اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

تمام خویشتنم درد می کند

دکتر سلام، روح و تنم درد می کند
چشمم، دلم، لبم، بدنم درد می کند

ذوق سرودنم، کلمات نوشتنم
دکتر تمام خویشتنم درد می کند

احساس شاعرانگی ام تیر می کشد
حال و هوای پر زدنم درد می کند

دکتر نگفته های زیادی است در دلم
لب وا که می کنم سخنم درد می کند

می خواستم که لال بمانم برای تو
دیدم سکوت در دهنم درد می کند.