یابن الحسن کمک کن جد مطهرت را
دستی که بسته بود می شست بی صدا
دستی که خسته بود در زیر نور ماه
گلبرگ گل کبود گلها فسرده بود
جرم علی چه بود روی عدو سیاه
یافاطمه(س)...یافاطمه(س)...یافاطمه(س)...
آتش زدی به جانم بانوی بی نشانه
گفتی مرا کفن کن مظلوم من شبانه
سردار بدر و خیبر دیگر ز پا فتاده
دستی به دوش سلمان دستی به سر نهاده
یافاطمه(س)...یافاطمه(س)...یافاطمه(س)...
یابن الحسن کمک کن جد مطهرت را
بیرون ببر ز خانه تابوت مادرت را
روزی تو خواهی آمد از غربت زمانه
می آوری نشان از آن قبر بی نشانه
آجرک الله یا صاحب العصر و الزمان