تنگِ دلم امام رضا
تنگِ دلم امام رضا می خوام بیام پیشت آقا
می خوام که دعوتم کنی مثل تموم زائرا
می خوام بیام و دلمو یه خورده آرومش کنم
بیام و درد دلمو پیشِ تو درمونش کنم
دلم می خواد یه صبحِ زود تو صحنِ انقلاب تو
بگم سلام امام رضا... و بشنوم جوابِ تو
می دونی من گرفتارم یه آدمِ گناهکارم
اما چیکار کنم آقا با این همه دوسِت دارم
منم گدای تو رضا بیا و پادشاهی کن
بیا و این دل منو یه بار دیگه تو راهی کن
بیا و آقایی و کن و ضامن من شو یا رضا
جونِ جوادت آقا جون منو ببر به کربلا
نیگا به این دلم نکن که خیلی تاریکِ آقا
حتی با این دلِ سیاه دوسِت دارم من به خدا
اگر که من خیلی بَدم اگر که خیلی آلوده م
خودت که بهتر می دونی همیشه عاشقت بودم
بذار بیام پیشت آقا تو رو به جونِ مادرت
دستمو رَد نکن دیگه تو رو به اون کبوترت
به اشکِ خواهرت قسم دلم برات تنگِ آقا
بغض میکنم هر کی میگه : " دارم می رم امام رضا "
شعر از : هور ؛ وبلاگ تسبیح واژه ها