سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

یادم میمونه «سیزدهمین سروده خودم»

    نظر

الهی که تشت طلا ؛ سر آقا؛کرب و بلا یادم نمونه!
قصه درد فاطمه ؛ میخ در و  ؛ یاس کبود یادم نمونه!
گلوی اصغر حسین ، سر حسین بر روی نی یادم نمونه!
دستای سرد زینب و دل من و داغ علی اکبر و یادم نمونه!
الهی دستهای قلم! روی علم! جونم فدات ؛ رود فرات ،  یادم نمونه!
سجاد بیمار و حزین ؛ دل غمین ؛ اسیرای کوفه و شام ، یادم نمونه!
دستهای بسته ی آقا ؛ تو کوچه ها ؛ صدا میزد ؛ وای زهرا ؛ یادم نمونه!
گریه های بی انتها ؛ و بیصدا از ترس دشمن ؛ آی خدا ؛ یادم میمونه!
هرچی میخوام یادم بره رفتم کجا ؛ صحن و سرا ، اما خدا ؛ یادم میمونه!
یادم بره تو کربلا رو نیزه ها ؛ راس آقا ، ندای تو ، وا زینبا ، یادم میمونه!
وقتی که توی خیمه ها ؛ همه ی اهل بیت ما از تشنگی ؛ وا عطشا یادم میمونه!
قصه ی دل شکسته ها ؛ اهل وفا ؛ آدمای بی ادعا ؛ یادم میمونه!
دلتنگی رقیه جان برا بابا ، یادم میمونه!
توی گودی قتلگاه ، بریدن ها ؛ انگشترا ، یادم میمونه!
مهدی در انتظار ما ؛ میزد ندا ، ای بی وفا ، پس کی میای یادم میمونه!
یاد همه نامردی ها ؛ صد رنگی ها ، تنهایی ها یادم میمونه!
من عبد بی حجب و حیا ؛ پر از گناه ؛ تو رو خدا بیا آقا ؛ یادم میمونه!
هر روز تو رو صدا زدیم ؛ گفتیم آقا ؛ آقا بیا آقا بیا یادم میمونه!
من بنده ی پر مدعا ؛ بی طاعت و پر از خطا ، یادت میمونم.
وحید زارع سی ام محرم سال هزار و چهارصد و سی و چهار
وحید زارع