سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

نا امیدم از تماشایت

    نظر

اگر روزی تو را می‌یافتم در ناکجاهایت
سرم را با دو دستم می‌نهادم پیش پاهایت
پر از تقویم‌های کهنه کردم خانه خود را
به امیدی که اینک ناامیدم از تماشایت
تو با من بودی از آغاز، یعنی خواب می‌رفتم
تکان می‌داد اگر گهواره‌ام را موج رویایت
اگرچه عاشقم اما تو ای آیینه باور کن
نمی‌فهمم دلیل وعده امروز و فردایت
تو اصلاً جای من؛ حالا بگو با من چه خواهی کرد
اگر چون برگ می‌پوسید روزی آرزوهایت
نا امیدم از تماشایت