اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

پر و پا بسته مرغی در قفس

سلام داشتم شعرها و متون ادبی رو میخوندم
یهو به یه شعر فوق العاده غمگین برخوردم که طولانی هم بود...
چند بیتش رو گلچین کردم بزارم اینجا... فقط چند بیتش رو...
....کنون ... ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان
به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی
که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی
نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا
در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا
همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا
پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا
به شب های سکوت کاروان تیره بختیها
سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا
خدایا ؛ به بیقرار ها قرار ببخش!
توبه را از ما نگیر..
الهی آمین.