اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

دردٍ مشترک

    نظر

من و تو یه درد مشــترک داریم

من و تو رو زخمامون نمک داریم

شب تا صُب چِش روی هم نمی ذاریم

واسِ قلـــــبمون  که کــــم  نمی ذاریم

گوشه ی چشمِ ما  وقتی نم داره

دلــــمون معلومه خیلی غـــم داره

انگـــــاری تمامِ دردا  مالِ ماس

غصه ی دیروز و فردا مالِ ماس

شبا به چشمایِ ماه زُل می زنیم

از زمین به آسـمون ،  پُل می زنیم

ماه برامون قصه ی صبرُ می گه

قصــه ی  صـــبوریِ  ابرُ  می گه

قصــه ی  بارون  و  ابر ، تموم  می شه

خواب به چشمِ من و تو ، حروم می شه

من و تو از آسمون ، زمین می یایم

سرِ صُب ، از اون بالا پایین می یایم

چشــامون از دلِ شب تا صُب خیسه

یکی نیس قصـــه ی مـــــا رو بنویسه

شعر از : هور