سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

دردنامه اقلیم رهایی

    نظر

به نام زیبایش سلام
مدتهای زیادی از استخوان لای زخم هایم میگذرد ، این سالها و ماهها برای من نمیگذرد آنقدر تلخ هست که غمش تا آخر عمر از دل نرود ، بگذریم..
من به عنوان یک جوان ایرانی توقع داشتم کسی بیاید حقیقت را به مردم بگوید ، از مردم کشور خودم برای حل بحران ها استفاده کند ، راست بگوید!
چون حس میکنم انگار برخی مسئولیت ماله کشی روی اشتباهات برخی مسئولان را دارند!
قضیه ی فیش های حقوقی نجومی ، اختلاس ها ، بدهی های معوق و رانت خواری ها ؛ همه و همه در هاله ای از ابهام است!
انگار عزم مبارزه با فساد را فقط در گشت ارشاد و گیر دادن به تار موی دختران ناآگاه جامعه به انجام رسانده اند!
اما مگر نه این است که همه جای قرآن کریم سخن از حجاب که می آید خدا میفرماید: ای پیامبر! اول به زنان و دختران خودت بگو..
یا حتی صلوات! وقتی خداوند میخواهد بگوید صلوات بفرستید بی مقدمه نمیگوید!
اول میگوید ان الله یعنی منه خدا! و ملائکه یصلون درود میفرستیم علی النبی بر پیامبر و در مرحله آخر مومنان را امر میکند به صلوات!
حال که نام کشور ما به جمهوری اسلامی مزین شده آیا نباید مسئولان از خودشان شروع کنند؟ نباید شفاف سازی کنند؟ نباید افکار عمومی جامعه که بدبین شده اند را آرام کند؟ نباید یک خبر صریح و واضح از برخورد با کسانی که بیت المال را غارت کرده اند از صدا و سیما پخش شود؟
وقتی در شبکه های اجتماعی و سایت های مختلف و حتی از شبکه های ماهواره ای میشنوم که چقدر این قضایا دارد برای نظام گران تمام میشود و برخی آقایان را میبینم که از معوقات بانکی و حقوقهای کلان نجومی به نام قانونی بودن نام میبرند ، بیش از پیش دلم میگیرد که چه شیعه های ضعیف الایمانی هستیم ما!
گاهی از خودم میپرسم اصلا من به چه انتقاد کنم که ضد انقلاب لقب نگیرم! اما بعد میگویم شیعه ی علی که سکوت نمیکند
چون در جامعه ای که دستبرد به بیت المال قانونی باشد و حقوق یک مسئول چند صد میلیون! حقوق یک کارگر زیر یک میلیون و کارمند حدود یک میلیون باشد
فضای یک کشور اگر به حدی سیاست زده باشد که هر عمل و حرفی که بزنی دنبال سیاسی کردن آن باشند دیگر صدایی از آزاد اندیشان و منتقدان صالح نخواهید شنید!
فقط میماند رهبر که باید یک تنه در مقابل زیاده خواهی و حماقت گروه بی فکر و سیاست زده بایستد! تو راهی نداری جز اینکه عمار که نه! اما کنار رهبرت بایستی...
فتنه ی سال هشتاد و هشت هنوز از خاطرم نرفته هنوز خاطرم هست همان سال بود بینش سیاسی بین عموم جوانان و مردم در معرض آزمایش قرار گرفت و من فهمیدم برخی فرق حق و حقیقت طلبی را با فتنه و خرابکاری نمیدانند و عده ی زیادی جانشان را از دست دادند و برخی هویت شان را و چه آزمایش سنگین و هزینه داری بود برای نظام!
که من هنوز هم معتقدم زخمهای آنروزها هنوز بر دل رهبرم تازه است..
از همان سال دیگر مستقیم سیاسی نوشتن را گذاشتم کنار فقط بیانات رهبری را بازنشر میدادم و سیاست برای منی که از سنین بچگی پای صندوق های انتخابات حضور داشتم و میدانستم به اصطلاح دنیا دست کیه! چیز خنده داری بود.. و سیاست مداران عمرعاص مسلک برایم از زهر هلاهل تلخترند و معتقدم باید اینگونه آقایان را رسوا کنند تا مردم بدانند سیاست مدار فاسد جایی در نظام جمهوری اسلامی ندارد...
مردم ما ثابت کردند در حوادث مختلف جنگ و مدافعان حرم و ... پای کار هستند و رهبرشان را تنها نمیگذارند مردم ما در راهپیمایی ها و بیست و دو بهمن ها حضور حداکثری دارند و هیچگاه پا پس نمیکشند!
ولی افسوس اینهمه اعتماد مردم به نظام دارد با اقدامات ضعیف برخی مسئولین به باد فنا میرود!
مردم میخواهند حقیقت را بدانند مردم میخواهند بدانند نظام مقدس جمهوری اسلامی چه برخوردی با غارتگران بیت المال میکند؟
حجت الاسلام عالی میفرمودند:
وقتی یک زور گیر دزد را دستگیر میکنند او را پشت وانت سوار کرده در محله ها میگردانند تا خوب آبرویش برود اما کسیکه بیت المال را غارت کرده برخوردی نمیبینیم!
واقعا خواسته ی بزرگی است که خانواده های شهدا و مردم دلسوخته دارند؟
اصلا ما به کنار...
میدانید چقدر بچه یتیم شده تا امنیت کشور تامین شود؟
میدانید چقدر همسران شهدا بی شوهر شده اند تا ایران ویران نشود؟
میدانید بهترین فرزندان بوستان ایران در سوریه و عراق پرپر شده اند؟
بیایید لااقل از مردم عذرخواهی کنیم...که نتوانستیم از حقوقشان دفاع کنیم.
بیاییم جواب اعتماد مردم را بدهیم...
من الله التوفیق وحید زارع آذر سال نود و پنج