رد پای وحید
من به دنبال کسی میگردم او دلیل آشفتگی من است!
او دلیل همه ی ناراحتی های من است!
او باعث شد من آرامش را فراموش کنم!
در پی او میروم سایه به سایه!
همه ی پازل را کنار هم میچینم!
ناگهان از تعجب مات میشود ؛ چشمانم!!!
چرا پازل نام خودم را تشکیل داد؟ من؟
دوباره حدس و گمان ها را شروع میکنم!
به یاد می آورم ؛ فکر میکنم ؛ حدس میزنم!
حروف رمزی که بدست آوردم کنار هم میچینم!
اسم فردی که آرامشم را گرفت به دست می آید!
و-ح-ی-د باز تعجب میکنم!
وحیــــــــــــد؟ یعنی خودم؟
کسی که همه ی دروغها را به من گفت!
کسی که ایمانم را گرفت! آری و باز در پی کسی میگردم!
وحید جان تو خودت آرامشت را حفظ نمیکنی!
دنبال کسی نگرد! چون به کسی جز خودت نمیرسی!
وحید نوشت: همیشه خودم بهتر از بقیه خودمو گول میزنم!
وحید نوشت:توی زندگی همه ی شما هم خودتون مقصرید مثل من! یکم دقت رو بیشتر کنید؛به همین نتیجه میرسید.
وحید نوشت:مشکلی توی زندگیم افتاده! فقط دلشکسته ها برام دعا کنند. گل تقدیم به شما.