خبر از او نیست
پرسیدم ازاین دل که تو اربابت کیست؟
گفتا که سفر رفته خبر از او نیست
گفتم که شکسته ای، چه خواهی تو ز رب
عجل لولیک الفرج گفت و گریست...
پرسیدم ازاین دل که تو اربابت کیست؟
گفتا که سفر رفته خبر از او نیست
گفتم که شکسته ای، چه خواهی تو ز رب
عجل لولیک الفرج گفت و گریست...