اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

منتظرت بودم

    نظر

آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم...
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم... منتظرت بودم...
بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه...
منتظرت بودم... منتظرت بودم...
منتظرت هستم