نفس پایین هستید و این موضوع روی تمام جوانب زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است؛ اگر فکر می کنید ارتباطات، کار و یا حتی سلامتی شما تحت الشعاع این عزت نفس پایین قرار گرفته است؛ حتی اگر این احساس خود کم بینی از دوران کودکی در شما شکل گرفته و همواره همراه شما بوده است؛ با بکارگیری چهار قدم موثری که در ادامه آورده می شود می توانید عزت نفس را در خود تقویت نموده و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.

قدم اول : موقعیت ها و شرایط مشکل ساز را شناسایی کنید
در مورد موقعیت هایی که به نظر می رسد احترام به نفس شما را پایین می آورند، فکر کنید. این موقعیت ها معمولا عبارتند از :
1. یک ارائه در محل کار
2. یک بحران در منزل یا محل کار
3. یک چالش با کسی که ارتباط نزدیک با شما دارد مانند همسر و یا همکار
4. یک تغییر در جریان زندگی مانند از دست دادن شغل

قدم دوم : از افکار و اعتقادات خود در رابطه با این موقعیت ها آگاه شوید
هنگامی که شرایط و موقعیت های مشکل ساز را شناسایی نمودید، به تفکر خود در رابطه با آنها دقت کنید. ببینید در این شرایط به خود چه می گویید؟ تفسیر شما از این موقعیت ها چیست؟ تفکر شما در این شرایط ممکن است مثبت، منفی و یا خنثی باشد. ممکن است شما در این شرایط منطقی عمل کنید و یا بر پایه یکسری واقعیت ها و دلایل و اعتقادات اشتباه فکر نمایید؛ و یا بالعکس.

قدم سوم : افکار منفی و نادرست خود را به چالش بکشید
برداشت اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟
البته گاهی اوقات تشخیص بی دقتی ها در تفکر مشکل است. بیشتر افراد یک تفکر دیرینه و ثابت درباره خود و زندگی شان دارند. این اعتقادات دیرینه از نظر آنها می تواند نرمال و کاملا منطبق بر واقعیت تلقی گردد؛ در حالی که بیشتر آنها ممکن است تنها یک ایده یا احساس باشند. در این میان بعضی الگوهای فکری نیز در ذهن افراد ممکن است باعث تضعیف عزت نفس گردد که باید به آنها دقت کرد. این الگوها عبارتند از :

1. تفکر همه یا هیچ
در این حالت شما همه چیز را خوبِ مطلق یا بدِ مطلق می بینید. مثلا به خود می گویید: "اگر من در این کار موفق نشوم، کاملاً شکست خورده ام!" عادت به چنین تفکری صحیح نیست. بهتر است همه جوانب یک پیروزی و یا شکست را در نظر داشت.

2. نیمه خالی لیوان
با این الگوی فکری شما تنها جنبه های منفی یک موقعیت را می بینید و تنها بر روی آنها متمرکز می شوید که این باعث می شود نگاه شما به یک شخص یا موقعیت کاملا از مسیر درست منحرف شود. به عنوان مثال به خود می گویید: "چون من در
ارائه آن گزارش اشتباه کردم، حالا همه فکر می کنند که من برای این کار مناسب نیستم." بدبینی بدترین آفت عزت نفس است.

3. تبدیل دستاوردهای مثبت به منفی
در این حالت شما با کوچک شمردن تجربه های مثبت و دستاوردهای مفید خود، آنها را انکار می کنید. به عنوان مثال به خود می گویید: "فقط به این خاطر که امتحان آسانی بود، توانستم موفق باشم!" در اینگونه مواقع شما احترام به نفس را در خود می کُشید.

4. نتیجه گیری منفی بدون داشتن دلایل کافی
شما ممکن است گاهی اوقات بدون داشتن مدارک و شواهد کافی در یک شرایط خاص یک نتیجه گیری منفی کنید. مثلا به خود می گویید: "دوست من هنوز جواب ایمیلم را نداده؛ پس حتما هنوز هم از من ناراحت است!" در صورتی که ممکن است دوست شما در چند روز گذشته موفق به مرور ایمیل هایش نشده باشد. شاید بهتر است به جای توسل به افکار منفی، کمی صبورتر باشید.

5. اشتباه گرفتن احساسات با واقعیت ها
در این حالت شما احساسات یا عقاید خود را با واقعیت ها اشتباه می گیرید. مثلا به خود می گویید: "من احساس می کنم شکست خورده ام پس حتما همینطور است!"

6. دست کم گرفتن خود
با این الگوی فکری خود را کمتر از آنچه که هستید دیده و ارزش های خود را دست کم می گیرید. این ممکن است مثلا ناشی از چندین بار اشتباه کردن در یک موقعیت خاص باشد. به عنوان مثال به خود می گویید: "لیاقت من بیش از این نیست!" بهتر است اندکی تجدید نظر کنید.

قدم چهارم : افکار و عقاید خود را تعدیل کنید
هم اکنون زمان آن است که افکار منفی و نادرست را با افکار سازنده و دقیق جایگزین کنید. برای این کار می توانید از استراتژی های زیر کمک بگیرید:

1. از عبارات امید بخش استفاده کنید
نسبت به خود با مهربانی رفتار کنید و همواره خود را تشویق نمایید. یادتان باشد که اگر بخواهید به بدبینی خود نسبت به یک موقعیت خاص میدان دهید، ممکن است به واقعیت بپیوندد. به عنوان مثال اگر دائم به این فکر کنید که ارائه شما بخوبی برگزار نخواهد شد، ممکن است واقعا همین اتفاق بیفتد. سعی کنید جملات امیدبخش به خود بگویید. مثلا به خود بگویید: "با اینکه موقعیت سختی است، اما من از پس آن بر می آیم."

2. خود را ببخشید
همواره به یاد داشته باشید که همه انسان ها ممکن است در زندگی خود اشتباه کنند. این اشتباهات هیچگاه همیشگی و مختص فرد خاصی نیست. اگر دچار اشتباه شدید به خود بگوئید: "درست است که من اشتباه کردم اما این اشتباه دلیل بر
بد بودن من نیست."

3. از عبارات باید و نباید اجتناب کنید
اگر ذهن شما پر از جملات باید و نباید باشد، ممکن است منجر به این شود که انتظارات و توقعات غیرمنطقی از خود و دیگران داشته باشید. آزاد کردن ذهن از این عبارات باعث می شود انتظارات منطقی تر و نزدیک تر به واقعیت، از خود و دیگران داشته باشیم.

4. بر روی جنبه های مثبت زندگی خود متمرکز شوید
توانایی های خود را در برخورد با موقعیت های چالش برانگیز در زندگی به یاد آورید و همواره به موفقیت ها و قسمت های خوب زندگی خود فکر کنید.

5. با افکار پریشان کننده جور دیگر برخورد کنید
بجای اینکه با افکار منفی، منفی برخورد کنید، از آنها کمک بگیرید تا به الگوهای جدید و سالم تری در زندگی خود دست یابید. از خود بپرسید: "برای بهتر کردن شرایط چگونه باید عمل کرد؟"

6. خود را تشویق کنید
بخاطر هر نکته مثبتی که در یک موقعیت خاص می بینید، خود را تشویق کنید. به عنوان مثال به خود بگویید: "گرچه بنظر می رسد ارائه من عالی نبوده اما حضار با طرح پرسش، تا پایان جلسه مطالب را دنبال کردند. این نشون میده که موفق
عمل کرده ام و به هدفم رسیده ام."

این قدم ها ممکن است در نگاه اول دشوار بنظر برسند. اما با تمرین بتدریج آسان تر خواهند شد. هنگامی که شما شروع به شناسایی افکار و عقاید تخریب کننده احترام به نفس در خود کنید، قادر خواهید بود عملا آنها را تشخیص داده و در جهت مبارزه با آنها گام بردارید. بدین ترتیب موفق به دریافتن ارزشهای خود به عنوان یک انسان می شوید. هنگامی که عزت نفس در شما تقویت شود، اعتماد به نفس شما نیز افزایش یافته و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود و زندگی خود پیدا خواهید کرد.

 

 


چرا ناراضی هستید؟

    نظر

وقتی بدانید کی و کجا و به چه میزان حس نا‌رضایتی در شما بیدار می‌شود مانند بیماری که به دنبال درمان رفته و تشخیص داده چه مشکلی دارد در نتیجه انگیزه لازم برای درمان را پیدا می‌کنید. پس بررسی دلایل این نا‌رضایتی گامی مهم است که باید با شناسایی شما صورت بگیرد. یادتان باشد در این گزینه از جزیی‌ترین مسایل هم نباید عبور کنید چرا که همین مسایل جزیی به دغدغه‌های بزرگ تبدیل می‌شود.

• عوامل نا‌رضایتی را رفع کنید
مثلا یکی از عوامل نا‌رضایتی ما ماندن در ترافیک است. اینجاست که با آگاهی از آن متوجه می‌شوید باید مسیر دیگری برای تردد انتخاب کرده یا حتی زمان زودتری را برای بیرون آمدن از خانه در نظر بگیرید.

• خوش‌بین شوید
مسلم است یک شبه نمی‌توان خوش‌بین شد اما اگر بپذیرید این گزینه راه حلی مهم و ماندگار است باید آرام آرام و با تمرین و تمرکز مسیر افکارتان را از بد‌بینی به سوی خوش‌بینی معطوف کنید. حتی می‌توانید در طول روز آماری از این جایگزینی برای خود در نظر گرفته و با افزایش آن تلاشی انگیزشی در پیش بگیرید.

تا جایی که می‌توانید از افرادی که به شما انرژی منفی القا می‌کنند دوری کنید. به هیچ وجه از کلمات منفی مانند "نمی‌تونم، نمیشه و..." استفاده نکنید. صبرتان را بالا ببرید و برای این کار برنامه‌ریزی کنید. مثلا با خود قرار بگذارید در این یک هفته پیش رو قصد دارید میزان نا‌رضایتی خود را از صد به پنجاه برسانید و در هفته بعد از پنجاه به بیست و همین روند را ادامه دهید تا به صفر رسیده و شما با این خلق منفی برای همیشه خدا‌حافظی کنید.

در این مسیر خانواده و اطرافیان به خصوص دوستان هم نقش اثر‌گذاری دارند پس با مطلع کردن برخی از آنها و باز‌خوردی که به رفتارهای اصلاح شده شما دارند قدم‌های محکم‌تری بر‌دارید.

و در آخر اینکه مبانی مذهبی، اعتقادی، ارزشی و معنوی در این راستا بیشترین کمک را به شما خواهند کرد. پس تا می‌توانید ارتباط خود را با آنها بیشتر کنید.


عینک بدبینی

    نظر

بعضی آدم ها بدترین احتمال برای مسایل و اتفاقات زندگی را در نظر میگیرند. به طور مثال قرار است تا ساعت ده صبح به او خبر دهند آیا در شرکتی که فرم پر کرده و مصاحبه شده استخدام شده است یا نه. اما او از شب قبل تا ساعت ده صبح فردا چنان احتمالات منفی را کنار هم می‌چیند که دیگر نه رمقی برایش باقی می‌ماند و نه اعصابی که به دیگر امور زندگیش برسد چرا که با این افکار خودش را از هر موفقیتی خلع کرده است:
"از قیافه خانم مدیر معلوم بود از من خوشش نیومد، نکنه همکارای حسودی داشته باشم و نگذارن من کار کنم، نکنه به خاطر دوری راه هر روز توی ترافیک گیر کنم و دیر برسم اونا هم من رو اخراج کنن حالا تازه اگر استخدام بشم که بعید میدونم".
و این بد‌بینی و قطعیت از اینکه بدترین اتفاقات در کمین آنهاست تا زندگی را به کامشان تلخ و زهر کند باعث می‌شود همیشه از زندگی، کار، جامعه و حتی خودشان نا‌راضی باشند.
امیدوارم مطالب روان شناسی به درد دوستان خورده باشد!
هر از گاهی یک نظری کامنتی چیزی هم بگذارید بد نیست! مطلب خوب بود؟


افراد همیشه ناراضی

    نظر

دلایل نا‌رضایتی افراد
• فراموش کردن توانایی‌های خود
گاهی افراد یا نمی‌دانند چه توانایی‌هایی دارند و یا فراموش می‌کنند قادرند از پس خیلی کارها بر‌بیایند در نتیجه نسبت به آینده ترس و اضطراب دارند. مدام در ذهن خود اتفاقات و حوادثی را ترسیم می‌کنند که با رخ دادن آنها، دچار مشکل شده و زندگیشان فلج می‌شود. همین امر هم باعث می‌شود از ساده‌ترین مسایل ابراز نا‌رضایتی کرده و ترس و اضطراب خود را اینگونه بروز دهند.

این افراد برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده چنان ماجراهایی را در ذهن خود می‌پرورانند که بیشتر شبیه داستان‌های سینمایی است تا یک زندگی واقعی و از آنجایی که خود را در حل آنها نا‌توان می‌بینند، نا‌رضایتی در وجود آنها ذره ذره رشد کرده و تا جایی پیش رفته که به یک ملکه ذهنی و رفتاری تبدیل می‌گردد.


افراد همیشه ناراضی

    نظر

یکی از بدترین خلق و خو‌ها مربوط به کسانی است که همیشه از همه چیز نا‌راضی و گله‌مند بوده و در هر شرایطی به زمین و زمان بد و بیراه می‌گویند. از آب و هوای شهر گرفته تا شانس و اقبالشان در زندگی گزینه‌هایی است که از آنها، انسان‌هایی همیشه نا‌راضی می‌سازد.
در حقیقت این افراد هیچ وقت به وضعیت موجود رضایت نمی‌دهند و از آنچه برایشان رقم می‌خورد شکایت دارند چرا که خیلی خوب بلدند از هر چیزی مشکلی بتراشند و آن را با شکایت به زبان بیاورند. در نتیجه این افراد را همیشه با ویژگی‌هایی مانند غم و غصه دایمی، افسردگی، جنگیدن با دیگران و نداشتن آرامش خواهید دید.
اما اگر شما هم این ویژگی را دارید و تصمیم به ایجاد تغییر در خود هستید خوب است ابتدا بدانید ریشه این نا‌رضایتی‌ها در چیست چرا که با شناخت دلایل آن یک مرحله به حل مشکل نزدیک می‌شوید.
امیدوارم مطالب روانشناسی بدرد شما بازدیدکنندگان عزیز بخورد.


کمال گراها

    نظر

همیشه در تصمیم گیری مشکل دارند چون از اشتباه کردن می ترسند. تصمیم گیری قطعی برای شان سخت است مثلا وقتی می خواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازه های مختلف را می بینند با دیگران مشورت می کنند بالاخره نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.

 مدام از دیگران ایراد می گیرند.

 از این که مورد انتقاد قرار بگیرند می ترسند، وقتی انتقادی را می شنوند ناراحت می شوند.

 پذیرش کمی دارند.

معمولا هم نسبت به خودشان وهم دیگران نوعی خشم و عصبانیت دارند چون نقص ها را می بینند.

تحمل عقاید متفاوت را ندارند و فقط نظر خودشان را درست می دانند.

مقداری خودخواه هستند یعنی فقط خودشان را قبول دارند.


کمال گراها را بشناسید

    نظر

1. باید و نباید از واژ ه هایی است که زیاد استفاده می کنند مثلا تو باید به من زنگ می زدی یا تو باید...

2. این افراد دوستان و ارتباطات کمی دارند(ممکن است دوستان صمیمی خاص داشته باشند ولی مسلما تعداد آن ها کم است)

3. به راحتی کسی را نمی پذیرند و چون نگاهی عیب جو دارند به محض پیدا کردن ایرادی او را کنار می گذارند.

4. خیلی آدم های کنترل گری هستند این موضوع را به خصوص کسانی که با آن ها زندگی می کنند متوجه می شوند.

5. مدام می خواهند، رفتار دیگران را اصلاح کنند به خصوص وقتی نقص ها و ناپختگی های دیگران را می بینند شروع به غرزدن و انتقاد کردن می کنند.

6. بیشتر در حال گوشزد کردن نقص های دیگران هستند نه تشویق کردن آن ها.

7. اگر کاری را به آن ها واگذار کنند به نحو احسن انجام می دهند.