دردٍ مشترک
من و تو یه درد مشــترک داریم من و تو رو زخمامون نمک داریم شب تا صُب چِش روی هم نمی ذاریم واسِ قلـــــبمون که کــــم نمی ذاریم گوشه ی چشمِ ما وقتی نم داره دلــــمون معلومه خیلی غـــم داره انگـــــاری تمامِ دردا مالِ ماس غصه ی دیروز و فردا مالِ ماس شبا به چشمایِ ماه زُل می زنیم از زمین به آسـمون ، پُل می زنیم ماه برامون قصه ی صبرُ می گه قصــه ی صـــبوریِ ابرُ می گه قصــه ی بارون و ابر ، تموم می شه خواب به چشمِ من و تو ، حروم می شه من و تو از آسمون ، زمین می یایم سرِ صُب ، از اون بالا پایین می یایم چشــامون از دلِ شب تا صُب خیسه یکی نیس قصـــه ی مـــــا رو بنویسه شعر از : هور