شکسته ام بی تو
تو نیستی و تنها نشسته ام بی تو ...
و بغض های غزل را شکسته ام بی تو ...
به یاد خاطره های نمور و بارانی
هنوز چتر دلم را نبسته ام بی تو ...
چه سخت می گذرد سوره ی نبودن تو
بیا ببین که هدایت نمی شوم بی تو ...
برای ثانیه ها هم کمی سکون خوب است
من از زمین و زمانم گسسته ام بی تو ...
هجوم ساکت این سوژه های تکراری
و من که از تو نوشتن چه خسته ام...بی تو!