خاستگاه ایرانی پالاواییان و تامیلیان
خاستگاه ایرانی پالاواییان و تامیلیان
شواهد تاریخی، انسانشناختی و زبانشناختی جدید، بیانگر این است که سلسلة «پالاوا» Pallava از تبار پارتیان بودهاند و نام پالاوا نیز صورتی دیگر از واژة شناخته شدة سانسکریت «پَـهلَـوَه» Pahlava میباشد. دکتر کارنگی، پهلوهها را که در زبان فارسی «پهلویان» خوانده میشوند، مردمی میداند که به زبان پهلوی سخن میگفتهاند. پهلوی از جمله زبانهایی است که در ایران بدان تکلم میشده است. دکتر بولر نیز میگوید که پـهلوه، که ایرانیان آنرا «پَـهلَـو» میخوانند، صورت تغییریافتة «پَـرثَـوَه» است. باید به این نکته توجه نمود که در نسخه های متفاوت «پورانا»ها Purana (یکی از متنهای مذهبی آیین هندو، م.) برای نامیدن گروهی یکسان، در جایی از واژة پَـهلَـوَه، و در جای دیگر از پالاوا استفاده شده است. پالاواها آن دسته از پهلوها یا پهلویان بودهاند که هم پیمان با «سکا»ها و «کَـمـبوجَـه»ها Kamboja (در پاکستان امروزی. با کشور کامبوج که ممکن است با هم همریشه باشند، اشتباه نشود. غیاث آبادی) به تدریج در طی سدههای دوم و یکم پیش از میلاد به درون شبه قاره نفوذ کردند و در سده های نخستین میلادی در جنوب و جنوب غربی هند مسکن گزیدند. در «مَـرْکِـنـدیا پورانا» Markendeya Purana که یکی از پوراناها میباشد و نیز در «بْـرهَت سَـمهیتا» Brhat Samhita (کتابی از هندوان از سده ششم میلادی، م.) آشکارا شواهدی است مبنی بر اینکه سکونتگاههای پهلوها و کَمبوجَهها در جنوب غرب هندوستان امروزی بوده است .
و. د. مَـهاجان، در کتاب «هند باستان» (صفحة 630) نقل کرده است که پادشاه «قَـنّـوج» Kanauj/ Kannauj بنام «یَـسووَرمَـن» Yasovarman (سلطنت در سده هشتم میلادی) با شاه «ماگَـدهَـه/ مَگَذَه» Magadha (یکی از چهار پادشاهی بزرگ هند در زمان بودا، م.) نبرد کرد. شاه «وَنگَـه» Vanga (بنگال) را بکشت و به سواحل شرقی دست یافت. شاه «دکَـن» Deccan را شکست داد و از کوهستان «مَـلَـیَـه» Malaya گذشت. کوهستانی که به احتمال بر ساحل شرقی رودخانة «مَـلَـبار» Malabar و در جنوب «میسور» Mysore است. آنگاه به دریای جنوبی رسید و با «پارَسیکَه/ پَـرَسیکَه»ها Parasika نبرد کرد. آنگاه از ساکنان کوهستان «غات»های غربی باج ستاند و سپس به سوی شمال راه سپرد تا به کرانههای رودخانة «ناربادا» Narbada رسید.
بر مبنای شاهدی که آمد، یک بخش از پهلوها (یعنی پارَسیکَهها) نیز پیشتر و در حدود ربع نخست سده هشتم در نواحی جنوبی هند ساکن بودهاند. پس چنین به نظر میآید که پالاواهای شهر «کانچی» Kanchi در واقع شاخهای از پهلویان ایرانی بودهاند؛ کسانی که در گذر زمان به کیش هندو در آمدند و پیرو آئین برهمنی شدند .
دانشمند فرانسوی ژرژ کوئیده، همچون خیلیهای دیگر، پالاواها را با ایرانیانِ پهلوی یکی میپندارد و همچنین نسبت نزدیکی میان پالاواهای کانچی و فرمانروایان کمبوجه در کشور کامبوج قائل است. این نکته حاکی از آن است که برخی خاندانهای متهور و ماجراجو از میان کمبوجههای هندی (که متحدان پهلوها بودند)، از راه دریا به هندوچین رفته، پادشاهی کمبوجه را در شمال «فونان» Funan و در حدود سدههای پنجم و ششم میلادی پی ریخته بودند.
همچنین منابع زبان باستانی «سینهالا» Sinhala (یکی از زبانهای آریایی که در سریلانکا متداول است، م.) شواهدی از مراکز سکونت کمبوجهها با قدمتی تا اوایل سده سوم پیش از میلاد، به دست میدهند. در این منابع گفته میشود که در میان 96 خاندان «مَـراثاس» Marathas که در ناحیة «مَـهاراشترا» Maharashtra میزیستهاند، خاندانی به نام «پَـلَـو» Palav نیز وجود داشته است. در این روایت نکتهای نهفته است و ما را بدانجا رهنمون میشود که شاید بخشی از پهلوها (یا همان پارسیکهها) در حوالی سده های پنجم و ششم میلادی و یا حتی زودتر از آن وارد جمعیت انبوه مهاراشترا شده و با آنها درآمیخته بودند. شواهد مکتوب و مستند بیانگر آن است که پارسیکهها و کمبوجهها در طی سده های پسین میلادی، سرگرم تصرف نواحی هممرز و مجاور «مهاراشترا» بودهاند.