اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

هر چند که اینگونه به من بد کردی

    نظر

از بودنمان کنار هم ترسیدند
یک روز تو را از دل من دزدیدند
انگار که از غرورشان کم می شد
وقتی که "تو" را کنار "من" می دیدند !
سیبی که فقط قسمت این لب ها بود
از شاخه بریدی تو و آن ها چیدند...
تو زخم زدی و عده ای بعد از تو
با زخم زبان خود نمک پاشیدند!
آن روز اگر کنار من می ماندی
بر نعش غرور من نمی رقصیدند

بهتر که نبودی و ندیدی یک شهر
بعد از تو به گریه های من خندیدند!
هر چند که اینگونه به من بد کردی
جز خوبی ات از زبان من نشنیدند!