سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

مرد عنکبوتی و شیطان پرستی بخش چهارم

    نظر

بخش چهارم ـ تعریف مفاهیم در شبکه عنکبوتی
آنچه در سه گانه مرد عنکبوتی موضوعیت دارد ، در نگاه اول نوعی منجی گرایی با سبک و سیاق هالیوود می باشد . در این بخش به بررسی ابعاد این نوع از منجی گرایی می پردازیم تا لایه های دیگری از این مجموعه مشخص گردد .
1 ـ مرد عنکبوتی ، فردی است که نسبت به دنیا تمایل چندانی ندارد و به حداقل آن رضایت داده است . او نوعی معصومیت در چهره دارد و در قسمتهای اول و دوم ، دلی بی کینه و سرشار از محبت و نوع دوستی همراه دارد . او کمک به دیگران و نجات مردم را اولویت زندگی خود قرار داده و حتی گاهی این اولویت ، اصل زندگی اش و تشکیل دادن خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث مشکلاتی بین او و نامزدش می شود .
او رسالت خود را کمک به دیگران و نجات جان انسانها قرار داده و گاهی نیز شهر و جامعه و حتی کشور توسط او نجات می یابد . این نوع از منجی گرایی در هالیوود سابقه طولانی دارد . در نقش هایی مثل سوپرمن ، بت من ، نابودگر و ... همیشه جامعه آمریکا را به عنوان نماد جامعه بشری معرفی کرده و وقتی تهدیدی برای این تمدن پیش می آید ، یک قهرمان پیدا می شود و دنیا را که همان آمریکاست نجات می دهد . در مجموعه عنکبوتی نیز این روش تکرار می شود . حتی به صراحت در یک صفحه از قسمت سوم ، وقتی یک تیزر تبلیغاتی از مرد عنکبوتی بر روی سردر یک مغازه نشان داده می شود ، پیرمردی به پیتر ( مرد عنکبوتی ) می گوید : به نظر من حتی یک نفر هم می تواند تحول ایجاد کند . این جمله شاید در برخی موارد صحیح باشد ، اما در سطح مسئله ای چون منجی گرایی و اصلاح و نجات یک جامعه ، هیچ گاه یک فرد به تنهایی نمی تواند تحول ایجاد نماید .
منجی گرایی که در هالیوود تبیین می شود ، منجی گرایی فرد محور است . تمام کارها ، تمام اصلاحات ، تمام تحولات ، تمام مبارزات را یک نفر انجام می دهد و هیچ کس ، هیچ کاری انجام نمی دهد تا منجی آمده و مشکلات را حل نماید . این موضوع به طور واضح در مبارزات مرد عنکبوتی دیده می شود . هنگامی که او به تنهایی به سراغ تهدید کنندگان شهر می رود و با آنها مبارزه می کند ، مردم یا اصلاً حضور ندارند و یا اگر هستند تنها تماشاچی می باشند و به تشویق منجی خود می پردازند .
2 ـ نکته دیگر در این نوع منجی گرایی آن است که ، تهدیدهایی که جامعه را مورد هدف قرار داده ، دفع آن فقط در توان منجی می باشد که با سرعت عمل خود و ابزارهایی که دارد ، با دشمن وارد مبارزه می شود و او را شکست می دهد ، یعنی در این مبارزات هیچ تعریفی از مبارزات مردمی و وارد شدن مردم در نجات جامعه و سرنوشت خود دیده نمی شود . می توان گفت : توان مردم در این دیده نمی شود که وارد مبارزات شوند . این دو نکته با منجی گرایی ، موعود گرایی و مهدویت صحیح که در اسلام وجود دارد کاملاً متفاوت می باشد .
در اسلام منجی گرایی ، فرد محور نمی باشد ، یعنی اینگونه نیست که منجی به تنهایی بیاید و تمام کارها را اصلاح نماید و همه ی مشکلات را حل کند ، بلکه خود مردم نیز در اصلاح و رفع مشکلات نقش جدی و کلیدی دارند . تمام تلاش امامان شیعه در اصلاح جامعه و رفع مشکلات ، بر پایه ی تربیت انسانها و تلاش برای گسترش سطح آگاهی عمومی برای حل مشکلات بوده است .
آنچه در سیره ی ائمه دیده می شود بر این اصل استوار بوده که امامان تا زمانی که یاران آماده نداشتند دست به قیام نمی زدند . پس قدم اول در اصلاح جامعه ، کادرسازی و نیروسازی برای ایجاد حرکت سازمانی و جنبش اجتماعی می باشد ، که حتی خود پیامبر نیز به این روش رسالت خود را آغاز نمود . هدف پیامبران و منجیان الهی ، اصلاح جامعه و نجات آن بوده است و اصلاح یک جامعه بدون خواست عمومی آن تحقق نمی یابد و لزوم این خواست ، مشارکت عمومی و گروهی مردم در ایجاد اصلاحات و تلاش در رفع مشکلات می باشد .
همین نکته در مقوله ی منجی گرایی و مهدویت نیز دیده می شود . حضرت ولی عصر (عج) هنگامی قیام جهان خود را آغاز می کند که یاران اصلی و فرعی ایشان مهیا شده باشند و اقبال عمومی برای اصلاح و انقلاب حضرت ، ایجاد شده باشد . (5)
در صورتی که این اصل را نپذیریم و قائل به این باشیم که منجی به تنهایی خود می تواند و باید جامعه را اصلاح نماید و انسانها را نجات دهد ، منجی گرایی و مهدویت یک افیون و تهدید برای جامعه خواهد بود . آنچه در تفکرات انحرافی انجمن حجتیه و دیگر فرق در مقوله ی مهدویت شکل گرفته است که هنوز رگه هایی از آن در جامعه ما وجود دارد ، دقیقاً همین مطلب می باشد ، که ما در ایجاد و بسترسازی ظهور حضرت و اصلاح جامعه هیچ نقشی نداریم و ثمره ی آن ترویج ظلم و فساد خواهد شد ، تا خود حضرت بیایند و جامعه را اصلاح کنند .
این تفکر که اعتقاد دارد امام باید بیاید و جامعه را اصلاح نماید یک تفکر انحرافی و التقاطی در موضوع مهدویت است : چون طبق حدیث حضرت زهرا : ( مثل الامام کمثل الکعبه اذ توتی و لا تاتی ) (6) ؛«مثل امام مثال کعبه است که مردم باید به سراغ او روند و او نمی آید ». رسالت امام مانند رسالت پیامبر نیست که چه مردم اقبال کنند چه نکنند ، رسالت خود را انجام می دهد ، بلکه امام مانند کعبه منتظر می ماند تا مردم به سراغ او رودند ، همان چیزی که در به خلافت رسیدن امیرالمومنین علی « علیه السلام » اتفاق افتاد . با این مبنا آنچه باید اتفاق بیفتد این است که جامعه باید به سمت امام برود و این امام است که منتظر مردم است . جامعه باید از نظر عمل به دین ، احیای سنت های الهی و عدالت به سمتی برود که به معیارهای امام نزدیک شود و زمینه را مهیا نماید تا امام اداره و حکومت جهان را شکل دهد .
بی شک برای تحقق این موضوع جامعه باید حرکت کند و تک تک افراد آن در جایگاه اجتماعی خود وظیفه دارند . این موضوع را در ادعیه نیز می بینیم ، مثلاً در دعای (اللهم الرزقنا توفیق الطاعه ...) که حضرت طیف های مختلف اجتماعی را نام می برند و وظایف اخلاقی و اجتماعی هر یک را ذکر می کند . جامعه سازی اخلاق و دین توسط خود مردم ، یکی از وظایف انسانها در دوره ی غیبت می باشد که خود حضرت نیز در نامه خود به جناب شیخ مفید ، این مطلب را یادآور می شوند . (7)
اگر قرار بود حضرت به تنهایی قیام نمایند و به جامعه و جهان را اصلاح نمایند ، چرا تا کنون این کار انجام نشده است ؟ چرا اصلاً مقوله ی غیبت صورت گرفت ؟ چرا دوران غیبت کبری شروع شد ؟ و یا اصلاً چرا یازده امام پیشین این رسالت را انجام ندادند ؟ با اینکه می دانیم (کلهم نور واحده) (8) می باشند . پس در مقوله ی مهدویت و منجی گرایی صحیح ، دو نکته اساس و پایه آن می باشد :
1 ـ قیام ، اصلاح و اقامه عدل توسط یک فرد به تنهایی و بدون مشارکت مردم میسر و ممکن نیست ، چون این امر با اسباب طبیعی باید پیش رود .
2 ـ نقش مردم در مبارزات و اصلاحات و تغییر ساختار و دفع تهدیدات نقش کلیدی و مهم می باشد و تا این عامل مهیا نباشد نمی توان هیچ تغییر و یا اصلاح کلان را شکل داد . ولی آنچه در منجی گرایی عنکبوتی مطرح می شود بر خلاف این حقیقت است .
نتیجه منجی گرایی عنکبوتی این است که مردم برای دفع تهدید و اصلاح جامعه هیچ تلاشی انجام نداده و به سمت تعالی حرکت نمی کنند بلکه یک فرد که منجی شهر و جامعه است ظاهر می شود و همه چیز را اصلاح می کند و همه ی دشمنان را از بین می برد . هدف هالیوود و استعمار غرب نیز دقیقاً همین می باشد که شیعه به عنوان اصیل ترین و غنی ترین مکتب در اسلام ، که دارای پتانسیل هایی چون عاشورا و مهدویت می باشد ، فلج اعتقادی می شود . شیعه با داشتن تفکر عاشورایی در مقابل هر ظلم و بی عدالتی قیام می نماید و با داشتن مهدویت ، همیشه به آینده امیدوار می باشد و برای بهتر شدن و تغییر وضعیت حرکت می کند . اگر استعمار بتواند با استحاله ی مفهومی ، عاشورا را از این مفهوم تهی کند و آن را فقط به یک نمایش و ارکستر عزا تبدیل نماید ، در واقع رسالت عاشورا رااز شیعه گرفته است و شیعه دچار فلج عقیدتی می شود . همچنین اگر استعمار ، مهدویت را ، که امید همراه با حرکت ، برای بهتر شدن و اصلاح و رفع مشکلات و تلاش برای مهیا کردن بستر حکومت صالحان است را ، تبدیل کند به نشستن و منتظر بودن و عدم فعالیت فردی و اجتماعی ، در واقع تفکر مهدویت را در میان شیعه استحاله نموده است . با فلج شدن این دو اصل در شیعه ، اصل امامت نیز از مدار خارج خواهد شد و در نتیجه عدالت نیز دیگر موضوعیت ندارد و وقتی عدالت محور نباشد ، معاد نیز مفهومی نخواهد داشت . با این روش کلیه ی مبانی فکری و حرکتی شیعه تغییر مفهوم داده ، دیگر ماهیت اصلی خود را نخواهد داشت . هالیوود به عنوان قوی ترین ابزار رسانه ای یهود ، در راستای ناتوی فرهنگی در مقابل تشیع ، این تغییر مفهوم و تحریف کلام را عملیاتی می نماید . همان گونه که یکی از کارهای یهود ، تحریف کلام از مواضع آن بوده است . (9) با تبلیغ و نهادینه کردن این نوع از منجی گرایی ، مهدویت و انتظار ، در واقع مردم جهان برای همیشه به زندگی روزمره ی خود مشغول خواهند بود تا منجی بیاید و مشکلات را حل نماید و وقتی می آید و مشغول مبارزه با مخالفان و دشمنان است ، مردم فقط نظاره گر خواهند بود و برای منجی هورا خواهند کشید .
3 ـ موضوع دیگری که در مقوله ی منجی گرایی در مجموعه عنکبوتی به آن پرداخته شده است ، عدم عصمت و احتمال گناه و اشتباه در منجی می باشد .
مرد عنکبوتی در قسمت اول و دوم ، به دور از اشتباه و گناه پیش می رود و سعی در نجات جامعه خود دارد ، ولی در قسمت سوم بعد جدیدی از شخصیت او ظاهر می شود . او به واسطه ی کینه ای که از قاتل عموی خود دارد ، تمام وجودش پر از خشم و نفرت و انتقام می شود . هنگامی که در خواب با فکر انتقام از قاتل ، با خود کلنجار می رود ، ماده ی بیگانه ی انگلی به بدن او می چسبد و سراسر لباس او را می پوشاند . او با این لباس قدرت بیشتری پیدا می کند و شروع می کند به انتقام گیری ، کینه ورزی و تحقیر دیگران . او در اثر تشویقهای مردم و تمجیدهایشان دچار خودشیفتگی و غرور می شود و تنها خودش را می بیند . پیدا شدن این احساس ها باعث می شود به کارهای اشتباهی دست بزند که دیگر معصومیتی در چهره اش نباشد . آنچه این روند به مخاطب القا می کند ، این است که منجی انسانها هم می تواند مغرور و خودپسند شود ، می تواند دچار حس انتقام و کینه توزی شود و می تواند دست به کارهایی بزند که باعث فساد و تباهی شود . در قسمت سوم حتی به صراحت از طرف مدیر روزنامه مطرح می شود که باید عکس مرد عنکبوتی در حال ارتکاب جرم گرفته شود . وقتی مردم بپذیرند منجی هم می تواند اشتباه کند و گناهی مرتکب شود و محوریت یک انسان معصوم از بین برود ، هر کس که از ابراز قدرت و نفوذ مالی برخوردار باشد ، می تواند ادعای منجی بودن نماید . همانگونه که در جنگ عراق و آمریکا ، جرج دبلیو بوش ، ادعای منجی بودن برای تمام کشورها را مطرح نمود . عصمت منجی و امام که در مهدویت شیعه موضوعیت دارد ، یک نکته اساسی و کلیدی در این مقوله است . در صورت زیر سوال رفتن آن و یا کمرنگ شدن آن ، فرصت برای مدعیان مهدویت مهیا خواهد شد . مجموعه عنکبوتی در راستای اهداف تهدید نرم ، سعی دارد شرط عصمت و عدم خطاپذیری منجی بشریت را زیر سوال برده و کمرنگ نماید .
4 ـ نکته ی دیگری که قابل توجه است اینکه مرد عنکبوتی برای گرفتن انتقام کشته شدن عمویش که به ناحق کشته شده است ، وارد میدان می شود و دست به آن اقدامات می زند و در نهایت اشتباه معرفی می شود . این داستان دقیقاً از روی علت ظهور حضرت ولی عصر (عج) کپی برداری شده است . حضرت صاحب الزمان (عج) ، علت قیام خود را خونخواهی و انتقام از کشته شدن جد بزرگوارش ، حسین بن علی ، عنوان می کند و با این شعار قیام می نماید و از قاتلان آن حضرت انتقام می گیرد . (10) قیام حضرت و انتقام گرفتن ایشان بر حق استوار است . در مجموعه عنکبوتی سعی شده مسئله انتقام گرفتن را یک رفتار ضد اخلاقی و اشتباه قلمداد نماید و در نهایت در پایان فیلم نیز مرد عنکبوتی ، قاتل عمویش را می بخشد . شاید یهود در حال عرصه سازی فرهنگی برای خنثی کردن شعار یا لثارات الحسین باشد تا پس از ظهور حضرت ، مردم از ایشان بخواهند تا قاتلان جدشان راعفو کنند .
شخصیت پردازی که برای قاتل عموی او شکل می گیرد ، جای دقت بیشتری دارد . در ابتدای فیلم مرد قاتل که از زندان فرار کرده است به خانه اش می رود تا دخترش را ببینند . بیشتر سکانسهایی که او نقش ایفا می کند همراه با موسیقی آرام و درام می باشد ، به طوری که حس نوع دوستی و ترحم را در مخاطب نسبت به این فرد فراری و قاتل بر می انگیزد . جملاتی که او در دیالوگ هایش به کار می برد ، بسیار قابل تامل است . او در جایی که با همسرش روبرو می شود چند جمله می گوید : « برای کاری که کردم دلیل خوبی داشتم » و « من آدم بدی نیستم ، سرنوشت بدی داشتم » این جمله ها در داستان فیلم نیز تایید می شود . هنگامی که او به داخل گودال شن می افتد و ناخواسته تغییر ساختار مولکولی می یابد و تبدیل به مرد شنی می شود ، مخاطب می پذیرد که او واقعاً ناخواسته سرنوشت بدی داشته است .
او حتی در پایان فیلم نیز که با مرد عنکبوتی روبرو می شود ، دو جمله ی کلیدی را به کار می برد ، « خودم انتخاب نکردم که این باشم » و « از تو نمی خوام ببخشی ، فقط می خوام که درک کنی » جملات مرد شنی که در طول فیلم به کار می رود و سرنوشتی که برای او رقم می خورد ، این مطلب را به مخاطب انتقال می دهد که مجرم و گناهکار ، ناخواسته گناهی را مرتکب می شود و سرنوشت او بد رقم خورده است .
این نوع نگاه که سعی می شود برای مرد شنی تبیین شود مقوله ای مفصل در مباحث جرم شناسی و مباحث کلامی جبر و اختیار می باشد . در مقوله ی جرم شناسی که در حال حاضر فعالان حقوق بشر آمریکایی از آن سوء استفاده می کنند ، این موضوع مطرح می شود که بسیاری از جرم ها ، جرم محسوب نمی شود ، چون طرفین آن با رضایت آن را انجام می دهند مثل هم جنس بازی ، فحشاء خانوادگی ، فیلمبرداری از مسائل خصوصی دیگران و .. در تمام این موارد چون طرفین نسبت به آن رضایت دارند ، این عمل دیگر جرم محسوب نمی شود .
در موارد دیگر نیز برای تبرئه ی فرد مجرم ، این بحث را مطرح می کنند که آیا مجرم ، خود به تنهایی مجرم است ؟ یا اینکه جامعه ، خانواده ، تربیت و بسیاری عوامل دیگر در شکل گیری جرم دخیل بوده است . با دامن زدن به این عوامل و کمرنگ کردن نقش اراده ی فرد ، کم کم این باور تقویت می شود که مجرم ، دیگر مجرم نیست . در حوزه ی مباحث کلامی نیز ، با اعتقاد به جبری گری این نتیجه حاصل می شود که هر چه اتفاق می افتد ، خواست خدا بوده و بشر در آن دخالتی ندارد . این همان تفکری است که توسط امویان رواج یافت و باعث شکل گیری تفکرات معتزله گردید . این تفکر که در حال حاضر نیز وجود دارد خیلی از جریانات و حوادث تاریخی را خواست خدا می داند ، مثلاً روی کار آمدن معاویه و حکومت او را خواست خدا می دانند ، کشته شدن امام حسین به دست یزید را خواست خدا می داند .
بسیاری از وهابیان در حال حاضر بر این عقیده اند که یزید گناهی مرتکب نشده است و خواست خدا بوده است که امام حسین به آن شکل به شهادت برسد . با پذیرش این دو مسئله ، یعنی :
1ـ مجرم در ارتکاب جرم خود ، به تنهایی مجرم نیست بلکه عوامل محیطی و تربیتی در آن نقش داشته و اراده ی شخصی نقش چندانی ندارد .
2 ـ حوادث و اتفاقات ، به خواست خداوند اتفاق می افتد و بشر دخالتی در آنها ندارد .
نتیجه ای که حاصل می شود این خواهد بود که مقوله ای به نام تبری و دشمنی با دشمنان خدا موضوعیت ندارد و لعن دشمنان خدا و پیامبران و ائمه ، مفهومی نخواهد داشت و نهایتاً نیز انتقام گیری از قاتلان و دشمنان اهل بیت و امام حسین نیز موضوعیت ندارد . مجموعه عنکبوتی با روش جنگ نرم و عرصه سازی فرهنگی به روش هالیوود ، تلاش دارد این مفاهیم را در میان مردم جهان ، خصوصاً شیعه نهادینه نماید . همان طور که در روایات آمده است قیام حضرت صاحب الزمان (عج) بر اساس خونخواهی و انتقام خون سیدالشهداء می باشد و قبل از ظهور حضرت ، فرهنگ عاشورا در میان مردم جهان گسترش می یابد و مردم آماده این انتقام خواهند شد . رسالت امروز یهود ، تحریف این مفاهیم است .
5 ـ نکته دیگری که می توان در بحث منجی گرایی مطرح نمود این است که ، اساساً ما منجی را برای چه می خواهیم ؟ آیا ما منجی را برای رفع مشکلات و نیازهایمان می خواهیم ؟ آیا منجی رسالتی جز این ندارد که حوادث و بلاها را از سرما بر طرف نماید ؟ آیا منجی فقط واسطه ی رفع حاجات و دریافت عنایات است ؟ آیا ما باید به زندگی عادی و روزمره ی خود مشغول باشیم و وقتی دچار مشکل شدیم از منجی بخواهیم که آن مشکل را حل نماید ؟ آیا می توانیم به امور عادی مملکتی و حکومتی مشغول باشیم و به رشد و توسعه کشور بپردازیم بدون آنکه توجهی به منجی داشته باشیم و فقط در وقت تهدیدهای امنیتی از او مدد بخواهیم ؟ آنچه در مجموعه عنکبوتی درباره ی کارکرد منجی در ارتباط با مردم و مردم در ارتباط با منجی ارائه می دهد ، دقیقاً همین است .مردم و منجی هر کدام مشغول زندگی خود هستند ، مردم در لذتهای زندگی و روزمرگی ها و بهشت شداد آمریکا غرق هستند و منجی هم در حال زندگی معمولی خود است ، تا اینکه مشکلی و حادثه ای پیش می آید و روال زندگی مردم به هم می خورد و اینجاست که منجی عنکبوتی می آید و مشکل را رفع می کند تا مردم در آرامش روزمره خود قرار گیرند .