اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

به خدا می برم از شهر شما

    نظر

میروم خسته و افسـرده و زار
سـوی منزلگــه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم، تا که در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زینهمه خواهش بی جا و تباه