سرنوشت من «شانزدهمین سروده ی خودم»
بعد یه عمری که از شما نوشتم زشت نیس آقا؟ این بشه سرنوشتم؟
وعده های پوچ و تو خالی بدم! نوشته و حرف خیالی بدم!
نوشته هام یه ماهه ته کشیده آخه کمی! توی دلم پوسیده
داره توی دوری تو میسوزه اما همیشه چشم به در میدوزه
میگه اگه آقا بیاد خوب میشه! آقا بیاد دل تو آروم میشه
اگه میشه واسه یبارم شده یه سر بزن به این دل غمزده
ببین آقا! با التماس شعر میگم! چشام پر از بارون شده هی میگم
ببین آقا واسه یبارم شده تو رو خدا! توی خیالم شده
یه سر بزن به دلهای غمزده اونا که مثل کبوتر پر زده
آقا! میای؟ دوبار عاشق بشم؟ دوباره مجنون نگاهت بشم؟
میشه دوباره مجنون عاقل بشه؟ قصه ی ما قصه ی یعقوب نشه!
یعقوب قصه ها پر از انتظار ، که یوسفش یه روز بیاد تو بهار
بعد یه عمری از شما نوشتن باید سعادت بشه سرنوشتم.
وحید زارع من الله توفیق تیرماه سال نود و دو هجری شمسی