فرقه های متعدد؛ هبوط شیطان در ردای یک فرشته
سالهای پس از رنسانس را می توان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی ، اجتماعی و جنبه های متعدد روابط انسانی توصیف کرد . در سالهای آغازین قرن بیستم برخی عناصر فاسد الاخلاق با اتکا به گرایش ها و نظریات توراتی و پروتستانی بهطور مخفیانه جریان شیطان پرستی را با ویژگی هایی چون گناه گرایی ، قتل ، تجاوزات جنسی ، نابود کردن اصول اخلاقی ، بی توجهی به مسائل توحیدی و ... پایه گذاری کردند. گرایش مردم جهان به معنویت، اربابان قدرت و مدیران جامعه در غرب را بر آن داشت که به مدیریت این گرایش مواج بپردازند. بیش از 20 سال از زمانی میگذرد که گرایش به معنویت، موج بزرگی را در دنیای غرب پدید آورد که به سمت و سوی معنویت دینی جهت میگرفت. علت هم این بود که باورهای معنوی دینی تنها باورهای موجود و بهروز در جامعه بودند؛ بویژه که بعد از نهضتهای دینی در شرق عالم بخصوص انقلاب اسلامی ایران، گرایش معنوی در جهان جهت اسلامی پیدا کرد و گرایش به اسلام در غرب بالا گرفت و افراد و جوانان زیادی را متأثر کرد. این گرایش اگرچه یک گرایش فطری بود، اما علل و عواملی این موج را در دنیای غرب به انحراف کشاند و از درون آن نحله هایی چون شیطان پرستی بیرون آمد. این آیین خطرناک در کشور ما دیده می شود و برخی از جوانان خواسته یا ناخواسته وارد گروه ها و دسته های مروج این آیین شده اند و شواهد دال بر این موضوع دیده شده که خود لزوم پرداختن به آن، ریشه یابی و مقابله با آن را دو چندان می کند.
در سال های اخیر فرقه های متعدد شیطان پرستان در ایران فعال شده اند که هر چند ماه یک بار خبری در مورد بازداشت گروهی از آنان منتشر میشود. موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی برخی از شهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است و خشونت، خونخواری و آدم زدایی از ویژگی های آن به شمار میرود به گونه ای که برخی از جوانان هوادار این جریانها با آسیب رساندن به خود و دیگران درصدد ارتقای جایگاه خویش در گروه هستند. شیطان پرستی معاصر، با داعیه دین و معنویت به میدان آمده است، این مرام بر خلاف تصور رایج، جذابیتهایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزههای این آیین ندارند، بسیار دشوار است، هر چند شیطان پرستی جدید به تقلید از شیطان پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزههای آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشههای تاریخی اجتماعی آن در غرب تحلیل شود. شیطانپرستی، به معنای یک آیین و مکتب با عناصری از تفکر است.
شیطانگرایی مدرن در الگو قرار دادن ابلیس به همین معنا توجه دارد. در واقع یکی از وجوه الگو بودن ابلیس و شیطان برای شیطانگرایان دقیقاً همین امر است که انسان باید به دنبال قدرت برتر و توانمندی بالاتر باشد و برترین قدرت در جهان از آن کسی است که خدا را به زانو درآورد و آن کسی که چنین کاری را کرده است، کسی جز ابلیس نیست. بنابراین تصویرهایی که عهدین و بخصوص عهد عتیق و تورات از ابلیس ارائه کردهاند زمینه بسیار مناسبی برای ظهور جریانی در جهان غرب فراهم کرده است که خواهان قدرت بالاتر و برتر است. اساساً شیطان گرایی مدرن در اعتقاد به قدرت برین و توانمندی بالا خلاصه میشود. اینان معتقدند کسی در این جهان ماندگار است که دارای برترین و بالاترین توانمندیها و قدرتها باشد.