میل به انتقاد و اعتراض در جوانان
یکی دیگر از عوامل جذابیت و روی آوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شک مدل زندگی ما که بر اساس اهداف و برنامههای تمدن غرب شکل گرفته با فطرت و طبیعت انسان ناسازگار و خیلی آزار دهنده است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی تقلید شده گاهی چهره ناخوشایندی به خود گرفته و سرشار از تباهی میشود و نشانههای این تباهی که در تار و پود تمدن معاصر و زندگی ما پیچیده، افسردگیها، اضطرابها، رنجهای بیهوده، ارزشهای پوچ نظیر پول، مدرک، مدالها و جوایز مسخره بینالمللی و هزاران پدیده موهوم و بیمعنای دیگر است.
نوجوان و جوانی که تازه با این عرصه آشنا میشود و هنوز این هنجارهای بیمعنا را درونی نکرده ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس میکند و به سرکشی رو میآورد. دقیقاً به همین علت در دهه 1960شاهد جنبشهای دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبشها بود که پدیدهای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد که اهدافی نظیر مخالفت با مصرفگرایی، فاصله فقیر و غنی، سرمایهداری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و... داشت، مثلاً جوانان میرفتند و از زبالهها لباسهای پاره پیدا میکردند و میپوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بیعدالتی اعتراض کنند، داد و فریاد راه میانداختند، ویژگی موسیقی متال فریاد، حرفهای اهانت آمیز و سر و صدای بلند است. دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد. در بین شعارها، دعوت به استفاده از ماریجوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد. این گروهها از آنجا که خلاف ارزشهای اجتماعی حرکت میکردند و تندی و اهانت ورد زبانشان بود و نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، حکومت، آموزش، خانواده و دین را مورد حمله قرار میدادند، ظرفیت خوبی برای گرایشهای شیطانی داشتند و از سوی دستهای پنهان سرمایهداری به همین سمت منحرف شدند.