پروانه ای که سوخت
دوباره شام غریبانه ای گرفته دلم
میان کوچه غم خانه ای گرفته دلم
شبیه شمع که تا پای مرگ می سوزد
برای غربت پروانه ای گرفته دلم
چو مادران جوان مرده اشک می ریزم
چه سوگواری جانانه ای گرفته دلم
ندارم آه میان بساط خود جز اشک
چه حس و حال غریبانه ای گرفته دلم
شبیه ابر خزان دیده سیر می بارم
سیاهپوشم و می گریم و عزادارم
بقیع خلوت و خاموش روضه های تو ام
ببین چگونه در آغوش روضه های توام
سلام حضرت زهرا ، گدایت آمده است
حریم بغض گلوگیر من دوباره شکست
یک عمر با دل من بنده پروری کردی
برای من که غریبم تو مادری کردی
سلام مادر سادات ، بیقرار توام
مرا دوباره بخوان، آه سوگوار توام
به سینه می زنم و می زنم به سیم جنون
بیا قدم بگذاریم در حریم جنون
به سوز ناله ی عشق و به آه صبر قسم
به روضه خوانی خورشید و اشک ابر قسم
که قد ماه به پای غمت کمان شده است
که باد محض عزای تو نوحه خوان شده است
نفس بده که دم مرگ روی دست شما
تمام خلق بگویند گفت : یا زهرا