برای درمان تنبلی با نشاط باشید
1. با شادی از خواب برخیزید
رختخواب گرم و نرم، بالشی که کاملا به حالت دلخواه زیر سرتان قرار گرفته است و با جایگاه دستانتان کاملا هماهنگ است، همه چیز نشان از وضعیتی ایدهآل دارد تا اینکه صدای منزجرکنندهی زنگ ساعت شما را از رویای دلپذیرتان جدا میکند و از همین لحظه است که فرآیند تنبلی با جملهی «5دقیقه دیگر بلند میشوم» آغاز میشود. متخصصین معتقدند که این کار بدترین کار ممکن است. برای درمان تنبلی در شروع صبح باید یکباره و باانرژی، با شنیدن اولین فرکانسهای صوتی ساعت زنگدار از رختخواب بیرون پرید. هرچه صبح را بانشاطتر آغاز کنید، روز بهتری خواهید داشت. گاهی اوقات خوشاخلاقی در صبحگاه کمی دشوار است، ولی باور بفرمایید همه چیز با تمرین ممکن است. اگر هدفمند و پرانرژی از خواب بیدار شوید، کمکم رفتار شما تغییر میکند و همیشه صبح خوبی خواهید داشت.
2. تعیین اهداف دستیافتنی
برای خود هدف داشته باشید. اهدافی که قابل دستیابی باشند و برای تلاش کردن به شما انگیزه بدهند. برای اینکه سرخورده نشوید، اهدافی در تناسب با استعدادها و مهارتهایتان داشته باشید. این موضوع بسیار مهم است. فرض کنید نه آمادگی جسمانی خوبی دارید و نه وضعیت مالی چندان مطلوبی، و با همهی این احوالات میخواهید در سال آتی قهرمان اسبسواری با مانع بشوید. خب طبیعتا این نوع هدفگذاری پوچ و بیمعنی است. فهرستی از اولویتهای خود تهیه کنید. این اولویتبندی باید بر اساس زمان و اهمیت کارها صورت بگیرد.
اهداف و برنامههای خود را مکتوب کنید. حساب کارها را از دست ندهید. سعی کنید میزان پیشرفت خود را بررسی و ملاحظه کنید. در این صورت ذهنتان انسجام خوبی برای پیگیری کارها و فعالیتها پیدا میکند و به جایی خواهید رسید که تنبلی به طور کلی از دایرهی لغات شما حذف میشود. برای درمان تنبلی باید انگیزهی خود را در موارد مختلف زندگی قوی کنید. میتوانید دفترچهای تهیه و آرزوهای خود را در آن یادداشت کنید. دوست دارید به چه نقطهای برسید. چنین چشماندازی شما را پرانرژی میکند و نیروی حرکت به جلو را به شما تقدیم میکند. دوست دارید چطور زندگی کنید؟ اوقات فراغتتان را چگونه بگذرانید؟ میخواهید چقدر درآمد داشته باشید؟ همه را بنویسید و برای دستیابی به یکیک آنها تلاش کنید. میتوانید اهداف و آرزوهایتان را روی کاغذ بنویسید و در معرض دیدتان بگذارید. مثلا آنها را روی یخچال، رایانه، درِ کمد و … بچسبانید. از آرزوهایتان حرف بزنید و خود را ملزم کنید که به آنها دست بیابید.
3. اعتماد به نفس داشته باشید
مربی خودتان باشید. منبع انرژی و الهام خود بشوید. اگر هیچ مشوقی در اطراف خود ندارید، خودتان که هستید. به خودتان روحیه بدهید و هرگز نگویید «هرگز».
باور کنید تکرار جملات مثبت و الهامبخش در طول روز، شما را پرنشاط و شاداب میکند. به خودتان بگویید من میتوانم، من قوی هستم و … . حس موفق بودن را در خود گسترش بدهید. چرا که نه؟ حتما شما هم استعدادها و تواناهایی دارید که با چاشنی تلاش شما را به بهترین نتایج خواهند رساند.
4. ارزشها و اهدافتان را بازبینی کنید
رسیدن به اهداف و آرزوها، تلاش و پشتکار زیادی میطلبد. بخشی از نیروهای لازم برای این تلاش و پشتکار از اهمیت چرایی رسیدن به اهداف سرچشمه میگیرد. اگر هدف نهایی فراموش شود، تنبلی به سادگی وارد مسیر میشود و شما را به بیراههها میکشاند. پس لازم است در حین تلاش برای رسیدن به هدفتان گاهی اوقات بایستید و تجدید قوا و پیمان بکنید. تجدید پیمان یعنی مقصد مطلوبتان را به خاطر بیاورید و با خود تجدید عهد کنید که برای رسیدن بهاهداف خود هر آنچه لازم است را انجام بدهید. میتوانید از خود بپرسید:
ضرورت این هدف در چیست؟ اهمیت انجام آن در این مرحله از زندگی من چقدر است؟
آیا به تنهایی از عهده طی کردن این مسیر برمیآیم یا به همفکری و همراهی نیاز دارم؟
آیا زیاد از حد کمالگرا هستم؟ حواستان باشد، کمالگرایی یکی از دامهای خروج از موفقیت است. زیرا وقتی شما کمالگرا هستید، همواره به دنبال کسب بهترین نتایج و بینقصترین روشها هستید. در این کُره خاکی هیچچیز کامل و بیعیب نیست و به قول شاعر گل بیخار کجاست؟ پس با کمالگرایی توان و انرژی شما کاسته میشود و تنبلی به عنوان پاسخی منطقی به نقصان کمال، خیلی زود خود را نشان خواهد داد.
5. «تو میتوانی» شعارتان باشد
شروع کنید. دست روی دست نگذارید و نترسید. اگر فکری در سر دارید آن را عملی کنید. از شکست نترسید. شکست خوردن تاوانی بدتر از تنبلی و یکجا نشستن ندارد. در بدترین شرایط با اقدام کردن و شکست خوردن، تجربه کسب میکنید؛ اما با تنبلی روحیه شما خراب میشود، همتتان از بین میرود و پوچ و بیارزش میشوید. به خود بگویید من میتوانم. شکستها و ناکامیها را فراموش کنید و مطمئن باشید با تلقین مثبت و البته تلاش و برنامهریزی به هرچه بخواهید میرسید. اما و اگر را کنار بگذارید و برای شروع تنها به خودتان تکیه
کنید. باور کنید اگر از صمیم قلب تصمیم به انجام کاری بگیرید، هیچچیز جلودار شما نخواهد بود. از هیچکس و هیچچیز انتظار نداشته باشید. وقتی توقع خود را از دیگران کم میکنید، باید بر روی پاهای خود بایستید و این نیروی شما را دوچندان میکند. درمان تنبلی در اقدام کردن است. منفعل و راکد ماندن شما را به قعر چاه تاریک تنبلی میفرستد.
6. بسم الله بگویید و شروع کنید
برای درمان تنبلی و رخوتی که همه ما گاهی به آن دچار میشویم، اقدام به انجام کارهای ساده بسیار راهگشا است. مثلا فردا قرار است به جایی بروید و کلی کار دارید. لباسهایتان هم چروک است و اصلا حوصله ندارید و کارها را به تعویق میاندازید. کافی است از یک نقطه ساده شروع کنید. آن وقت است که حوصلهتان سر جایش میآید و نه تنها لباستان اتو میشود، بلکه انرژی لازم برای پیگیری سایر کارها را هم بهدست میآورید. شروع کردن از کارهای جزئی و ساده مثل دوش گرفتن، اتو کردن و… بهترین روش برای روشن کردن موتور حرکت و گریز از تنبلی است.
7. ورزش کنید
فواید ورزش وصفناشدنی و بیشمار است. اما مهمترین آن شادی و شوری است که در زندگی جاری میکند. با ورزش کردن، سرعت جریان خون افزایش مییابد و سوختوساز بدن بیشتر میشود. شاید نرمش صبحگاهی برای شما کمی دشوار باشد، اما حداقل تلاش کنید که 15 دقیقه از وقت خود را به نرمشهای ساده اختصاص بدهید. عقل سالم در بدن سالم است. با داشتن جسمی سالم تمام ابعاد زندگی سالم خواهد شد. هر فرد باید حدود 150 دقیقه در هفته ورزش کند. اگر این زمان برایتان ممکن نیست، متناسب با برنامهی زمانی زندگیتان، وقتی را
برای ورزش کردن کنار بگذارید. هرقدر هم زمان ورزشکردن شما اندک باشد، باز هم در مقایسه با ورزش نکردن، صد به هیچ جلو خواهید بود. ورزش کردن، سطح انرژی بدن را بالا میبرد و خودبهخود تمایل به خوردن غذاهای نامناسب را از بین میبرد. غذاهای نامناسب مانند فستفودها و… شادابی و پویایی بدن را میگیرند. وقتی انرژی کافی نداشته باشید، احتمال تنبلی افزایش مییابد. اگر بهطور کلی فردی کمانرژی هستید، حتما به دکتر مراجعه کنید چون میزان بالای انرژی در درمان تنبلی نقش مهمی دارد.
گاهی اوقات چنان درگیر روزمرگی میشویم که رفع تکلیف و خستگی به همهی ابعاد زندگیمان رسوخ میکند. کارمان خستهکننده و عادی میشود، شرایط زندگی و روابطمان هم تعریفی ندارد. در این شرایط، از آنجا که تغییرات ظاهری کمکم راهی به تغییرات درونی پیدا میکنند، گام اول میتواند تغییر در نحوه پوشش شما باشد. وقتی لباس ورزشی به تن میکنید، خود را ملزم به ورزش کردن میبینید. در واقع غیرمستقیم به خود تلقین میکنید و تلقین موجب تغییر شما میشود.