سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

کربلا کربلا کربلا

    نظر

کربلا ...بیابانی بودی پر ز سکوت و تنها صدایی که ممکن بود سکوت تورا بشکند عبور قافله ای بود

فقط نه روز مانده...صدای زنگ قافله ...از تو بیابونا می آد

کربلا !می شنوی؟صدای پای اشتران را !کاروان حسین است...مهمان عزیزی خواهی داشت

زاده زهراست سالار زینب است...کاروان ماتم است...به سوی قتلگاه خویش می آیند

صدای تپش قلب زینب را می شنوی؟هر قدمی که کاروان به تو نزدیک می شود زینب بی تاب تر می شود

دیگر رنگ سکوت را به خود نخواهی دید

کربلا تو با حسین کربلا گشتی ...خون اصغر ...خون اکبر ...خون عباس است که تو را کربلا کرده است

کربلا ...شب جمعه است...امشب مادرمان را چگونه پاسخ خواهی داد؟

شب های جمعه فاطمه ... با اضطراب و واهمه ...آید به دشت کربلا ...گردد به دور خیمه ها

گوید حسین من چه شد.!! ...نور دو عین من چه شد...کو اکبرم ...کو اصغرم...کو عباس آب آورم

به فدایت مادر که هر عاشورا در عزای حسینت مویه می کنی

عالمی در عزای حسینت بنشسته و دل همگان آواره کربلایش گشته...

مادر سینه زنان حسینت در حسرت اینند که محرمی را در بین الحرمینش بر سینه و سر بزنند ...

 

 نبودیم تا به کنارش شمشیر بزنیم ...اما تا عمر داریم در عزایش بر سینه و سر می زنیم .