چرا باید رباب با آّب هم قافیه باشد!؟
با خودم فکر میکنم ، با خودم فکر میکنم ؛ اصلا"
چرا باید رباب با آّب هم قافیه باشد!؟
گاه روضه خوان ها زیادی شلوغش میکنند!
حرمله آنقدر ها هم که میگویند تیر انداز ماهری نبود..
هدفهای روشن داشت..
چشم عباس ، گلوی تو ، سینه ی حسین!
تنها تو بودی که خوب فهمیدی.. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت!
شش ماه علی بودن را طاقت آوری! فقط شش ماه..
خون تو جاذبه ی زمین را از بین برد . . .
حالا پدرت یک قدم سوی خیمه میرود ، برمیگردد ؛ میرود بر میگردد...
میرود پشت خیمه ها از غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره میسازد
تا دگر صدای سم اسبهای وحشی از خواب بیدارت نکند..
رباب میرسد از راه ؛ با نگاه ، با یک جمله ی کوتاه:
خودتان که سالمید ان شا الله.. اصغرم فدای سرت آقا.