سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

غزل غربت

    نظر

کشیده جذبه چشمانت ، مرا به خلوت بیداران
نثار مقدم سبزت باد ، شکوفه های گل باران

خوشم به جرعه ای از آن می ، که در کلام تو می جوشد
کم از کرامت دریا نیست ، نم پیاله هشیاران

چه روزهای غریبی را ، در انتظار تو سر کردیم
طنین غربت ما را داشت ، صدای طبل عزاداران

درون سینه یارانت ، زلال عاطفه می جوشد
و در ادامه یک بیعت ، فتاده دست علمداران

به یمن نام بلند تو ، در این سپیده نورانی
قلم به دست شقایقهاست ، علم به دوش سپیداران

گزیده ادبیات معاصر  علیرضا قزوه