علل گرایش جوانان به شیطان پرستی 6
* به نظر شما چرا نسبت به پیامدهای نامطلوب این گونه تفکرات در کشور ما اطلاع رسانی نمیشود؟
چه کسی اطلاع رسانی کند، در حالیکه کسانی که این مسئولیت را به عهده دارند، چیزی از آن نمیدانند. آسیب بزرگ خود کارشناس پنداری مسئولین به ویژه مسئولین فرهنگی باعث شده است که نه کارشناسان به خوبی رشد کنند و کارآیی داشته باشند، و نه خود مسئولین عملکرد مفید و مؤثری ارائه دهند. در شورای فرهنگ عمومی که نمایندگان سازمانهای فرهنگی و سایر سازمانهای مربوطه حضور دارند، چند ماه پیش جلسهای تشکیل شد و بحث شیطان پرستی را به جهت عدم شناخت و تقلیل به انحرافات اجتماعی، از شمار معنویتهای نوظهور خارج کردند، در حالیکه این جنبش مهمترین جنبش معنوی و دینی روزگار ماست و اگر برنامههای ابرفرهنگ استکباری موفق شود در آیندة نهچندان دور مذهب بسیاری از مردمان زمین خواهد شد. و شاهد خواهیم بود که شیطانپرستان یهودی، مسیحی، مسلمان و بودایی در همایشهای سالانة خود برای دنیایی شیطانی بیانیة اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی صادر کنند. و براساس اصول اعتقادی خود در در ساحتهای گوناگون زندگی به بسط ایدئولوژی شیطانی بپردازند.
اصول اعتقادی شیطانگرایی که توسط آنتوان لاوی بیان شده، عبارت اند از:
1- دست و دلبازی به جای خساست
2- زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی
3- دانش معصوم به جای فریب دادن ریاکارانه
4- صحبت کردن با کسانی که لیاقت آنرا دارند به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان
5- انتقام و خونخواهی کردن به جای برگرداندن صورت
6- شیطان به ما مسئولیت در برابر مسئول را به جای مسئولیت در برابر موجودات ترسناک خیالی می آموزد
7- انسان مانند دیگر حیوانات است , گاهی بهتر ولی اغلب بدتر
8- شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته می شود را ارائه می دهد , چون که تمام آنها به یک لذت و خشنودی فیزیکی , روانی یا احساسی منجر میشوند .
9 - شیطان بهترین دوست کلیسا است چرا که در تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساهاست.
در این اعتقادات حرفهای درست و نادرست به هم آمیخته شده و ایدئولوژی شیطانی به جهت اینکه حرفهای درستی هم دارد، امکان تحقق و تداوم در دنیای آینده را خواهد داشت و در کنار آن نگرشهای باطل، خشونتآمیز، هوس مدارانه و غیر انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت. و سالها طول میکشد تا پس از تجربة زندگی بر اساس طرح شیطانی به تعارضها و رنجها و ناکامیهای آن پیببریم و در جستجوی طرح دیگری برای زندگی برآییم. و به همان نقطهای برسیم که انسان ناکام امروز رسیده است.
حال چه کسی میخواهد نسبت به این امور روشنگری و اطلاع رسانی کند. بدون وجود هستههای قوی پژوهشی با مطالعات میان رشتهای و رویکرد آینده پژوهانه، مگر میتوان این توطئة بزرگ را شناخت، تا در گام بعد به ترویج این شناخت اندیشید.