بال و پرم درد می کند
امشب سکوتِ دور و برم درد می کند
حتّی نیایش سحرم درد می کند
می خواستم غزل بسرایم برای تو
با این ردیف که : " سفرم درد می کند"
حال و هوای قلب من این روزها بد است
سر بر سرم مذار ، سرم درد می کند
تا آمدم که عقده ی دل وا کنم نشد
دیدم که باز چشم ترم درد می کند
دیگر هوای پر زدنم نیست آسمان
وقتی که سخت بال و پرم درد می کند
م . ناصری بهمن93