سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

بیعت با شهدا

    نظر

خاک پای همتونم اگه امشب بتونم خودمونی براتون یه خورده روضه بخونم

قصه ی امشب من صنعت شعری نداره مثل من غریب و تو غصه ها کم میاره

زشرار دل می سوزم زتمامی وجود بسم رب الشهدا یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود روزای جبهه وجنگ روزای قشنگی بود

روزای قشنگی بود روزای سخت جدایی کاشکی جنگ تموم نمی شد می شدیم کربلایی

توی جنگ و جبهه ها یه بچه ی کوچیک بودم نبودم جبهه ولی من به اونا نزدیک بودم

خاطرات اون روزا هیچ وقت زیادم نمیره مرغ دل بیاد تابوت شهید پر میگیره

مادری چشمش به در چرا عزیزم نیومد بعد چند روز پسرش بروی دستا میومد

اما بعد جنگ و جبهه ها ما از خوبا جدا شدیم لباس خاکی فراموش شد و بی وفا شدیم

یا اباصالح پس کی میایی؟ یا اباصالح پس کی میایی؟

دست بیعت به شهید و آرمانش نزدیم اون چیزی که اونا خواستن ما هرگز نشدیم

اونجا با ذکر حسین شبونه معبر می زدن همه جا جار می زدن غلام ابن الحسنن

ذکر یابن العسکری از لبشون کم نمی شد غیر یا مهدی چیزی به دردا مرهم نمی شد

اینجا کم کم خاطرات و از تو ذهنا می برن دیگه حرفی از شهید تو مجلسا نمی زنن

اونجا ناله می زدن چرا آقامون نمیاد حال جبهه خبر از حضور آقامون میداد

اینجا خون به قلب ناز مهدی زهرا شده صوت موسیقی طنین انداز محفل ها شده

اونجا کرخه و دوکوهه جنت جانبازا بود جزر و مد رود دز مبهوت اشک چشما بود

اینجا با زخم زبون جانبازو تحویل می گیرن همه ی عزت و تو ثروت و تحصیل می بینن

اونجا سربند ابالفضل به همه توون می داد بسیجی با لب تشنه لب دریا جون می داد

یا اباصالح پس کی میایی؟ یا اباصالح پس کی میایی؟

اینجا غیرت می دن و عشق تمدن می خرن با حجاب بی حجاب دم از تمدن می زنن

اونجا رفتن روی مین که دنیا رو رها کنین درد بی درمون دنیا دوستی رو دوا کنین

اونجا زیر برف و بارون توی سنگرای سرد اینجا ویلا و تجمل رو دلا نشونده درد

یکی محزون یکی خندون شیوه ی اونا نبود این طریق نبوی و سیره ی مولا نبود

در ازای پاره ی دلی که جبهه داده بود خونه ی خشتی سزای مادر شهید نبود

این وصیتنامه ی بت شکن خمین نبود روی بوم خونه ها جز پرچم حسین نبود

کوچه های شهرما بی روضه و دعا نبود جای هر خون شهید تو مجلسا گناه نبود

رهبر غریب ما اون روزا دلگیر نبود صورت شبیه ماهش اینقدر پیر نبود

رد پای شهدا تو زندگیا گم شده شیوه ی عصر جهالت شیوه ی مردم شده

یا اباصالح پس کی میایی؟ یا اباصالح پس کی میایی؟

چطوری روز قیامت آقا رو صدا کنیم تو چشای مادرش زهرا چطور نگاه کنیم

آقا جون دستم بگیر رنگ جماعت نباشم دیگه از جدت حسین دارم خجالت می کشم

حالا که اومده مردی که رفیق شهداست بچه ی جبهه و جنگ و با صفا و با خداست

اومدم آشتی کنم با تو به والله آقا جون روتو برنگردون از من جون زهرا آقا جون

بس که بد سرزده از من دیگه دلخسته شدم به سرم هر چی بیاد حقم والله آقا جون

آقا من تو رو قسم میدم به یک مرد غریب همونی که کشته شد کنار دریا آقا جون

همونی که یه روزی خیمه هاشو آتیش زدن دخترش آواره شد میون صحرا آقا جون

مددی کن که شبیه شهدا پاک بشم ذکر یابن العسکری بگیرم و خاک بشم

یا اباصالح پس کی میایی؟ یا اباصالح پس کی میایی؟