اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

وای . . . از اون شبها

    نظر

وای از اون شبی که صبح نمیشه از اون غمی که می مونه همیشه وای از اون که خیلی دوسش داری اما نمیتونی به روش بیاری وای از اینکه قدرتو ندونن بیان بگن میمونن و نمونن وای از اون که خیلی دوستت داره اما باید بره تنهات بذاره حال و هواتو نه....نه..... تنهایی هاتو نه....نه..... درد و غماتو...نه....نمی دونن
غم صداتو نه.....نه.... تنهایی هاتو نه....نه... حال و هواتو .....نه.. نمی دونن
وای از اون روزی که می دونی و میخوای بری اما نمی تونی و دیرشده بسته تموم راهها خسته شدی ازخودتو نگاها وای از آدما و غصه هاشون وای از عمری که سوزوندی پاشون عادتشونه که تو رو برونن وقت خوشی تو رو خودی ندونن...
وحید زارع