سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

خسته شدم

    نظر

من از این جماعت دو رو دیگه خسته شدم
من از اون گریه ها این بگو مگو خسته شدم
کاشکی زودتر برسه قیامت ما آدما
که از این زندگی پر از گناه خسته شدم
کاشکی اون خوبی که دیگران ازش دم میزنن
 بیاد و ببینه که من از بدا خسته شدم
میدونم خیلی بدم ؛ حق ندارم دروغ بگم
بزار راحتت کنم من از خودم خسته شدم
لحظه های بدیه می خوام که زود تموم بشن
من از این لحظه های بی محتوا خسته شدم
نمی دونم که چه وقت فرصتمون تموم میشه
من از این فرصت های بی انتها خسته شدم
کاش خدامون ماها رو عذاب میداد با هر گناه
تا دیگه همه بگن من از گناه خسته شدم
اما اون خدا که مارو قدّ دنیا دوست داره
یه بارم نمیگه که من از شما خسته شدم
مهربونیش داره شرمنده ی عالم میکنه بدیهارو
به خدا هیچکی نمیگه از خدا خسته شدم
دیگه باید برسم به آخر قصه ی شب
وقتی هیچکس نمی فهمه که دیگه خسته شدم.
آبان 87 گرفته شده از بلاگ اکسیژن مسموم (خانم افروز)