پا به فرار
دلتنگم و چون ابر بهارم امشب انگار قرار است ببارم امشب
از دست کسی شکوه ندارم مردم از دست خودم پا به فرارم امشب !
عقلی نگذاشتی برایم ای عشق دیوانه ی این شهر و دیارم امشب!
نزدیک تری از رگ گردن پس من...(1) با سجده و سجاده چه کارم امشب ؟!
سجاده مرا یک،دو قدم بیش نبرد بر موج نگاه تو سوارم امشب !
با ذکر تو "تطمئن قلوب" اند همه (2) با یاد تو من چه بی قرارم امشب !
از هر چه که بوده ام پشیمانم من اینگونه پریشان نگذارم امشب!
صد صاعقه هق هق به هوایم دارم من دست خودم نیست نبارم امشب
(1)نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق/16) ما به او ]انسان[از رگ گردن نزدیکتریم!
(2)أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد/28) آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!