نبودت مرا میکشد آقا...
به نام خدای واژه انتظار
میخواستم بروم برای همیشه و ننویسم از تو برای همیشه
برای همیشه .. آقا.. برای همیشه
رفتم ، بهترین چیزهای این دنیا را یافتم !
جایی که هیچکس به من نرسید ...
فقط بدون فکر و دل مشغولی شاد بودم به اصطلاح!
البته خدا میدونه سعی کردم شادی ها گناه نباشه!
نبود... شادی محض بود!
این بین چیزی کم بود!
چیزی یا کسی که کمبودش هنوز هم پس از چندین سال حس میشود!
کسی که برای همه ی غریبان عالم همه کس است!
کسی که وقتی نامش را میگویی باید سه تا نقطه بزاری بعد از اسمش ..
وصفش ساده نیست! کسی که همه منتظرشیم!
من ، تو ، حتی خودش هم منتظر است!
کسی که اگر باران نبارد تصویر کردنش ممکن نیست!
کسی که حاضری بخاطرش عزیزترین های آفرینش خدا را فدا کنی..
کسی که دلیل خوبی برای همه ی بغض های من است!
یه عمر ؛ یه آدم ؛ 24 سال ...
جوانی که همه چیزش رو مدیون وجود امام مهربونی است!
و واژه ی زیبای مهدی...
نام زیبائیست ...
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش...
اللهم عجل لولیک الفرج.
حرف آخر:
«آقا جون راستشو بخوای یه ماهه دارم از دوریت دق میکنم»
«دستمو بگیر. . . میخوام از نو شروع کنم نوشتنم رو.»