اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

رو به دنیای مجازی کرد و رفت

    نظر

چشم من در مسجد چشمَش نمازی کرد و رفت
بوسه ام روی لبَش راز و نیازی کرد و رفت

باز هم دیشب به خوابم آمد و با شیطَنَت
بازُوانم را گرفت و گازگازی کرد و رفت

من هنرمندی ندیدم اینهمه بی عاطفه
با صدای هِق هِق ام آهنگسازی کرد و رفت

تویِ دنیای حقیقی عاشقَش بودم ولی
پشت کرد و رو به دنیای مجازی کرد و رفت

چون که تنها بود و خیلی حوصلَش سر رفته بود
آمد و با زندگی ام خاله بازی کرد و رفت

او برای خستگی دَر کردَنَش آمد فقط
بین آغوشم دو ساعت خواب نازی کرد و رفت

در هوایِ ابری و بارانیِ چشمانِ من
هِی پرید و هِی پرید و چتر بازی کرد رفت