سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

کجا برم

    نظر

وقتی میری تنهامو نمی گیری دستامو به کی بگم
وقتی میری داغونم حالمو نمی تونم به کی بگم
بعد تو من دردامو غصه های شب هامو به کی بگم
بدون تو می ترسم تو حواست نیست اصلا بی کی بگم
بیا چشام به این دره بدون تو نمی گذره شبایی که خرابه حالم
کجا برم که بعد تو خیابونای شهر من نگاتو یاد من نیارن

«متن آهنگ کجا برم محمدرضا گلزار و سینا سرلک»


نامهام باید کوتاه باشد

    نظر

سلام!

حال همه‌ی ما خوب است

ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند

با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم

که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و

نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم

حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود

می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است

اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی

ببین انعکاس تبسم رویا

شبیه شمایل شقایق نیست!

راستی خبرت بدهم

خواب دیده‌ام خانه‌ ای خریده‌ام

بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!

بی‌پرده بگویمت

چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد

فردا را به فال نیک خواهم گرفت

دارد همین لحظه

یک فوج کبوتر سپید

از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد

باد بوی نامهای کسان من می‌دهد

یادت می‌آید رفته بودی

خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟

نه ری‌را جان

نامه‌ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه،

از نو برایت می‌نویسم

حال همه‌ی ما خوب است

اما تو باور نکن!

حال همه خوب است


سال جدید آمد اما

    نظر

سال جدید آمد اما
ما همان آدم های سال پیشیم
که همچنان دروغ میگوییم ،
پشت یکدیگر بد میگوییم
و هر روزمان را با غرغرهای بیشتری شروع میکنیم!
سال جدید آمد اما آدم های جدیدی نیامدند و ما همچنان در انتظار آمدن آدم های خوب بر روی زمین هستیم
غافل از اینکه خوبی را از خودمان باید شروع کنیم
و هیچ وقت هم زیر بار این مسئله نمیرویم که اگر ما و اطرافمان در بدی غرق شدیم ، حتما مشکل از خودمان است و باید از خودمان شروع کنیم این پروسهء خوب شدن را!
به هر حال سال جدید آمد...
همه به ظاهر خوشحال اند و غرق در گفتن تبریک و شاد باش
امـــــا من همچنان به این فکر میکنم که
کدام سال قرار است به جای لباس آدم ها
کمی شخصیت و فکر آدم ها نو بشود؟


نسل آدمهای عجیب

    نظر

به نام زیبایش سلام

یه نسل عجیب یا یه در یک دوره زمونه ی عجیب هستیم

ادب آدمها در شما شما گفتن خلاصه شده

محبتشون در عزیزم عزیزم گفتنشون

هدیه دادنشون با توقع های عجیب تباه شده

ازدواج کردن ها هم عجیبتر!!!

عشق ها، غم ها، غصه ها همه و همه عجیب شده

نمونش توی گوگل قدیمتر ها که سرچ میکردی غم یه سری اشعار غمگین پیدا میشد ، الان اما همش تیکه اندازی یا به اصطلاح رپ دیسلاو.. یافت میشه! یادمه منه دهه ی شصتی تا سالها فرق غم و عشق رو نمیدونستم ، یعنی اینقدر این دو تا رو با هم عجین میدیدم ، الان عشق ها چی شدن؟ الان ادب و حیا و محبتمون هم عجیب غریب شده!

قدیما ارزونی بود صفا بود ، ادب بود ، عشق بود...

الان با وجود گرونی ها و فشارهای اقتصادی طرف دو تا سرویس چینی جهیزیه میخره برا دخترش تا نکنه دخترش پیش فلانی کم بیاره و سرش بالا باشه

مهریه باید بالای سیصد باشه تا ارزش دختر حفظ بشه

خودمم زورم نرسیده ها اما مینویسم تا به یادگار بمونه ، مخالف بودم و هستم اما...

گفتم که عجیبیم! منم یکی از همین مردمم، عجیبم!

تازه! یه نمازمونم قضا نمیشه!

دعای فرجم میخونیییییییم!

قرآن خونیم!!!

اینکه چرا به هیچ خدایی ایمان نداریم، واسم عجیبه!

این چه دین و ایمانیه ما داریم؟

هعی! عجیب نیستیم خدایی؟

همدیگرو عزیزم صدا میکنیم اما به وقتش ته خودخواهی و بیوفایی هستیم!

یا الله و یا مهدی میگیم اما گناه میکنیم!

توی اوج بی معرفتی هام یه لبخند مومنانه ای هم به لب داریم که انگار عابد تر از ما نیست!

ناشکری نیستا اما خدایا این چه وضعشه؟

ما که ثابت کردیم شل و ولیم توی دینداری!

تو چرا محکمتر نمیزنی پس کله ی ما؟

مگه بنا نیس دستمونو بگیری؟

مگه اینهمه تفسیر قرآن گوش دادن ما قرار نیست به درد بخوره؟

چرا اطرافمو نگاه میکنم هیچکسو نمیشه به مقدسات قسم داد!!!

آدما همه چیز براشون شکل عادی به خودش گرفته

فساد، ظلم، دزدی از بیت المال!!!

نسل عجیبی هستیم عجیب...

خودت بیا هدایتمون کن، لطفا! خواهش میکنم..

گفتی ادعونی استجب لکم! بخوانید مرا تا اجابت کنم...

ملت شاهد باشید من خوندم.. یا رب... یا رب... یا رب.

حول حالنا الی احسن الحال.


شرمنده اگر ندارد اشکال نیا

    نظر

هرچند خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست!
آقای گلم زبان من لال نیا
هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه چندم است که می خوانی؟
داریم رکورد کوفه را می شکنیم
اللهم عجل الولیک الفرج

نیا


روند و مراحل یادگیری راه رفتن در کودک

    نظر

پاهای نوزاد برای نگه داشتن وزنش قوی نیستند اما اگر نوزادتان را از زیر بغلش نگه دارید، او پاهایش را آویزان می‌کند و با کف پایش به سطح زمین فشار می‌آورد، تقریباً طوری که انگار راه می‌رود. این یک واکنش رفلکسی و خودکار است و او این کار را فقط تا چند ماه انجام می‌دهد. پس از چند ماه اول تولد، مراحل راه رفتن کودک تقریباً به شکل زیر است:

حدود شش ماهگی: وقتی کودک شش ماهه می‌شود، اگر بگذارید پاهایش را روی ران‌های شما بگذارد، به بالا و پایین ورجه‌ورجه می‌کند. این بالا و پایین پریدن‌ها تا چند ماه آینده فعالیت مورد علاقه? او خواهد بود و در همین حین که غلت خوردن، نشستن و چهار دست‌وپا رفتن را می‌آموزد عضلات بیشتری در پای او ایجاد می‌شود.

حدود 9 تا 10 ماهگی: در حدود 9 ماهگی کودک احتمالاً به‌ تدریج سعی می‌کند با گرفتن دستش به مبلمان، خودش را به حالت ایستاده دربیاورد، بنابراین اطمینان حاصل کنید که هر وسیله‌ای که در مسیرش است برای تکیه دادن او به اندازه? ‌کافی محکم است. اگر شما کودک را با تکیه به مبل به حالت ایستاده دربیاورید، ‌محکم به آن می‌چسبد. در حدود 9 تا 10 ماهگی نیز کم‌کم یاد می‌گیرد چطور زانوهایش را خم کند و از حالت ایستاده به حالت نشسته دربیاید که این کار سخت‌تر از آن چیزی است که شما فکر می‌کنید.

حدود 12 ماهگی: پس از مهارت پیدا کردن در ایستادن،‌ در حدود 12 ماهگی کودک شروع به راه رفتن با تکیه به وسایل خانه می‌کند و حتی ممکن است بتواند مبلمان را رها کند و بدون تکیه بایستد. در حدود همین سن،‌ کودک احتمالاً می‌تواند خود را خم کند و چمباتمه بزند. وقتی قادر به این کار شد، ممکن است بتواند از حالت ایستاده خم شود و یک اسباب‌بازی را بردارد یا وقتی در حالت راه رفتن نگه داشته شده است چند قدم بردارد. حتی ممکن است درحالی‌که دست شما را گرفته است راه برود، اما احتمالاً تا حداقل چند هفته? دیگر اولین قدم‌های مستقل خود را برنخواهد داشت. بیشتر کودکان آن قدم‌های اول را روی سرپنجه‌ها و با پاهای رو به بیرون برمی‌دارند.

در 12 ماهگی، بسیاری از کودکان به تنهایی و هرچند به شکل متزلزل راه می‌روند. اگر کودک شما هنوز راه رفتن با دست گرفتن به وسایل را متوقف نکرده،‌ تنها به این معناست که یادگیری راه رفتن به شکل مستقل برای او کمی بیشتر طول می‌کشد.


زمان و سن راه افتادن کودک

    نظر

بیشتر کودکان اولین قدم‌های خود را بین 9 تا 12 ماهگی برمی‌دارند و وقتی 14 یا 15 ماهه شوند دیگر به خوبی راه می‌روند. اما اگر کودک شما کمی دیرتر شروع به راه رفتن کرد نیز نگران نشوید، زیرا برخی از کودکانِ کاملاً نرمال و طبیعی تا 16 یا 17 ماهگی راه نمی‌روند. کودک شما در طول اولین سال زندگی‌اش مشغول تقویت عضلات تمام بدن و کار روی هماهنگی آنها خواهد بود. به این ترتیب که او ابتدا نشستن، غلت زدن و چهار دست‌وپا رفتن را یاد می‌گیرد و بعد در حدود 9 ماهگی به سمت بالا کشیدن خود و ایستادن حرکت می‌کند.


جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی

    نظر

رهبر انقلاب اسلامی در این حکم با تأکید بر لزوم تحول در قوه قضائیه و آغاز پرقدرت دوران جدیدی که زیبنده گام دوم انقلاب باشد، از فقاهت، دانش، تجربه، سلامت، امانت و کارآمدی حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در مقاطع گوناگون خدمت و سوابق طولانی ایشان در قوه قضائیه و آشنایی کامل با همه زوایای آن، به عنوان دلایل این انتخاب یاد، و در ادامه هشت توصیه مهم خطاب به رئیس جدید قوه قضائیه بیان کردند.

متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی دامت برکاته

آغاز دهه‌ی پنجم انقلاب و گذشت چهل سال از تشکیل دادگستریِ مبتنی بر فقه و حقوق اسلامی، ایجاب میکند که با تکیه بر تجربه‌ها و دستاوردها و رهنمودهای انباشته در این نصاب زمانی، تحوّلی متناسب با نیازها و پیشرفتها و تنگناها در قوه‌ی قضائیه صورت گیرد و دستگاه عدالت با نَفَسی تازه و انگیزه‌ئی مضاعف و نظم و تدبیری حکمت‌آمیز، دوران جدیدی را که زیبنده‌ی گام دوم انقلاب است، با قدرت و جدیت آغاز کند.

اینجانب برای تحقق این مقصود حیاتی، جنابعالی را برگزیده‌ام که دارای سوابق طولانی در سطوح مختلف قوه‌ی قضائیه و آشنا با همه‌ی زوایای آن میباشید و از طرفی در کنار فقاهت از تحصیلات حقوقی و دانش و تجربه در این عرصه مهم برخوردارید، و سلامت و امانت و کارآمدی خود را در مقاطع گوناگون خدمت نشان داده‌اید.

سند تحول قضائی پیشنهادی جنابعالی را ملاحظه کردم. بر اساس مشورتها و نظرات کارشناسی، آنرا مفید و کارساز میدانم. با این حال چند نکته را مؤکداً به جنابعالی سفارش میکنم.

نخست آنکه برای همه‌ی فصول این سند و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.

دوم آنکه در همه‌ی فصول تحول، مردمی بودن و انقلابی بودن و ضد فساد بودن را رعایت کنید.

سوم آنکه عنصر نیروی انسانی صالح را در رأس عوامل تحول و پیشرفت قوه بدانید. سلامت قضات و پاکیِ دامن آنان از هر گونه فساد، شرط لازم و اوّل برای همه توفیقات شما است. در ریشه‌کنی فساد از درون قوه که مایه‌ی مباهات شما و سرافرازی اکثریت قضات دادگاهها و دادسراها است، هیچ تردید و درنگ نکنید.

چهارم آنکه گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامه‌ها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.

پنجم آنکه در برخورد قضائی ملاحظه‌ی این و آن را نکنید.

ششم آنکه از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسؤولیتهای قوه استفاده کنید.

هفتم آنکه قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزه‌ها و عوامل نفوذ و انحراف است.

هشتم آنکه همکاری با قوای مجریه و مقننه و هم‌افزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند.

در پایان لازم میدانم از آیت الله آملی بخاطر تلاشهای ارزشمندشان تشکر و قدردانی کنم و برای توفیق کامل جنابعالی و همکارانتان دست دعا و توسل به درگاه ربوبی بلند کنم و توجهات و دعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را مسألت نمایم.

والسلام علیکم و رحمة الله

سید علی خامنه‌ای

16 اسفند 1397


لشگر شیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده

    نظر

آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده

ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده

ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز به آهم بده

لشگرشیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من با نظری ، یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطا بخش همه عالمی جمله ی حاجات مرا هم بده

شعر: حبیب‌الله چایچیان (حسان)