فیلم سیصد توطئه سینمای غرب(تاریخچه بخش سوم)
جنگ سالامیس که در سال 481 ق.م در دوره سلطنت خشایارشا به وقوع پیوست یکی از مهم ترین جنگهای بین ایران و یونان به شمار میرود و اهمیت آن از آنجا ناشی میشود که پادشاه هخامنشی خود شخصا فرماندهی این جنگ را بر عهده داشت. در ارتباط با این جنگ هرودت گفته است که اندیشه این جنگ به تحریک دمارات پادشاه سابق اسپارت که در زمان داریوش به ایران پناهنده شده بود و ازنزدیکان خشایارشاه بشمار میرفت شکل گرفت و او درصدد آن بود که پس از فتح کل شبه جزیزه یونان به پادشاهی آن دست یابد.
از سوی دیگر بزرگان ایرانی نیز که شکست ماراتون را دون از شأن ایرانی میدانستند شاه را به لشکرکشی به یونان دعوت کردند و در این میان گروهی از بزرگان یونانی نیز که به دربار ایران پناهنده شده بودند نیز آتش برافروخته شدن جنگ را دامن میزدند. سرانجام شاه که در ابتدا چندان تمایلی به این امر نداشت متقاعد شد و در سال 481 ق.م لشگری متشکل از نژادهای مختلف در آسیای صغیر گردهم آمده و آماده لشکر کشی به شبه جزیره پلوپونز شدند. در ارتباط با این سپاه نقل قولهای مختلفی در کتب یونانی دیده میشود. هرودت با اشاره به اینکه 46 گونه از نژادهای ساکن در ایران این سپاه بزرگ را تشکیل میدادند شمار جنگجویان آن را اعم از پیاده نظام، سواره نظام و ملوانان دو میلیون و سیصد هزار نفر دانسته است که به همراه قوای امدادی و نیروهای لجستیک به 5 میلیون نفر بالغ میشده است!
سایر مورخان یونانی نیز شمار ارتش ایران را بین دو تا چهار میلیون نفر دانسته اند. این امر از جهات مختلف قابل نقض است که در پایان داستان جنگ به آن پرداخته میشود و در نهایت باید گفت تعداد سپاهیان ایران در جنگ سالامین بین 250 تا 300 هزار نفر بوده است. این سپاه پس از عبور از تنگه داردانال که در آن عصر هلسپونت خوانده میشد از روی پلی که به وسیله قایقها و به دستور شاه ساخته شده بود وارد اروپا شدند و این امر تحت نظارات خشایارشا صورت گرفت و پس از پایان انتقال سپاهیان از روی تنگه داردانالشاه جایی زرین و قدحی از زر و یک شمشیر و یک کمان پارسی را به عنوان هدیه به دریا انداخت.
در جریان این لشگرکشی منطقه شمال یونان تحت تصرف ایرانیان در آمد و سپاه ایران پس از آن که مقدونیه تسالیا و چند شهر دیگر در شمال و مرکز یونان سرتسلیم فرود آوردند رهسپار آتن شد. در مقابل این امر آتنیها که خطر عظیمی را احساس میکردند، تلاش کردند با ایجاد اتحاد با سایر دولتهای یونانی اتحادیهای در برابر ایرانیان تشکیل دهند. در آن عصر بین دولت شهرهای یونان همچون آتن، اسپارت، آرگوس و گلن اختلافات داخلی وجود داشت که حتی در برخی مواقع موجب بروز جنگهایی بین این دولتها میشد. از این روی مردم آتن که خود را در تیررس قشون ایران میدیدند سعی کردند با از بین بردن این اختلافات آنها را در مقابل سپاه ایرانی متحد سازد. با این حال تنها اسپارتیها حاضر به اتخاذ با آتنیها شدند و این بدان سبب بود که میدانستند پس از ورود سپاه ایران به آتن آنها نیز بشدت مجازات خواهند شد و مکافات اعمال مداخله جویانه خود را در شهرهای یونانی آسیای صغیر خواهند دید.
مسیر لشکر کشی ایران از دو سمت خشکی و دریا بود و خشایارشا در صدد بود همزمان در دو مسیر پیش رود، بدون اینکه مشکل خاصی پیش آید لذا نظم و ترتیب قشون و تهیه آذوقه و ساختن پلها و اصلاح راهها بخوبی پیش بینی شده بود و حتی در شمال کوه آتوس (athoss) کانالی حفر شده بود تا بر خلاف جنگ ماراتون کشتیهای ایرانی دچار طوفان نشوند.
مسیر سپاه ایرانی به سوی آتن از کوهستانی میگذشت که تنگهای باریک به نام «ترموپیل» در آن قرار داشت. این تنگه بین کوهی بلند و دریا واقع بود و عرض آن تنها به اندازهای بود که یک عرب جنگی از آن گذر کند. از این رو یونانیان که از روبهرو شدن با ایرانیان در دشتهای باز بیم داشتند تصمیم گرفتند با استقرار در این تنگه باریک راه سپاه ایرانی را سد کنند. هفت هزار سپاه یونانی به فرماندهی لئونیداس(leonides) مامور حفاظت از این تنگه شدند و 271 کشتی یونانی نیز تحت فرماندهی یوری بیادس (Euribyades) مامور مقابله با کشتی ایرانی شدند.
ایرانیان پس از رسیدن به تنگه ترموپیل، پی بردند که در خط ساحلی باریکه از خشکی به پهنای صد دریای کوه وجوددارد و قوای یونانی در این منطقه مستقر شدند. خشایارشا پس از انتظاری چند روزه که به کشتیهای ایرانی فرصت عبور از معبر یوریپوس را میداد، دستور حمله به تنگه ترموپیل گشودن آن را صادر کرد.
در ابتدای امر به دلیل موقعیت این تنگه صدها تن از ایرانیان در حمله به سپاهیان سنگین اسلحه یونانی به قتل رسیدند ولی پس از آن که فردی یونانی راهی از میان کوه را به ایرانیان نشان داد لشکر ایرانی در پشت سر یونانیان در آمد این امر موجب عقب نشینی و فرار بخش عمده 7000سرباز یونانی از محل استقرار خود گشت.
با این حال لئونیداس با سیصد اسپارتی و هفتصد یونانی ( از دیگر شهرهای یونان) حاضر به ترک مکان خود نشد و نبرد سختی درگرفت که منجر به قتل لئونیداس و تمام یونانیها شد. پس از آن ایرانیان رهسپار جزیره آتیک که آتن در آن قرار داشت شدند ولی آتنیها پیش از ورود ایرانیها شهر را تخلیه کردند و مردم را به شهرهای دیگر فرستاده و گریختند. خشایارشا پس از ورود به آتن گروهی از آتنیها را که در ارک گرد آمده و به مقاومت برخاستند شکست داد و این شهر را به تلافی حریق شهر سارد در عهد داریوش آتش زد (هنوز از نظر باستان شناسی در پرده ابهام است دی ماه 1390) و خبر فتح آتن را به نایب السلطنه خویش در ایران نیز اعلام کرد و در واقع به هدف اصلی خود که مجازات آتنیها بود، نائل آمد.
البته برخلاف سپاه زمینی، نیروهای دریایی ایران نتوانستند به اهداف خود نائل آیند. آنان در برابر مصب رود پینوس (peneius) دچار طوفانی سخت شدند که منجر به از بین رفتن 400 کشتی ایرانی شد. پس از آن در مقابل جزیره سالامین ( یا سالامیس) کشتیهای ایرانی به مصاف ناوهای یونانی رفتند ولی تنگی مکان جنگ و فزونی شمار ناوگان ایرانی به ضرر آنها تمام شد و موجب برخورد بسیاری از کشتیهای ایرانی به یکدیگر و غرق شدن آنان گشت.
به موازات این امر، کشتیهای بزرگ ایران نتوانستند عملیات مورد نظر خود را انجام دهند و شمار زیادی از آنها در اثر برخورد با هم از کار افتاده و واژگون گشتند. از این رو خشایارشا که هدف نهایی خود را که همانا تنبیه آتنیها بود، تأمین شده میدید تصمیم به بازگشت گرفت و پس از برجای نهادن بخشی از سپاهیان خود در یونان به ایران بازگشت.