اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

خاطره دیروز

    نظر

بارون..بارون..بارون...

تو رو یادم میاره...

با طعم بستنـے قیفــے...

با لرزیدنا و بهم خوردن دندونا...

ولے...

کاش دیگه بارون نباره.....

میترسم...

از فراموشے...

از آلزایمرے که همه چے رو از یادم ببره...
نوشته ی سحر بانو