سستی اراده ی انسان ؛ فرصتی برای شیطان
شیطان گرایان میگویند ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی میکنیم و این نشانه غلبه شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او میتوان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت. در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. ما در دوره مهلت یافتن شیطان و متأسفانه سستی انسان به سر میبریم. شیطان نه تنها رقیب خداوند نیست، بلکه رقیب انسان هم نیست و اگر انسان به خود بیاید و به خدا پناه ببرد شیطان در برابر او عاجز و ذلیل خواهد شد. نیرنگ شیطان ضعیف است (نساء76) و سلطهای بر اهل ایمان و توکل کنندگان ندارد (نحل99) سلطه او فقط بر کسانی است که به او دل سپرده و فرمانش را میپذیرند و او را شریک پروردگارشان میپندارند (نحل100)
انسان هرچقدر هم خطا کند و با فطرت و خرد و فرشته درون خود مبارزه کند، نمیتواند وجود خود را از حضور آنها تهی سازد، زیرا فطرت در حقیقت ندای خالق و هستی بخش ماست که درون ما حضور دارد و تا هستیم او با ماست. به همین منظور شیطانگرایان از مرگ خدا سخن میگویند تا بتوانند فرشته درون را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله که به نتیجه نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیشنهاد کنند و فکر کنند با خودکشی میتوان از هستی و هستی بخش رو گرداند. فرقههای گوناگون هرکدام سلیقهای برای رفتارهای باطنی خویش دارند؛ یعنی بر این باور نیستند که خداوند باید راه سلوک را به انسان نشان دهد، بلکه میگویند ما خود راه سعادت و معنوی شدن را طراحی میکنیم. این همان معنویت اومانیستی است. در زمان ما، دهها فرقه انحرافی و آیین های عرفانی و معنوی خرد و کلان در دنیا و به تبع آن در سطح کشور به گونههای مختلف در حال فعالیت هستند که برخی از آنان به صورت مخفیانه و برخی در سطح تبلیغات مکتوب و برخی دیگر با نام عرفان و معنویت و نفوذ در رسانههای ارتباطی میکوشند به جای ایمان و معنویت حقیقی، پیروانی را گرد خود جمع کنند و بهرههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را ببرند.