سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

خاطرات شهر پیامبر

مدینه پر بود از سنی هایی متعصب و نامردمانی از جنس سنگ

مدینه شهری بود در ظاهر مسلمان

مدینه پر بود از همان مردمان کوفه که علی (ع) را تنها گذاشتند

تا به حال به غریبی فاطمه (س)فکر کرده ای؟

تا به حال فکر کردی فاطمه (س) که بوده؟

آری او دختر بزرگوار پیامبر بزرگ مسلمانان بود!

اهل مدینه که بودند؟ صحابه پیامبر

پیامبر چه وصیت کرد؟ فاطمه پاره تن من است هرکس که او را بیازارد مرا آزرده.

پس کوبیدن در به پهلوی فاطمه؟؟؟

پس بی احترامی به دختر پیامبر؟؟؟

پس به خاکسپاری شبانه مادر؟؟

چه کسی باید پاسخ دهد؟

چرا باید قبر حضرت فاطمه گم باشد؟؟؟

روزها در زیر آفتاب سوزان در جستجوی قبر مادر همه جا را میگشتم اما اما اما...

افسوس میخوردم اشک در چشمانم جمع شده بود اما گریه ام نمیگرفت

دلم لبریز از عقده شده بود

دلم میخواست زار زار بگریم

بغض سنگینی گلویم را گرفته بود

این بغض طولانی شده بود و کهنه

گریه ام نگرفت اشک نریختم حتی یک قطره حتی یک لحظه

نمیدانم شاید من سنگ دل شدم شاید من از زیادی گناهان دلم سیاه شده شاید...

و هزار شاید دیگر.

در مدینه معنای واقعی غریبی را یافتم.

اما فقط در حسرت دیدار مهدی صاحب الزمانم

زیرا میگویند:او تنها کسی است که جای قبر مادر را میداند!!!

هنوز هم همان بغض غریب گلویم را گرفته این بغض کی و کجا میشکند نمیدانم؟

یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم

متاسفم برای تمامی سنی مذهب ها زیرا طرفدار کسانی شدند که اهل بیت را آزردند.