اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

وصال یار «بیست و یکمین سروده خودم»

    نظر

وصل تو روزی ما گر نشود باکی نیست
به دل غمزده ی ما تو بیا راهی نیست
شوق لبخند تو در جان دلم نقش شده
به ندیدن تو آقا که دلم راضی نیست
خواهم از فرط جدایی بکشم فریادی
گویی آرام بمان که تا سحر راهی نیست
سحر
شاعر:وحید زارع
28 خرداد 1394 روز اول ماه مبارک رمضان.