فیلم سیصد توطئه سینمای غرب(نتیجه گیری)
در فیلم «300» علاوه بر آنکه سعی شده است ابهت و عظمت سپاه ایران به سخره گرفته شود بلکه تمدن و فرهنگ ایران زمین نیز عمیقاً خدشه دار گردیده و تصویری تیره و تاریک از ایرانیان آن عهد ترسیم گردیده است. از این رو سعی میشود به نکات مورد اشاره در فیلم که نشاندهنده بربریت و وحشی گری ایرانیهاست پاسخ داده شود:
1- در این فیلم داستان جنگ سالامین به گونهای ترسیم شده است که به شکست کامل ایرانیان منجر شده است در حالیکه ایرانیان در خشکی به پیروزی کامل رسیدند و شکست دریایی آنها نیز عمدتاً به دلیل وضعیت نامناسب خلیج سالامین و تنگی فضا برای حرکت کشتیهای بزرگ ایرانی بود که موجب شد آنها نتوانند به مقابله با کشتیهای یونانی پردازند و حتی برخی از کشتیهای ایرانی پیش از ورود به کارزار در اثر برخورد با یکدیگر غرق شدند.
شایان ذکر است در آن عهد، ایرانیها مردمانی دریانورد نبودند و ناوگان آنها از کشتیهای گوناگون ملل مختلف همچون فینیقیها، مصریها و یونانیهای آسیای صغیر تشکیل میشد و از نظر جنگی فاقد وحدت کامل بودند. بر خلاف یونانیها که ملتی دریانورد و استاد این بودند و راههای دریایی را خوب میشناختند. علاوه بر آن بخش قابل توجهی از لشکریان ایرانی فاقد اسلحه سنگینی بودند و در مقابله با یونانیهای غرق در فلز و کلاهخود نتوانستند آنچنان که باید مهارت خود را در تیراندازی و جنگ و گریز به نمایش گذارند. مضاف بر آن ایرانیان عمدتاً در دشتهای پهناور و هموار آسیا جنگ کرده بودند و سواره نظام ایران نتوانست در کشور کوهستانی یونان و گذرگاههای تنگ و باریک آن کمک مؤثری به پیاده نظام خود بنماید. لذا در ابتدای جنگ با یونانیان در تنگه ترموپیل پیاده نظام ایرانی تلفات نسبتاً سنگینی را متحمل گشت.
2ـ در نبرد ترموپیل سعی شده است شمار سپاهیان ایرانی که به خاک و خود غلطیندند بسیار سنگین نشان داده شود در حالیکه بجز در ابتدای نبرد که به دلیل تنگی فوق العاده تنگه گروهی از ایرانیان (کمتر از یک هزار نفر) به قتل رسیدند پس از دور زدن تنگه ترموپیل این یونانیان بودند که با تلفات بسیار سنگینی مواجه شدند و صرف نظر از هزاران نفری که عاجزانه از مقابل سپاهیان ایرانی گریختند سایر افراد یونانی باقیمانده تا آخرین نفر به قتل رسیدند.
3ـ در این فیلم شجاعت لئونیداس و یاران وی بیش از حد ممکن بزرگ نمایی شده و به عنوان حماسهای ابدی به تصویر کشیده شده است. در حالیکه بر طبق قوانین دولت شهر اسپارت آنان موظف بودند در جنگ با دشمنان خود هیچ گاه میدان را خالی نکنند و فرار از جنگ سخت ممنوع بود. در تواریخ یونانی گفته شده است که مادران اسپارتی زمانیکه پسران خود را در آغاز جنگها مشایعت میکردند به آنها میگفتند «فرزند – با سپر یا بر سپر» یعنی یا فتح کن و با سپر خود پیروزمندانه بازگرد و یا کشته شو تا جنازه ات را بر روی سپر و با احترام به خانه آورند. از این جهت نمیتوان گفت تا پیش از این جنگ هیچ گاه یونانیها تا آخرین نفس به جنگ نپرداخته بودند و واقعه نبرد ترموپیل در تاریخ یونان امری استثنایی و منحصر به فرد محسوب نمیشود. در مقابل آن ایرانیان نیز بارها رشادت و شجاعت خود را در جنگ با یونانیان به نمایش گذاشتند به گونهای که سپاهیان پارسی و مادی در آن عهد سرآمد جنگاوران زمان خود محسوب میشدند و حماسه آریو برزن و یاران او که در کوههای کهکیلویه راه را بر سپاهیان اسکندر مقدونی بسته و تا پای جان ایستادند ، تنها یکی از حماسههای جاودان تاریخ ایران است.
4ـ گزافگویی مورخان یونانی در میلیونی نشان دادن شمار سپاهیان ایرانی که در فیلم «300»نیز بر آن تأکید شده است کاملاً مردود شمرده میشود. در کتب مورخان یونانی علاوه بر پارسیها و مادیها، کاسیها، هیرکانیان، آسوریان، باختریها، اعراب، آریاییها، پارتیها، سکاها، هندیها و حبشیها با سلاحهای خاص خود در جنگ سالامیس شرکت داشته اند. آنان پس از ارائه توضیحات مبسوط در مورد اقوام مختلف ایرانی شرکت کننده در سپاه زمینی ایران، نیروی دریایی ایران را افزون از هزار و دویست ناو دانستهاند که فینیقیان و مصریان و یونانیان رعیت ایرانی فراهم کرده بودند. هرودت ترکیب این لشکر کشی را که در تاریخ به سپاه بزرگ معروف شده از این قرار دانسته است:
پیاده نظام: یک میلیون و هفتصد هزار نفر
سواره نظام: یکصد هزار نفر
ملوان و کارگزاران نیروی دریایی: پانصد و ده هزار نفر
که جمع آنها بالغ بر دو میلیون و سیصد و ده هزار نفر میشده است و این جدای از سایر دست اندرکاران اعم از نیروهای امدادی، پشتیبانی، ترابری، خدمتگزاران و... بوده که شمار این لشکر را از پنج میلیون متجاوز میساخته است. همانگونه که مشخص است این ارقام کاملاً مبالغه آمیز بوده و حکایت از ساختگی بودن آن مینماید چرا که حتی امروز و با پیشرفتهای حیرت انگیز نظامی کنونی نیز حرکت دادن لشکری پنج میلیونی از ایران به یونان کنونی در مدتی کمتر از شش ماه غیر ممکن به نظر میرسد آن هم در شرایطی که نیروهای ایرانی در عبور از تنگه داردانل پلی موقت بر آن ساخته و در برخی از مکانهای یونان نیز مجبور بودهاند، به دلیل کوهستانی بودن بسیار آهسته پیش روند.
با در نظر گرفتن لزوم رساندن غذا و آذوقه به سپاهیان در خشکی و دریا و با تأکید بر آن که در آن عرصه کل جمعیت ایران نزدیک به بیست میلیون نفر بوده است لذا رقم پنج میلیون نفر کاملاً ساختگی و فرضی محسوب میشود. از این روی با بررسی کل جوانب امر میتوان اینگونه تصور کرد که لشکر ایران به همراه نیروهای پشتیبانی کننده در حدود 250 تا 300 هزار نفر بودهاند زیرا با امکانات آن روزگار تأمین آب و غذای بیش از این مقدار غیر ممکن بوده است.
5ـ در فیلم «300» ایرانیان افرادی کریهالمنظر، سیه روی، زشت و ترسو ترسیم شدهاند که همچون انسانهایی غول نما فاقد قدرت تدبیر و تعقل بوده اند. در کنار آن هم خشایارشا فردی زن گونه با آرایش غلیظ و زیور آلات گوناگون نشان داده شده است که بی بهره از هر گونه عظمت و شوکتی بوده است. در این ارتباط باید گفت اصولاً ایرانیانی که از نژاد آرایی بودهاند مردان و زنانی بلند بالا و خوش قامت به شمار میآمدند که این امر در مورد پارسیان و مادها که دارای موهای روشن و چشمان سبز و آبی بودهاند کاملاً متمایز بوده است.
در کتیبههای هخامنشی در شوش و تخت جمشید نیز علاوه بر شاهان، ایرانیان انسانهایی خوش سیما با پوشاک مناسب ترسیم شدهاند و در آن عهد زنان ایرانی از جهت نجابت و زیبایی و مردان ایرانی از بابت شجاعت و جنگاوری سرآمد عصر خود محسوب میشده اند. هردوت در نقل تاریخ باستان بارها از تهور و جسارت و روح سلحشوری پارسیان که به تعبیر او «در شجاعت هیچ دست کمی از یونانیها نداشتند» یاد کرده و سایر مورخان یونانی عهد باستان نیز از شجاعت و دلاوری ایرانیان در مصاف با یونانیها یاد کرده اند. بنابراین منابع، ایرانیان در راستگویی و سورای و تیراندازی سرآمد روزگار خود بودند و با اسرای جنگی خویش نیز جوانمردانه رفتار میکردند.
شاهان ایرانی نیز چنانکه از کتیبههای تخت جمیشد مشخص است، مظهر عظمت ایران عهد هخامنشی بوده و همگی بلندقد و خوش قامت بوده اند. در نقوش تخت جمشید پادشاهان هخامنشی از جمله خشارشاه با ریش بلند و گیسوان بافته بر تخت زرینی قرار گرفتهاند و تاجی بلند و مشعشع بر سر داشتهاند که این تاج مخصوص پادشاه بوده است.
منابع قدیمی یونانی خشایارشا را مردی زیبا و بخشنده و خوش محضر و بزرگ منش دانستهاند که هر چند فاقد تصمیم گیری کوروش و داریوش بود ولی رأی درست و منطقی را میپسندیده است. نقل شده است که در هنگام به آتش کشیده شدن تخت جمشید چون اسکندر مجسمه خشایارشا را افتاده بر زمین دید، چنین گفت: «آیا باید بگذرم و بگذارم تو بر زمین افتاده باشی تا مجازات شوی در ازای اینکه به یونان لشکر کشیدی یا تو را به احترام آن روح بزرگ و صفات خوبی که داشتی بلند کنم.»
6ـ در فیلم «300»ایرانیان افرادی فاقد آزاد اندیشی دانسته شدهاند که جملگی تحت امر کامل پادشاه بوده و حتی فرماندهان عالی آنها اجازه اظهار نظری در مقابل پادشاه نداشتهاند. علاوه بر آن ایران زمین سرزمینی عاری از فرهنگ و تمدن دانسته شده است که مردمان آن در وحشیگری و بربریت کامل به سر میبردهاند.در مقابل یونان سرزمین دموکراسی و اخلاق والا و صفات عالی انسان دوستانه معرفی شده است.