سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

فراخوان شیطان

 فاستوس شیطانی به نام مفیستو فیلیس را می‌بیند که پشت سر او ظاهر می‌شود. او سعی می‌کند مفیستو فیلیس را در خدمت خود وارد سازد؛ امّا از آنجا که او خود در خدمت شاهزاده شیاطین، یعنی لوسیفر است، در خدمت فاستوس در نمی‌آید و به دلیل اصرار فاستوس با واسطه مفیستو فیلیس، به عنوان واسط و پیام‌آور شاهزاده شیاطین، پیمان‌نامه‌ای خونین میان فاستوس و شیطان به امضا درمی‌آید.

 

امام رضا(ع) فرمودند:

 

«ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دل‌های خویش راهی برای شیطان نگذارند ...»

 

برخلاف داستان و رمان، مطالعه نمایشنامه به دلیل نحوه نگارش و سطربندی‌هایش، ساده نیست.

 

خواننده نمایشنامه، در حین مطالعه، ناگزیر صحنه‌ها و حوادث رفته بر قهرمانان و بازیگران را در ذهن خود می‌سازد و صحنه به صحنه پیش می‌رود.

 

در میان نمایشنامه‌های فراوانی که خوانده یا شنیده‌ام، سرگذشت دردناک و غمگنانه دانشمند و استادی به نام دکتر فاستوس1 برایم جالب و قابل توجّه بوده است. این نمایشنامه را نویسنده‌ای انگلیسی به نام کریستوفر مارلو2 در آخرین دهه از قرن شانزدهم میلادی نوشته است.

دکتر فاستوس در حکمت، الهیّات و منطق، یگانه عصر خود است. پزشکی و حقوق را می‌داند؛ امّا از این برتری راضی و خشنود نیست؛ از این رو، در پی ارضای نفس سیری ناپذیر خویش، سر در پی سحر و جادوگری می‌گذارد و به همه معتقدات مذهبی پدران خود، پشت پا می‌زند. درها را بر خود بسته و به علوم غریبه و اوراد و عزائم روی می‌آورد. او در این جست‌وجو و طلب، چنان پیش می‌رود که در لحظه‌ای موفّق می‌شود به مدد سحر با شیطان رابطه برقرار ‌کند.

فاستوس شیطانی به نام مفیستو فیلیس3 را می‌بیند که پشت سر او ظاهر می‌شود. او سعی می‌کند مفیستو فیلیس را در خدمت خود وارد سازد؛ امّا از آنجا که او خود در خدمت شاهزاده شیاطین، یعنی لوسیفر است، در خدمت فاستوس در نمی‌آید و به دلیل اصرار فاستوس با واسطه مفیستو فیلیس، به عنوان واسط و پیام‌آور شاهزاده شیاطین، پیمان‌نامه‌ای خونین میان فاستوس و شیطان به امضا درمی‌آید.

مطابق این عهدنامه، فاستوس به بیست و چهار سال زندگی و برخورداری از کمک‌ها و همراهی‌های مفیستو فیلیس دست می‌یابد و در مقابل، فاستوس می‌پذیرد که روح خود را در پایان موعد مقرّر تقدیم کرده و در خدمت جهنّم درآید.

شیطان طیّ این مدّت به پاره‌ای از خواهش‌ها و سؤالات فاستوس پاسخ می‌گوید؛ امّا پس از هر بار برخورداری، فاستوس یک مرتبه بیشتر به سیاهی روح و دوزخ نزدیک می‌شود.

فاستوس بی‌اعتنا به تذکّرهای فرشته خوبی که هر از چندی نفس او را ملامت کرده و دعوت به توبه و بازگشت از حرص و تمامیّت‌خواهی می‌کند، در سیاهی پیش می‌رود و بدین ترتیب او در تنفّر تمام از محدودیت‌های دانش بشری، بیست و چهار سال از زندگی را با طبیعتی گناهکار می‌گذراند.

فاستوس گناه را با شهوت قدرت، تحسین، مکر و حیله در هم می‌آمیزد و سرمست از این برخورداری‌ها، به ناگاه خود را در وضعیتی می‌یابد که دیگر مجال و توان گفت‌وگو از خداوند و مسیح را ندارد. دیری نمی‌گذرد که او به روزگاری سیاه می‌نشیند و به مرگی شوم و نکبت‌بار از دنیا می‌رود. شاگردانش جسد او را مثله شده پیدا می‌کنند؛ در حالی که روحش به جهنّم رفته است.

فاستوس سرنوشت غمبار و تراژدی انسانی است که روح خود را با شیطان معامله می‌کند.

سرگذشت فاستوس، تنها سرگذشت دانشمندی بزرگ از اهالی «ورتمبرگ آلمان» نیست؛ ماجرایی تمثیلی از روزگار انسان است. داستان یک تاریخ بلند چهارصد ساله متّصف به صفت فاستوس است. داستان انسانی که در عطش قدرت و میل به تسخیر و تصرّف بی‌مانع و مزاحم، همه مرزها را می‌شکند، به همه سنّت‌ها و اوامر و نواهی آسمانی پشت پا می‌زند تا با بال‌های گناه، جادو و شیطان، قدرت تصرّف بیابد.

شهوت قدرت و تسخیر چنان وجود فاستوس را از خود آکنده ساخته که نصیحت‌ها و تذکّرهای فرشته نیکی که او را به پرهیز از جادو و سحر و بازگشت فرا می‌خواند، در او بی‌اثر می‌شود.

در اوّلین ملاقات با مفیستو فیلیس، فاستوس از او می‌خواهد که هماره ملازم او بماند و هر چه را که او می‌خواهد برایش انجام دهد؛ حتّی اگر خارج کردن ماه از مدار خود یا فرو بردن زمین در غرقاب باشد. مفیستو فیلیس ابتدا می‌گوید که او بنده ابلیس است و بی‌اذن او هیچ خدمتی نمی‌تواند به فاستوس ارائه کند؛ امّا ابلیس (لوسیفر) اجازه همراهی را صادر می‌کند تا فاستوس به خواسته‌هایش برسد.

اگرچه از همان ابتدا، مفیستو فیلیس او را یادآور می‌شود که در این واقعه، دچار لعنت ابدی شده و همواره در دوزخ به سر خواهد برد و هر جا برود، دوزخ با اوست و او با دوزخ است؛ امّا او با غرور تمام و گردنی افراشته اعلام می‌کند:

اگر من به عدد ستارگان آسمان جان داشتم، همه را به این مفیستو فیلیس تسلیم می‌کردم ... به کمک او من پادشاه همه کشورهای جهان خواهم شد و بر روی آسمان پلی معلّق خواهم ساخت که از روی آن از اقیانوس بگذرم. من آن کوهی که «آفریقا» را از «اروپا» جدا می‌کند، برخواهم داشت ... حالا که هر چه خواستم به دست آوردم، باید بدانم که به مدد علم سحر چه کارهای بزرگی می‌توان انجام داد.

فاستوس در هوای قدرت، چونان قماربازی پاک‌باخته، همه چیز را به پای ابلیس می‌ریزد. داستان فاستوس، داستان یک‌ «فراخوانی» است. فراخوانی نیروهای شرور منتشر و گشودن دروازه‌های مملکت وجود بر آنان. نیروهایی که از دروازه‌های پیرامون مملکت انسان و به اذن انسان وارد می‌شوند و به تدریج عرصه و میدان را برای سایر نیروها (نیروهای رحمانی) تنگ کرده و بر تمامی گوشه‌ها و زوایای آن مملکت، سلطه و آقایی پیدا می‌کنند تا در آخرین لحظه، جسم و روح فاسد و تباه شده آدمی را به جهنّم برده و بر تعداد شهروندان خود بیافزایند.

در ماجرای دکتر فاستوس، همه چیز با یک فراخوان و سپس «عهد» آغاز می‌شود. عهد منعقد شده، سرنوشت و نهایت سیر و سفر او را معلوم می‌سازد.

تاریخ چهارصد ساله جدید غربی نیز که در خود و با خود، حرص و آز و تمامیّت‌خواهی انسان غربی را به نمایش می‌گذارد، بی‌شباهت به فاستوس و عهد او با ابلیس نیست. مسیر یکی است؛ چنان‌که در تمام سال‌های قرن بیستم، مجموعه بحران‌ها و بن‌بست‌ها، با چاشنی فجایع و ظلم‌ها، نتایج این عهد غیر رحمانی را به نمایش گذاردند. در طول تاریخ همه ماجرای رفته بر داستان خلقت، از همان روز اوّل و از همان انعقاد عهد نخستین انسان با خداوند، برای گردن گذاردن بر اوامر و نواهی آن ربّ جلیل و گسست هزار باره آن عهد قابل مشاهده است. 

آیه مبارکه «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ? وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ? وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ? هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ 5 ای فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید؛ زیرا وی دشمن آشکار شماست و اینکه مرا بپرستید، این است راه راست و [او] گروهی انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد، آیا تعقّل نمی‏کردید؟ این است جهنّمی که به شما وعده داده می‏شد». پرده از ابتدا و انتهای گسست عهد با خداوند کریم و انعقاد عهد با شیطان رجیم برمی‌دارد.

شاید بتوان گفت، داستان بلند آمد و شد انسان در عرصه زمین، طیّ همه قرون متمادی، داستان انعقاد عهد و گسست عهد با دو منشأ رحمانی یا شیطانی باشد.

هماره و در طول تاریخ در گستره زمین و مناسبات انسانی، دو رود، دو جریان، زنجیره‌ای جاری است که عموم انسان‌ها را در خود جای داده است. یکی جریانی که عهد خود را با شیطان استوار ساخته و در خدمت او در آمده تا از میوه‌ها و ثمره‌های این دوستی بهره‌مند شود و جریانی که عهد خود را با خدای رحمان و فرستادگان او، از میان انبیاء و اوصیاء استوار ساخته و در خدمتش آمده است.

خداوند خطاب به هم‌پیمانان ابلیس می‌فرماید: «اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ؛6 [این است جهنّمی که به شما وعده داده می‌شد،] پس اکنون در آن وارد شوید، به جرم آنکه کفر می‌ورزیدید.»

برخلاف تصوّر، تمامی راه‌های نفوذ ابلیس و جنودش بر انسان مسدود است. ابلیس همه تلاش خود را مصروف گشودن روزنه‌ای می‌کند تا از مسیر آن، مرزهای مملکت وجودی انسان را در تصرّف خود قرار داده و از آن بگذرد.

اوّلین روزنه نفوذ در شعور و آگاهی وسوسه و فریب است. سلاح وسوسه و فریب شیطان، بر آنکه تمامی روزنه‌ها و مرزهای مملکت وجودی خود را مستحکم ساخته است، کارگر نمی‌افتد. شیطان در قیامت خطاب به انسان می‌گوید: 

«... لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛7

... کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] در حقیقت ‏خدا به شما وعده داد، وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلّطی نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید، پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک می‏دانستید، کافرم. آری ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت.»

پی‌نوشت‌ها:

1. Dr. Faustus.

2. Christopher Marlow.

3. Mephisto philis.

4. دکتر فاستوس، ترجمه لطفعلی صورتگر، ص 42.

5. سوره یس (36)، آیات 60 ـ 63.

6. همان، آیه 64.

7. سوره ابراهیم (14)، آیه 22.

اسماعیل شفیعی سروستانی 


هیرام معمار معبد سلیمان

    نظر

داستان حضرت سلیمان رو به یاد دارید؟ البته ماسون ها به ایشان King Solomon میگن که یعنی ایشان پادشاه بودن نه یک پیامبر و ایشان رو پادشاه واقعی اسراییل میدونن. خب بر طبق افسانه ی ماسون ها قبل از زمانی که حضرت سلیمان با ملکه ی صبا آشنا بشه ایشان تصمیم میگیرن که برای فرماندهی خودشون توی اورشلیم یک کاخ بزرگ بسازن تا شکوه و عظمتشون رو به جهانیان نشون بدن برای همین از یک هنرمند و بنای فوق العاده حرفه ای با نام "هیرام" (Hiram Abiff) برای ساخت این بنا کمک میگیرند. حالا این هیرام کی هستش؟ Marsengill در نوشته ای با نام Legend Of Hiram Abiff اینجوری مینویسه که هیرام پسر یک زن بیوه بود که در اسراییل زندگی میکرده و حضرت سلیمان بخاطر زبردستیش او رو مامور ساخت کاخ خود میکنه. در آن زمان هر بنا به نسبت اهمیت درجه ی خود مبلغی را دریافت میکرد که تنها سه درجه نیز بیشتر وجود نداشت. درجه ی اول استاد بناد بود و درجه ی دوم کمک استاد بود و درجه ی سوم هم کارگر ساده و هر درجه نام رمزی برای خود داشت که در پایان هر روز کاری با بیان آن نام مبلغ حقوق خود رو دریافت میکردند. یک روز یکی از بناهای درجه پایین میاد پیش هیرام و بهش میگه که کار شما بسیار عالی هستش اما دستمزد ما خیلی کمه و ما میخوایم اسم رمز شما رو بدونیم تا بتونیم مبلغ بیشتری دریافت کنیم. هیرام هم که مرد خیلی خوبی بوده از گفتن کلمه ی رمز خودداری میکنه. مرد هم در جواب میگه اگر رمز رو نگی زندگیت به خطر میفته چون بقیه ی کارگران ساده تصمیم گرفتند شما رو شکنجه کنند تا اسم رمز رو بگید و اگر نگید به قتل خواهید رسید و ... ! خلاصه هیرام توسط این افراد به قتل میرسه و تکه تکه میشه. بعد از مدتی حضرت سلیمان متوجه غیبت هیرام میشه و 9 نفر از افراد رازدار و امین رو مامور پیدا کردن هیرام میکنه که این افراد دستکش سفید به نشانه ی بی گناهی در دست میکنند و بعد از مدتی جسد تکه تکه شده ی هیرام رو پیدا میکنند و نزد حضرت سلیمان میارن و حضرت سلیمان هم تکه های جسدش رو بهم میچسبونه و هیرام دوباره زنده میشه! (منبع: The Legend of Hiram Abiff, the Lost Word of Masonry, and the Toledoth Jesu ) خب حالا که این افسانه رو فهمیدید باید بدونید که در نشست های رسمی ماسونری افراد حتما باید دستکش سفید به دست کنند! حالا متوجه میشید چرا Mario دستکش سفید دستش بود! چرا Tom And Jerry دستکش سفید داشتند و چرا Sonic هم این قاعده را رعایت میکرد! اگر بگویید این موضوع اتفاقی است واقعا عجیبه! برای مثال Mario یک لوله کش بود و برای یک لوله کش پوشیدن دستکش سفید خیلی خیلی احمقانه است چون در کودکانه ترین طرز فکرها هم این دستکش زود کثیف میشود! تصمیم گیری با شماست! آیا به نظرتون ما از دوران کودکی بازیچه ی تفکرات ماسونی بودیم یا اینکه همه ی اینها تنها افکار غلط است و کاملا اتفاقی هستند؟ درست فکر کنید و تصمیم گیری کنید.


بهائی شدن شرط استخدامی در شبکه من و تو + همجنس بازی

    نظر

به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛ شبکه انگلیسی ساخته من و تو که کمتر از دو سال است فعالیت خود را با سرمایه گذاری مستقیم دربار سلطنتی آغاز کرده و با تابلوی فریبنده شبکه ای به اصطلاح اجتماعی و فرهنگی پا به عرصه وجود گذاشت در جدیدترین آگهی استخدام خود سه شرط اصلی را برای پذیرفته شدن در این شبکه اعلام کرده است. رها اعتمادی که فردی بهایی زاده و از خانواده نوکران و خدمتکاران دربار شاه مخلوع است در سال 2010 با همکاری رسمی دربار انگلیس و چند نفر از عوامل دیگر شبکه من و تو را که از همان ابتدا لقب خواهرخوانده بی بی سی فارسی را یدک می کشید راه اندازی کرد تا این شبکه از همان ابتدا با تفکری بهایی صهیونیستی و ضد ایرانی پا به عرصه وجود بگذارد.
اعتمادی در جدیدترین آگهی استخدام این شبکه که در وبلاگش منتشر کرده سه شرط اصلی را برای پذیرفته شدن به عنوان مجری در این شبکه را اعتقاد راسخ به فرقه ضاله بهائیت ، مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و آمادگی داشتن برای هر نوع پوششی ( در اختیار مدیریت شبکه من و تو ) عنوان می کند. رها اعتمادی از چند سال پیش با پشتیبانی همه جانبه و البته غیر علنی عوامل بی بی سی گروهی به نام “جوانان بدون مرز” را برای ضدیت با جمهوری اسلامی ایران راه اندازی کرد و تمامی عناصر همسو با فرقه ضاله بهائیت و ضد جمهوری اسلامی ایران را شناسایی و هسته اولیه من و تو را با آنها شکل داد.
البته پیش از این هم نقل قول های بسیاری در خصوص پشت پرده بهایی عوامل و مجریان این شبکه مطرح بود که اکنون با فرو افتادن پرده های فریب سند رسمی بهایی – صهیونیستی بودن این شبکه به ظاهر فرهنگی – اجتماعی علنی شد.
اگرچه که دو شبکه سلطنتی بی بی سی فارسی و من و تو جدا از هم فعالیت می کنند اما منبع تغذیه نیرو و مجریان آنها یکی است و عوامل این دو شبکه در هم تنیده و پشتیبان استراتژیک اهداف ضد ایرانی یکدیگر هستند.

شبکه من وتو دردست بهائیت
همجنسگرایی؟
وحید زارع


Backmasking یا واروننگاری ( شیطان پرستی )

    نظر

نهان‌سازی در برگردان یا وارون‌نگاری صوتی (به انگلیسی: Backmasking)
روشی‌است برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیامی صوتی، به صورت وارونه بر روی نوار آهنگی دیگر ضبط شده و مستتر می‌شود. وارون‌نگاری کاربردی دانسته و تعمدی است و برخی افراد بر این باورند که می‌توان پیغامی را بدین وسیله به شنونده، بدون اینکه از آن آگاه باشد و بدون اینکه خود بخواهد منتقل نمود.
نخستین بار بیتلز با بهره جویی از برگردان آواز و موسیقی‌شان در ضبط آلبوم روُلور وارون‌نگاری را به مردم شناساند. از آن زمان هنرمندان موسیقی از این شگرد برای جلوه‌های مختلف هنری، فکاهی و هزلی در آثارشان چه به صورت آنالوگ و چه دیجیتال استفاده کرده‌اند. این روش همچنین برای سانسور واژه‌ها یا عبارت‌های نامناسب و پدیدآوردن یک نسخه  پاکسازی‌شده از ترانه، نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
وارون‌نگاری در آمریکا  زمانی که نهادهای مذهبی به‌کارگیری‌اش را توسط گروه‌های برجسته موسیقی در راستای اندیشه‌های اهریمنی دانستند منشأ کشمکش‌هایی گردید که تظاهرات صفحه‌سوزان و وضع قانون ضد نهان‌سازی در برگردان توسط قانون گذاران ایالتی و فدرال امریکا را در پی داشت. اینکه نهان‌سازی در برگردان می‌تواند به‌صورت زیر آستانه‌ای بر شنوندگان تأثیر کند یا خیر، پرسشی‌ است که هنوز مورد چالش است.
اگرچه بعد از اختراع فونوگراف توسط توماس ادیسون  ایجاد این پدیده باکمک چرخش وارونه صفحه موسیقی امکان‌پذیر بوده است، اما پیشرفت فناوری‌های صوتی در دهه و همزمان با آن، همه‌گیرشدن استفاده از دستگاه‌های ضبط صدا بر روی نوار در استودیوهای ضبط، راه را برای شکل گیری این صنعت هموار نمودند.
در این میان باید گروه بیتلز را پیشگام معرفی، عرضه و معروف سازی این شگرد دانست. جان لنون و جورج مارتین هردو ادعا کرده‌اند که کاشف شگرد وارون‌نگاری به‌هنگام آماده‌سازی آلبوم روُلور بوده‌اند. این شگرد به‌ویژه در آهنگ‌های فردا هرگز نمی‌فهمد و من فقط خواب‌ام و تک آهنگ باران به کار گرفته شده است. لنون عنوان ساخت زمانی که نئشه ماری جوانا بوده به‌اشتباه آهنگ باران را برعکس پخش می‌کند و درپی ‌آن نوای گوش‌نوازی می‌شنود. فردای آن روز این موضوع را با دیگر اعضای گروه به میان گذارده و این روش را برای نخستین بار در تکنوازی گیتار آهنگ فردا هرگز نمی‌فهمد و در قطعه واپسین آهنگ باران به‌کار می‌گیرد. اما بنا بر گفته مارتین، گروه با تغییر سرعت و برگردان نوار آهنگ فردا هرگز نمی‌فهمد در حال آزمایش بوده‌اند و این او بوده که ایده وارونه سازی آواز لنون و نوای گیتار را داده که در بخشی از آهنگ باران به کار بسته شده است. به ادعای او، پس از آن بوده که لنون از این شگرد خوشش آمده و آن را ادامه داده‌است. به هر روی، باران نخستین آهنگی می‌باشد که دربردارنده پیامی در وارونش است به‌طوریکه آخرین بیت موجود در آهنگ وارونی از بیت اول آن می‌باشد.
گروه بیتلز از دو سو در انتشار پدیده وارون‌نگاری نقش داشته‌اند. از یک سو با به‌کارگیری آن به‌عنوان شگردی در ضبط موسیقی و ایجاد جنجالهای متعاقب و از دیگر سو بدلیل شایعات بوجود آمده. دومین مورد، ریشه در رویدادی دارد، زمانی‌که راس گیب دی جی یکی از ایستگاه‌های رادیویی سرشناس از یک شنونده، تلفنی دریافت داشت که از شایعه مرگ پل مک‌کارتنی عضو گروه خبر می‌داد و مدعی بود که در آهنگ پیام وارونه‌ای در گواه این ادعا موجود می‌باشد. گیب صفحه آهنگ را وارونه پخش کرد و پیامی را شنید که ترجمه آن چنین بود: مُرده سرخوش‌ام ساز ...، مُرده سرخوش‌ام ساز ...، مُرده سرخوش‌ام ساز ... گیب در مورد آنچه که او آنرا «پنهان‌کاری بزرگ نامید با شنوندگانش آغاز به گفتگو کرد و به‌تدریج به نخستین سرنخ، نشانه‌های مختلف دیگری نیز افزوده شدند. از جمله پیام وارونه منتسبی با این ترجمه: پل مردی مُرده است، فقدانش را حس کنید، حس کنید، حس کنید در آهنگ من خیلی خسته‌ام.شایعه مرگ پل مک‌‌کارتنی ایده استفاده از وارون‌نگاری در موسیقی را قوت بخشید.
پس از شو گیب، آهنگ‌های بسیاری که در برگردانشان سخنانی درظاهر بامعنی شنیده می‌شد کشف شدند. در ابتدا این امر به‌دست هواداران پروپاقرص موسیقی راک انجام می‌پذیرفت ولی به‌هنگام خیزش مسیحیان در آمریکا گروه‌های مسیحی مدعی شدند، که پیام‌های نهان‌سازی شده در برگردان آهنگ‌ها می‌تواند از ذهن خودآگاه گذر کرده و در ضمیر ناخودآگاه انسان رخنه کنند. موضوعی که شاید نادانسته از سوی شنونده پذیرفته شوند. دی جی مذهبی، مایکل میلز در یک برنامه رادیویی ابراز داشت که آهنگ «پلکانی به‌سوی بهشت» از لد زپلین دربرگیرنده پیام‌های مخفی شده‌ایست که از سوی ضمیر ناخودآگاه انسان شنیده می‌شوند. در آغاز سال ، پل کراچ از شبکه ترینیتی در یک جُنگ تلوزیونی بهمراه مهمانی با نام ویلیام یارول که خودرا کارشناس علوم عصبی معرفی کرده بود، استدلال کردند ستاره‌های موسیقی راک در پیوندی با کلیسای شیطان پیام‌های رخنه‌گر در ناخودآگاه را در موسیقی‌شان نهفته می‌سازند. گری گرینوالد، پیشوای روحانی مسیحی، چندین سخنرانی عمومی درباره خطرهای موجود در آهنگ‌های دربردارنده پدیده وارون‌نگاری ایراد نمود و به‌دنبال آن‌ها دست‌کم یک مراسم صفحه خردکنی نیز برگزار شد. در همان سال، نوجوان اهل کارولینای شمالی، به رهبری روحانی مدعی شدند خوانندگان ازسوی شیطان تسخیر شده‌اند تا از صدایشان به‌عنوان ابزاری برای پدیدآوردن پیام‌های نهانی در برگردان موسیقی بهره‌گیری شود، و پس از آن مراسم صفحه‌سوزانی در کلیسایشان برگزار کردند.
ادعای نهان‌سازی اهریمنی در برگردان آهنگ‌ها از سوی روانشناسان اجتماعی، والدین جوانان و منتقدان موسیقی راک نیز مطرح شده است.افزون برآن انجمن پی‌ام‌آرسی گروه لد زپلین را به استفاده از نهان‌سازی در برگردان برای تبلیغ شیطان پرستی محکوم نمود.در آوریل دان ریتر گزارشگر اخبار شامگاهی سی‌بی‌اس، از کشف پیام‌هایی که گمان می‌رود، در برگردان بخشی از آهنگ‌های لد زپلین و الکتریک لایت ارکسترا و استیکس نهان‌سازی شده باشند، خبر داد و بخشی از آنها را نیز بازپخش نمود.
وضع قوانین
یکی از برایندهای خشم به بار آمده، اخراج شدن پنج دی جی از رادیوها بود، بدین سبب که شنوندگان را به جستجوی پیام‌های پنهانی در برگردان آهنگ‌ها ترغیب کرده بودند. پی‌آمد جدی‌تر دراین زمینه شاید تصویب قانونی علیه نهان‌سازی در برگردان، از سوی فرمانداری ایالتی آرکانزاس و کالیفرنیا بود. دادخواست سال کالیفرنیا بدینسان مطرح شد تا از نهان‌سازی که «می‌تواند رفتارمان را نادانسته و ناخواسته دگرگون ساخته و ما را به هواخواهان ضد مسیح بدل سازد» جلوگیری کند. دادخواست مصوب انتشار هر نوع صفحه یا نواری که نهان‌سازی احتمالی موجود در برگردانشان را به‌وضوح عنوان نساخته‌ را از مصادیق تجاوز به حریم خصوصی افراد شناخت که به‌خاطرش می‌توان توزیع‌کننده اثر را تحت پیگرد قانونی قرار داد. قانون آرکانزاس که به‌اتفاق آراء پذیرفته شد، به آلبوم‌هایی از بیتلز، پینک فلوید الکتریک لایت ارکسترا، کوئین و استیکس معطوف می‌شد، و حکم نمود که نوارها و صفحه‌ها باید برچسبی با این مضمون را برخود داشته باشند: «هشدار: این اثر حاوی گفتار نهان شده در برگردان خود می‌باشد که ممکن است قابل درک توسط ضمیر ناخودآگاه، به‌هنگام پخش عادی باشد». البته این حکم توسط بیل کلینتون فرماندار وقت، به سنای ایالتی عودت داده شد و در نهایت ملغی گردید. لایحه  توسط نماینده کالیفرنیا باب دورنان تقدیم مجلس شد نیز حکمی مشابه را پیشنهاد می‌کرد. این حکم به کمیسیون فرعی بازرگانی، ترابری و جهانگردی ارجاع ‌شد و هرگز تصویب نشد. همچنین توسط مجلس‌های تگزاس و کانادا، اقدامات حکومتی مشابهی درخواست شدند.
با ورود سی دی به بازار در دهه ولی پیش از دسترسی به فن‌آوری‌های ویرایشی صدا در کامپیوترهای شخصی در دهه  امکان گوش دادن به برگردان ترانه‌ها دشوارتر شد و هیاهوی بوجود آمده فروکش کرد.

تجدید فعالیت
گرچه جنجال نهان‌سازی در برگردان به اوج خود رسید، باور همگانی رخنه در ناخودآگاه (ادراک زیرآستانه‌ای)  گسترده‌ترو باور نهان‌سازی شیطانی کشیده شد. همزمان، تولید نرم‌افزارهای ویرایش صدا با ویژگی توانایی برگردان اصوات، روند وارونه‌سازی صدا که پیشتر تنها توسط دستگاه‌های ضبط حرفه‌ای شدنی بود را ساده‌ کرد.ابزار عمومی ضبط صدای ویندوز که درون ویندوز تا ویندوز اکس پی وجود داشت، توانایی وارونه سازی صداها را با یک کلیک به کاربر می‌داد، و همانند آن نرم افزار محبوب متن‌باز آداسیتیت  بود. پس از فراگیر شدن اینترنت، جویندگان پیام‌های وارون‌نگاری شده در موسیقی‌ها از این نرم‌افزار بهره گرفتند، تا وب‌گاه‌هایی جهت عرضه نمونه‌های موسیقی وارونه ایجاد کنند، که این امر به روشی پراستفاده برای جستجوی پیام‌های نهان‌سازی شده در برگردان آهنگ‌های متداول بدل گردید.

استفاده
نهان‌سازی در برگردان به‌عنوان یک شگرد مورد استفاده قرار گرفته است. ضبط مغناطیسی، برگردان صدا نیاز به دستگاه‌هایی داشت که نوار را وارونه به چرخش درآورد، که البته کاری بس دشوار بود. ضبط دیجیتال به این روند سهولت به‌سزایی بخشید. انگیزه‌های گوناگونی برای استفاده از این شگرد در آهنگ‌ها برشمرده می‌شوند که در ادامه بدان‌ها اشاره می‌شود.

برگردان اهریمنی
مادامی که جنجال نهان‌سازی اهریمنی در برگردان، گریبان‌گیر آهنگ‌های راک کلاسیکی شد، که سازندگانشان نیز هرگونه تبلیغ برای شیطان پرستی را رد می‌کردند، اینگونه نهان‌سازی توسط گروه‌های هوی متال دانسته استفاده شد تا پیام‌هایی در برگردان ترانه‌هاشان گنجانده سازند. گروه‌هایی هم از این صنعت اهریمنی نمایی جهت بهره‌وری‌های اقتصادی سود می‌بردند. برای نمونه گروه ترش متال اسلیر صدایی که به وضوح برعکس شده بود را در ابتدای آلبوم دوزخ در انتظار است، در آهنگی به همان نام گنجاند، که پیاپی شعار می‌داد «به ما بپیوندید» اگرچه تام آرایا خواننده گروه، تصریح کرد که بهره‌گیری از این صنایع بدیع به‌اصطلاح شیطانی «صرفاً جهت تأثیر گذاری» بیشتر بوده‌است. کریدل آو فیلث، گروه دیگری است که با استفاده از صنعت اهریمنی نمایی آهنگی با عنوان شام در کاخ انحرافیان، انتشار داده که تماماً شامل اصوات فراگیر و قرائتی برعکس از دعای ربانی است (در نگرش مسیحیان خواندن وارونه نیایش ربانی بخشی کلیدی‌ از یکی از آئین‌های مذهبی شیطان پرستان، معروف به مراسم عشای ربانی سیاه است).

استفاده زیبایی شناختی
نهان‌سازی در برگردان گاهی برای بهسازی یا تسهیل درک معنا یا مفهوم یک آهنگ بکار برده می‌شود. در طی دادرسی پرونده ای پیام‌های زیرآستانه‌ای گروه جوداس پریست، راب هالفورد، خواننده گروه اعتراف کرد کلمات «در نیمه‌های شب، عشق می‌گزد» را به‌صورت برگردان در آهنگ گزش‌های عشقی از آلبوم مدافعان ایمان گنجانیده است. زمانیکه از وی پرسیده شد چرا این پیام را ضبط کرده است، او گفت: «به‌هنگام ساخت آهنگ، شما همواره در پی ایده‌های نو و نواهای بدیع هستید.» استنلی کوبریک در سکانس معروف ضیافت نقابداران در فیلم چشمان کاملاً بسته از آهنگی از جاسلین پوک که در پس زمینه حاوی مناجاتی به زبان رومانیایی بصورت برگردان شده بود، استفاده کرد.
یکی دیگر از تکنیک‌ها در وارون‌نگاری شامل برگردان‌کردن بخشی پیشین از یک آهنگ می‌باشد. میسی الیوت از این تکنیک در یکی از آهنگ‌هایش با نام به‌کارش ببند استفاده کرد. یک شگرد دیگر، شامل برعکس کردن کل یک آهنگ بی‌کلام است. جان لنون ابتدا می‌خواست آهنگ باران را چنین بسازد، ولی مخالفت جورج مارتین تهیه‌کننده و پل مک‌کارتنی عضو دیگر گروه، سبب شد بخش وارون شده به ثانیه تقلیل یابد. گروه استون روزز به‌کرات از این تکنیک در آهنگ‌های متوقف نشو، گرنیکا، و سیمون استفاده کردند. همگی این آهنگ‌ها نسخه‌های برگردان شده از آهنگ‌های دیگر گروه بودند و گاهی با آوازهای جدیدی مجدداً صداگذاری شدند.
هنرمندان بیشتر از برگردان اصوات یا نوای سازها جهت ارائهجلوه‌های ویژه صوتی استفاده می‌کنند. یکی از این جلوه‌ها، وارونه صدای پژواک می‌باشد.

شوخی‌های پیامی
یکی دیگر از کاربردهای وارون‌نگاری، نهان‌سازی پیام‌های نیشدار یا به سخره‌گرفتن در یک ترانه است. در ترانه مسیر انحرافی به دوزخ  ویرد ال یانکویچ سه‌بعدی خواننده با استفاده از صدای برگردان عنوان می‌کند «ابلیس سس پنیر چیز ویز می‌خورد». الکتریک لایت ارکسترا (ای‌ال‌او) و استیکس، بدنبال درگیری‌هایشان در جنجال دهه نهان‌سازی در برگردان، ترانه‌هایی را منتشر ساختند که این رفتارهای برضدشان را به سخره می‌گرفتند. ای‌ال‌او، در پاسخ به اتهامات پیشین در مورد استفاده از برگردان‌های اهریمنی، در سال آلبوم کاملی با نام پیام‌های مخفی  منتشر ساخت، که در ترانه‌های آن مکرراً از پیام‌های این‌چنینی استفاده کرده بود. استیکس و آیرون میدن نیز آلبوم‌هایی با انگیزه‌های مشابه در همان سال بیرون دادند.

ایجاد پیام‌های انتقادی و صریح
فرانک زاپا از نهان‌سازی در برگردان برای پرهیز از سانسور استفاده کرد. از نهان‌سازی در برگردان همچنین برای ضبط بیاناتی که چه‌ بسا، بیش از اندازه برای پخش انتقادی باشند، استفاده می‌شود. فرانک زاپا برای اجتناب از سانسور شدن آهنگ  ما تنها بخاطر پول درآنیم از نهان‌سازی در برگردان استفاده کرد. در نگارش منتشره پیامی برگردان نهاده شد که دربرگیرنده سروده‌ای بود که پیشتر دستور حذف آن از متن آهنگ مردم مادر به‌دلیل هرزه‌گویی، ازسوی کمپانی پخش‌کننده داده شده بود. پس زاپا آنرا بیرون کشید، وارونه کرد و درون آهنگی دیگر از آلبوم قرار داد. مثالی دیگر را می‌توان در آلبوم سرگرمی تا مرز مردن راجر واترز یافت که در جایی از آن، وارونه استنلی کوبریک را به‌دلیل عدم پذیرش درخواست او، برای به‌کارگیری صدای تنفس در فیلم راز کیهان به‌عنوان افکتی در آلبوم جدیدش، نکوهش می‌کند.

سانسور
کاربرد دیگر نهان‌سازی در برگردان، در سانسور واژه‌ها و عباراتی است که برای پخش در شبکه‌های رادیو تلویزیونی همگانی و یا نسخه پاک آلبوم‌ها نامناسب تلقی می‌شوند. اما سازندگان بر استفاده از آن واژه‌ها در متن ترانه‌شان پافشاری می‌کنند. این کار به‌ویژه در موسیقی رپ نمودار گردیده است. برای نمونه می‌توان به کاربرد کلمه "ish" بجای کلمه "shit" که امروزه بسیار متداول شده و درواقع برگردان آوایی آن می‌باشد اشاره کرد. یا موارد دیگری بدین سیاق که به‌جای خود واژه یا عبارت از برگردان آن در متن آهنگ استفاده می‌شود. نمونه‌ای از این دست را می‌توان در سانسور کلمات نامناسب در آلبوم روزهای بهتر از توپاک دید که بازیابی‌های فراوانی به واژگان مرتبط با مواد مخدر، هرزگویی‌ها و کلمات رکیک داشت. همچنین این پدیده در نسخه پاکسازی شده آلبوم امتیاز از گروه فیوجیز یافته می‌شود که ناسزاگویی‌های برگردان‌شده زیادی در درون خود نهان کرده‌است. بدینسان که اگر آلبوم را وارونه پخش کنید واژه‌های سانسور شده به روشنی در میان دیگر گفتارهای نامفهوم برگردانده شده، قابل تشخیص است.
بازتاب‌ها در جوامع فرهنگی

پدیده نهان‌سازی در برگردان در شماری از فیلم‌ها و سریال‌های محبوب تلوزیونی کاربرد داشته یا بدان اشاره گردیده است. در بخشهایی در قسمت «وارونه از سریال تلوزیونی کمدی-تخیلی رد دوارف که داستان آن در بخشی از کره زمین می‌گذرد که در آنجا گذر زمان به عقب است، عملاً فیلم برعکس پخش می‌شود و گفتارهای وارونه نامفهوم، با زیرنویس نشان‌داده می‌شوند. در یک صحنه مجادله در مشروب فروشی اگر دیالوگ وارونه‌شده را برگردان کنیم جملاتی شنیده می‌شود که برخلاف زیرنویس نوشته شده درحال مسخره کردن شنوندگانی است که با صرف وقت این پیام را دریافت کرده‌اند.
در بخشی از فیلم انیمیشن سینمایی بیویس و بات‌هد امریکا را می‌نمایند سکانسی از توهمات بیویس و بات‌هد در صحرا شامل صداهایی است که اگر برگردانده شود به‌وضوح جملات «همه برید کالج، درس بخونید، حسابی درس بخونید» از زبان بیویس و بات‌هد شنیده می‌شود.
در فیلم کمدی نیکی کوچولو شخصیتی در تلاش است تا ثابت کند پیامی شیطانی در آلبوم آزی آزبورن نهفته است. در این زمان قهرمان فیلم (یکی از فرزندان شیطان با بازیگری آدام سندلر به او می‌گوید آزی همواره در مورد پیام‌های شیطانی‌اش صادق و روراست بوده و هرگز ازاین تدابیر استفاده نمی‌کند. در عوض گروهی با سبکی ملایمتر همچون شیکاگو پیام شیطانی «به نام اهریمن تورا فرمان می‌دهم تا بغض و کینه را در سرتاسر جهان پراکنده سازی» را در برگردان آهنگش نهان‌سازی نموده است.
در قسمتی از سری سریال تلوزیونی خانواده سیمپسون، بارت عضو گروه موسیقی با نام بچه‌های پارتی می‌شود که ترانه «بمب را بنداز» آنها دربردارنده جمله مبهمی‌است که بارها از زبان رقاصه‌های عرب بازگو می‌شود. لیزا درپی گمان‌برانگیز بودن بیت، آنرا وارونه پخش می‌کند و پیام نهان‌سازی شده «به نیروی دریایی بپیوندید» را در برگردان ترانه کشف می‌کند و درمی‌یابد که این گروه همچون ابزاری دردست نیروی دریایی امریکا برای انتقال پیام‌های زیرآستانه‌ای عمل می‌کند. در قسمتی دیگر که پل مک‌کارتنی درآن به ایفای نقش خویش پرداخته وارون یکی از آهنگ‌های او پخش می‌شود و جمله «اوه، در ضمن، من هنوز زنده‌ام» پدیدار می‌شود که اشاره‌ای طنزگونه دارد به واقعه شایعه مرگ او دارد.

اتهامات و دیدگاه‌ها
آهنگ «پلکانی به‌سوی بهشت»از لد زپلین وارونه بخشی از آهنگ، شامل جمله‌ایست که با عبارت «به سلامتیِ شیطانِ شیرینِ من» آغاز می‌شود ولی شرکت نشر موسیقی سوان بیانیه‌ای با این مضمون در رد این ادعاها صادر نمود: «صفحه گردونه‌های ما برای پخش موسیقی فقط در یک جهت گردش می‌کنند و آن جهت متعارف است [و نه جهت عکس]»و خواننده گروه، رابرت پلنت در مصاحبه‌ای، به اتهامات وارده چنین پاسخ داد: «این برای من بسیار تلخ است، چراکه «پلکانی به‌سوی بهشت» با سرحد خیرترین نیّات نوشته شده بود و در مورد وارونه‌سازی و انگ بندی به آهنگ درنهایت، تنها باید گفت، این انگاره من از خلق موسیقی نیست.»یکی دیگر از این پیام‌های وارونه منتسب، جمله«حشیش کِشی حال میده» در آهنگ «دیگری می‌میرد»از گروه کوئین است که همانند مورد پیشین از سوی سخنگوی گروه تکذیب شد. گروه های موسیقی با آلوده‌سازی بخش ناخودآگاه ذهن مردم بواسطه نهان‌سازی مطالب غیراخلاقی و اهریمنی در برگردان آثارشان را وارد می‌سازند.

گروه‌های مسیحی
گروه‌های مسیحی گوناگونی اظهار داشته‌اند که شیطان، یا موسیقی‌دانان تحت نفوذش از پیام‌های نهان‌سازی شده در برگردان آهنگ‌ها برای دگرگون‌سازی رفتاری، بدون اینکه قربانی آگاه باشد استفاده می‌کنند. آنان معتقدند که بدین وسیله مغز قربانی فرمانی را دریافت می‌کند که عملاً گوشش آنرا نشنیده است. پیشوای روحانی، گری گرینوالد ادعا کرده، پیام‌های پنهان در برگردان موسیقی راک شنوندگان را به سکس و مصرف مواد مخدر تحریک می‌کند. کشیش جیکوب آرانزا در سال در کتابش نقاب برداری از پیامهای وارونه در نقاب نوشته «گروه‌های راک در حال استفاده از وارون‌نگاری برای هدایت پیام‌های اهریمنی و در پیوند با مواد مخدر به ضمیر ناخودآگاه مردم اند.» دی جی مذهبی، مایکل میلز استدلال کرده «ضمیر ناخودآگاه به‌واسطه تکرار ضرباهنگ و ترانه آهنگ‌ها با موفقیت تحت تأثیر قرار می‌گیرد بواسطه پیامی زیرآستانه‌ای و بصورت ناآگاهانه.» میلز سفرهایی به سراسر آمریکا برای آگاه سازی والدین از خطرات موسیقی راک ترتیب داده است.
برخی وب‌گاه‌های مذهبی مسیحی ادعا کرده‌اند، فن‌آوری نهان‌سازی در برگردان امروزه به‌طور گسترده برای مقاصد اهریمنی در حال استفاده است. تارنمای گروه استرالیائی باورمندان انجیل گفتاوردی از جیکوب آرانزا از کتاب نقاب برداری از پیامهای وارونه در نقاب عطف به گفتار ویلیام یارول تحت موضوع فیزیولوزی پنداشتی از سازوکاری که توسط آن پیام‌های موجود در موسیقی به ناخودآگاه می‌رسند، می‌نویسد:
+ در مرکز فرماندهی مغز شیری یکطرفه قرار دارد. براساس اطلاعات برنامه‌ریزی شده پیشین، واکنش‌های احساسی و صلاح‌دید ما، یک پیام ارسالی به مغز پذیرفته یا رد می‌شود... اگر این روند تفسیری، پیام را با منطق موجود در نیمکره خودآگاه مغز منطبق نبیند، آنرا به نیمکره دیگر برای ارزیابی بعدی می‌فرستد.  اگر نیمکره هوشیار سمت چپ مغز نتواند اطلاعات همخوان شناخته‌شده‌ای را بیابد، نیمکره خلاق سمت راست پروسه رمزگشایی را به‌عهده می‌گیرد. وقتی نیمکره سمت راست پیام ناشناخته را آئینه‌وار برعکس می‌کند ... آنگاه پیام، دریافت و ثبت می‌گردد.
تارنمای باورمندان انجیل همچنین از نشریه امروز روانشناسی از طرف دکتر سیلورمن چنین نقل قول می‌کند: «ادراک محرک‌هایی که ضعیف‌تر از آنند که آگاهانه شناسایی شوند ... پدیده‌ای حقیقی است که ورای تمامی تردیدهای معقول نمودار گردیده‌است.»
دعاوی حقوقی
ریچارد رامیرز قاتل زنجیره‌ای، در دادرسی اظهار داشت، موسیقی ای‌سی/دی‌سی و به‌ویژه آهنگ «ولگرد شب» از آلبوم شاهراهی به‌سوی دوزخ الهام‌بخش او برای ارتکاب جنایت بوده‌است. دیوید جان اوتس، بنیان‌گذار نظریه برگردان گفتار مدعی شد آهنگ «شاهراهی به‌سوی دوزخ» در همان آلبوم، دربردارنده پیام‌های وارون‌نگاری شده، «قانون منم»،«نام من ابلیس است» و «او به جهنم تعلق دارد» است. آنگوس یانگ از ای‌سی/دی‌سی در پاسخ چنین گفت: «شما نیازی به برگرداندن موسیقی [آلبوم] ندارید، برای آنکه ما هرگز [پیام‌ها را] مخفی نساختیم. ما آلبومی را با نام شاهراهی به‌سوی دوزخ خوانده‌ایم، آنجا این درست جلو چشمشان بود.»
از گروه هوی متال انگلیسی، جوداس پریست برای پرونده خودکشی پیمانی بین دو مرد در نوادا دادخواهی شد. دادخواست خانواده قربانیان بر این ادعا تهیه شده بود که آلبوم جوداس پریست کلاس منقوش دربردارنده پیام‌های نهانی، شامل عبارت «انجامش بده» در لابلای آهنگ «بدست تو بهتره، بهتر از من»، و پیام‌های مختلف نهانی برگردان‌شده می‌باشد. پرونده از سوی قاضی به‌دلیل نبود شواهد کافی از جاسازی پیام‌های زیرآستانه‌ای در آهنگ‌ها، مختومه اعلام شد، و قاضی پرونده چنین اظهارداشت: «پژوهش علمی ارائه‌شده ثابت نمی‌کند محرک‌های زیرآستانه‌ای، حتی اگر ادراک هم شوند، دستمایه شکل‌گیری و ایجاد اقدامی به این وسعت شوند. عواملی سوای این محرک‌ها موجود بودند که رفتار درگذشتگان را توجیه می‌کنند.» اعضاء گروه جوداس پریست اظهار داشتند اگر می‌خواستند فرامینی را در آهنگ‌هایشان بگنجانند که مرگ هواخواهانشان را سبب شود که به زیانشان بود و آنها ترجیح می‌دهند فرمان زیرآستانه‌ای «صفحه‌های بیشتری از ما بخرید» را بجای آن درون آهنگ‌هایشان وارد سازند. و اینچنین ساده لوحان قضایی فریب شیطان پرستان را میخورند.

چند نمونه از پیام‌های خودخواسته‌ای که درون آهنگ‌های معروف به‌شیوه پنهان‌نگاری در برگردان جاسازی شده‌اند در زیر نمایش داده شده‌اند.
فرانک زاپا سرگین داغ
Hot Poop   
We"re Only in It for the Money
"Take a look around before you say you don"t care, shut your fucking mouth about the length of my hair, how would you survive, if you were alive, shitty little person."
«پیش از اینکه بگی برات اهمیت نداره دوروبرت رو ببین، دهن لعنتیت رو ببند و در مورد بلندی موی من وراجی نکن، اگه زنده بودی چطور سر می‌کردی، آدم پست حقیر!»
این بیت ابتدا قرار بود در آهنگ «مَردُم مادر» قرار گیرد اما سانسور شد. پس وارونه گردید و در آهنگ کوتاه سرگین داغ که تنها ?? ثانیه طول دارد جاسازی شد.
ای‌ال‌او
شرر در آسمان
Fire on High
Face the Music
1975   
"The music is reversible but the time is not ... turn back... turn back... turn back... turn back"(درباره? این پرونده بشنوید راهنما·اطلاعات)
«موسیقی وارون‌پذیر است ولی زمان نه ... برگرد... برگرد... برگرد... برگرد»
نسخه آلبومی این آهنگ بی‌کلام با این پیام وارونه با صدای درام‌نواز گروه بن بیوان آغاز می‌شود. آنگونه که پیداست جف لین، عضو کلیدی گروه، پس متهم شدن ازسوی مسیحیان به‌خاطر آنچه آنان استفاده پیام‌های شیطانی در آهنگ «الدورادو» می‌خواندند، تشنج‌آفرینی از راه نهان‌سازی در برگردان را هدف قرار داده است.
پینک فلوید
فضاهای تهی
Empty Spaces
The Wall
1979   
"Congratulations. You have just discovered the secret message. Please send your answer to Old Pink, care of the Funny Farm, Chalfont
Roger! Carolyne"s on the phone!
Okay"
« ...آفرین، شما هم‌اکنون پیام پنهان را جستید. لطفاً پاسختان را برای پینک پیر، در تیمارستان چالفونت بفرستید...
- راجر! کارولین پشت خطه! - باشه!»
گمان می‌رود «پینک پیر» اشاره‌ای بوده به سید برت عضو پیشین گروه که پیشتر دچار فروپاشی روانی شده بود
پترا
بوسه بدخواهانه
Judas Kiss
More Power to Ya
1982
"What are you looking for the devil for, when you ought to be looking for the Lord?"(درباره? این پرونده بشنوید راهنما·اطلاعات)
«چرا دنبال شیطان می‌گردی، وقتی که باید درپی خدا باشی؟»
پترا که گروهی با سبک موسیقی مذهبی‌است از این آهنک برای رویارویی با هیاهوهای پدیده نهان‌سازی در برگردان بهره‌گیری کرد و این پیام را در فاصله بین آهنگ اول آلبوم و آهنگ بوسه بدخواهانه به‌صورت وارونه جاداد.
دارک ترون
به خفاشی جاسوس‌های شیطان
As Flittermice As Satans Spys
Transilvanian Hunger
1994   
"In the name of God, let the churches burn."
« با نام خدا، بگذارید کلیساها  بسوزند»
بر اساس فرارسانی خود گروه این پیام برگردان، دانسته در آهنگ وانهاده شد تا به گفته آنها، بدل به سندی تاریخی از وضعیت نروژ در آن زمان شود.
پلکانی به‌سوی بهشت
Stairway to Heaven
Led Zeppelin IV
1974   
"If there"s a bustle in your hedgerow, don"t be alarmed now, it"s just a spring clean for the May queen. Yes, there are two paths you can go by, but in the long run there"s still time to change the road you"re on""
«اگر در پرچین‌هایت هیاهویی پدیدآمده بیمناک مشو، این تنها خانه‌تکانی بهاری دختر شایسته ماه مه است. آری تو دو راه برای رفتن داری، ولی سرانجامِ کار، هنور بخت تعویض راهی که درآن گام برمی‌داری فراهم است.»
"Here"s to my sweet Satan. The one whose little path would make me sad, whose power is Satan. He"ll give you 666, there was a little toolshed where he made us suffer, sad Satan.""
«به سلامتی ابلیس شیرین من. کسی که گذرگاه کوچکش مرا غمین می‌کند، که نیرویش اهریمنی است. او به تو 666 می‌دهد، انبارکی بود که در آنجا او ما را آزرد، شیطان اندوهمند.»
ایگلز
هتل کالیفرنیا
Hotel California
1977   
"And I was thinking to myself, this could be heaven or this could be hell. Then she lit up a candle, and she showed me the way. There were voices down the corridor, I thought I heard them say..."
«و با خودم فکر می‌کردم که این بهشت است یا دوزخ. بعد او شمعی برافروخت و راه را به من نشان داد. صداهایی زیر سرسرا شنیده می‌شدند، فکر کنم شنیدم که می‌گفتند...»
"Yeah Satan, oh he organized his own religion. Yeah, we know he should. Oh, it was delicious. He cooks them in a vat he fixes for his son which he gives away."
«آری شیطان، آه او مذهب خود را سازمان داد. آری، ما می‌دانیم که باید همین کار را می‌کرد. آه چه خوش‌خوراک بود. او آنان را در خمره‌ای می‌پزد که برای فرزندش عطایش می‌کند»
کوئین
دیگری می‌میرد
Another One Bites the Dust
The Game
1980
"Another one bites the dust."
«دیگری می‌میرد»
"It"s fun to smoke marijuana."
«کشیدن ماری‌جوانا حال میده»
مدونا   
شبیه یک نماز خون
Like a Prayer
Like a Prayer
1989   
"Life is a mystery."
«زندگی یک راز است»   
"O hear our savior Satan."
«آه بشنو ای شیطان منجی ما»


سایه های شوم

    نظر

حاملان شیطان گرایی
آورندگان شیطان پرستی به ایران شامل افراد و گروه های ذیل می باشند:
- تحصیل کردگان و سرخودگان اجتماعی در خارج از کشور که عمدتاً دچار خسارت و شکست های سنگین مادی و معنوی شده اند.
- فرزندان منافقین فراری، سلطنت طلب ها، مفسدان اقتصادی رژیم پهلوی که قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از کشور شدند.
- افرادی از خانواده های بسیار ثروتمند داخل کشور که عمدتاً دارای روابط خانوادگی و... با خارج نیز می باشند.
- جاسوسان سازمان اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی که با هدف استحاله ی فرهنگی وارد کشور شدند.
- فعالان حوزه ی هنر و موسیقی که با کشورهای دیگر علی الخصوص آمریکا، انگلیس، کانادا و استرالیا در ارتباط بوده و بنا بر دلایل حرفه ای و شغلی مسافرت های متعددی داشته اند.
اما نکته ی اساسی این است که حداقل 90% از افراد شاخص وارد کننده ی شیطان پرستی به ایران، فاقد تحصیلات دانشگاهی و خانواده ی سالم می باشند.

آشنایی با مراسم کلیسای شیطان پرستان
کلیسای شیطان در سال 1966 در شیکاگو توسط «آنتوان لاوی» بنیان گذاشته شد. لاوی خود را «اسقف اعظم کلیسای شیطان» می نامد و لقب، پاپ سیاه را برای خود برمی گزیند. در کلیسا قرار می گیرد اما اعمال غیر متعارفی را انجام می دهد.
اعمالی چون استفاده و نوشیدن خون، غسل تعمید با خون و استفاده از اجساد مردار حیوانات جزیی از شعائر آنها به شمار می رود. به بیان دقیق تر؛ زنای با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسی از کودکان در انظار عمومی، عریان شدن در میان جمع همراه با رقص آتش، همراهی با موسیقی دهشتناک و مدرن و استفاده از نمادهایی که گاهی صهیونیستی است، بخش دیگری از شعائر شیطان پرستان است.
استفاده از مشروبات الکلی، مواد مخدر و موادی که در زندگی مورد توجه نیستند و اکثراً ناپاک به شمار می روند در شیطان پرستی مباح است. در واقع در این آیین ناپاکی جایگزین پاکی می شود.
همچنین در این آیین هیچ گونه، حریم و یا خط قرمزی وجود ندارد. مسئولیت پذیری انسان نادیده گرفته می شود، همه چیز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بین و گام های هرزه پو.

موسیقی شیطان پرستان
گروه های شیطان پرست، راه های گوناگونی را جهت جذب افراد به کار می گیرند و اغلب از راه علایق عمومی وارد می شوند. موسیقی همواره به عنوان یک عامل مرکزی برای جذب جوانان و نوجوانان بوده است. توصیه ای که شیطان پرستان در مورد موسیقی، ناگزیر به انجام آنها هستند به شرح ذیل است: شنیدن آهنگ های تند، همواره با خشونت که وحشت و نفرت را با خود دارد.
موسیقی شیطان پرستان موسیقی دیوانه کننده ای است که در عین تندی و آسیب رسانی به مغز، القا کننده ی نفرت به شنونده و نهادینه کردن حس نفرت در وجود اوست. موسیقی ای که ریشه در موسیقی بی ریشه ی جاز دارد. جاز که از موسیقی Yiddish یهودیان گرفته شده، در همه ی زوایای ذهن جوان آمریکایی و... رخنه می کند، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسان کلیسا برتر می دانند. روزی گروه بیتل ها از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نیز معروف تر است و امروز گروه های موسیقی شیطان پرست عملاً پرچم جنگ با خدا را برافراشته اند.
اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می شود.
شیطان پرستان موظفند همواره خشم و نفرت خود را به مسیح و سایر مقدسات اعلام دارند. آنان خوانندگان بسیار خشنی را که در صدایشان می توان غرش حیوانات وحشی را شنید، سمبل قدرت شیطان پرستی می دانند که کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد رفع می کنند.
در موسیقی هوی متال شیطان پرستان، راک و پاپ، متون کفرآمیز بسیاری یافت می شود.
در این ترانه ها مسیح با مواد مخدر مطابقت داده شده و برهنه بودن عیسی را با شهوات جنسی یکی دانسته اند. یکی از خوانندگان محبوب شیطان پرستان «مرلین منسون» نام دارد. او خواننده ی ضد مسیح است که دارای فلسفه ای منفی باف است. بعضی او را شیطان بزرگ می نامند و عده ای به او فرستاده ی شیطان می گویند. عقاید او که در موزیک هایش به نمایش درمی آید این است که انسان را موجود پست می نامد. او خود را خدا می داند و می گوید هرکس خدای خودش است او دشمن مسیح است. او در یکی از کنسرت هایش انجیل را پاره کرد. منسون در دیدار خود با آنتوان لاوی (مؤسس کلیسای شیطان) توسط لاوی عنوان کشیش را دریافت کرد.

چرا عده ای، از شیطان پرستان پیروی می کنند؟
انسان هایی که از درون، افسار گسیخته هستند و به آرامش درونی و آسایش بیرونی دست نیافته اند، به دنبال ملجا و جایگاهی برای جبران افسار گسیختگی خود هستند، شیطان پرستی بهترین ملجا و پناه برای این افراد است.
در شیطان پرستی همه چیز مجاز است، در این آیین سیاه، هر نوع لباس و پوشاک و هر نوع خوراکی مجاز است و هر نوع رفتار و ادبیاتی بدون محدودیت و بدون هیچ ساختار مشخصی آزاد است.
انسان افسار گسیخته ای که از محدودیت فراری است و مسئولیت اعمال خود را به هیچ عنوان نمی پذیرد، بهترین ملجا و پناهش شیطان پرستی است. شیطانی که از عالم تاریکی و عمق بدی و زشتی، ندا می دهد که: «آزادی مطلق و هر آنچه که می خواهید نزد من است. به سوی من بیایید بدون هیچ محدودیتی.» شیطان با شیپور انکار خودش، بسیاری از انسان ها را به سمت خود می کشد و موجب می شود تا شاخه ای در دین پژوهی تحت عنوان «شیطان پرستی» بوجود بیاید.

آشنایی با مراسم حج شیطان پرستان
آنچه در این قسمت می خوانید، نتیجه ی یک مشاهده ی عینی است که یکی از محققان انجام داده است.
«لالش»، نام روستایی در مرکز کردستان عراق است. این پرستشگاه همانند آتشکده ای بزرگ است که از سه قسمت تشکیل می شود: 1.شبستان 2.محوطه ی حیاط 3.صحن دوزخ (محلی که مراسم حج در آن برگزار می شود.)
طاووس ملک نزد یزیدیان همان شیطان است و آنها معتقدند که برآدم برتری دارد. آنها شورش شیطان و سجده نکردن او در برابر انسان را شورشی برحق می دانند. بخش مهم این مراسم، پرتاب دستمال به سنگ برجسته ای است که از دیوار غار بیرون زده است.
این مرحله اصلی ترین مرحله ی حاجی شدن است که با چشمان بسته از فاصله ی هفت متری دستمال سیاه بزرگی را به طرف سنگ پرتاب می کنند و هرکس سه بار موفق شود این عمل را انجام دهد حجش قبول است. در غیر این صورت باید دو روز بعد بازگردد و دوباره این عمل را انجام دهد.
بهتر است بدانید که: وضعیت فعلی شیطان پرستی در ایران در پنج بخش خلاصه می شود:

1. تحرک در اینترنت
وبلاگ نویسی، گفتگو در محیط یاهو و سایت ها، دریافت خبرنامه ها و ... ازجمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد.

2. ترویج نمادها
مغازه ها و اصناف فروشنده ی زیورآلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان علی الخصوص در شهر تهران وظیفه ی عمده ی ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را برعهده دارند. در برخی موارد حتی می توان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران کمترین اطلاع از محتوای عمل خود ندارند. همچنین گفتنی است برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستان ها از طرق مختلف این نمادها را حمل، معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها می پردازند.
سایت ها و وبلاگ های فارسی زبان نیز نقش عمده ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می کنند.

3. ترویج متالیکا
گروه های موسیقی متالیکا همچون گروه «رامان» و گروه (PSD) که توسط «بابک خواجه پور، ژانو باغومیان، لویک یومیان و کارن آراکلیان اداره می شود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروه های متالیکا قابل ذکر هستند.

4. پارتی های شبانه
پارتی های شبانه «رپرها»، جشن های فارغ التحصیلی و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان قابل ذکر هستند. در این مراسم هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا و یا جذب آنها می شوند.


عضویت در جهنم

    نظر

شیطان پرستی
شیطان پرستان فرقه هایی هستند که اگر بخواهیم در مورد آن ها و چگونگی پیدایش شان اطلاعاتی داشته باشیم. باید از این جا شروع کنیم که سال های پس از رنسانس را می توان به سال های افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبه های متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد. پس از برداشته شدن یوق تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی، چند جریان عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که یکی از آن ها شیطان پرستی بود.
برخی از عناصر فاسد با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان «شیطان پرستی» را با ویژگی هایی همچون گناه گرایی، قتل، تجاوزات جنسی، عدم اصول اخلاقی، بی توجهی به مسائل توحیدی و... پایه گذاری کردند.
سال 1960 را می توان به صورت جدی آغاز دوره جدید حیات وفعالیت شیطان پرستان در آمریکا دانست.
شیطان پرستان آمریکایی عقیده داشتند که شیطان نه یک موجود بد، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان ها است!

عضویت درگروه شیطان پرستان
شیطان پرستان که در آن زمان تعداد محدودی را تشکیل می دادند، پس از گذشت چند سال تصمیم گرفتند تا این فرقه را گسترش دهند و از روش های گوناگونی برای جذب شدن در این گروه استفاده کردند.
یکی از روش های جذب جوانان، استفاده از موسیقی های راک بود. خوانندگان این سبک از موسیقی بر روی صحنه و در کلیپ های خیابانی دست به خوردن وآشامیدن میوه های فاسد، خون و... می نمودند و کاست های ضبط شده شان در کشورهای مختلف انتشار داده می شد.
جوانان زیادی از این موسیقی استقبال کردند و دلیل استقبال از این موسیقی چیزی نبود جز جاذبه های مجازی و حاشیه ای موسیقی. مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران و پسران و ارزان و قابل دسترس بودن موسیقی با توجه به ارتقاء تجهیزات فنی و تکثیر وتوزیع آن.
یکی دیگر از روش های جذب افراد به این گروه تشکیل کلاس هایی با موضوعات جذاب بود که در انتهای این کلاس ها قوانین شطیان پرستی را آموزش می دادند.

برخی از قوانین شیطان پرستی
عقد ازدواج تنها با تقسیم یک نان توسط پیشوایان دین بین عروس وداماد وخوردن آن دو تکه نان انجام می شود.
طلاق نیز با پرتاب یک سنگ ریزه از طرف شوهر به سوی زن محقق خواهد شد!
پوشیدن لباس آبی حرام است!
درختان بزرگ قدیمی را تقدیس کنید وبا پارچه آن را بپوشانید یا رنگ بزنید!
رعد و برق وابر و آتش وخورشید وماه وستارگان را گرامی می دارند وبه نان و چراغ احترام ویژه می گذارند.
آموختن سواد حرام است. سزای باسواد در دنیا و در آخرت عذاب است.
آموختن عربی ممنوع است. فقط یک نفر از نسل شیخ عدی حق دارد عربی و قرآن یاد بگیرد، ولی باید نام شیطان را از نسخه قرآن پاک کند. کسی حق ندارد نام شیطان را به زبان بیاورد کوتاه کردن ناخن حرام است!
ترک وطن بیش از یک سال حرام و موجب جدایی زن از شوهر می شود!
و...

شیوه های تبلیغ
امروزه بیش ترین شیوه های تبلیغ به صورت انتشار سی دی، کاست وپوستر مربوط به خوانندگان متالیکا ، گسترش یافتن سایت ها و وبلاگ های مربوط به شیطان پرستی ، تبلیغ و اطلاع رسانی از طریق پارتی های شبانه وگفتگوهای دوستان علی الخصوص در مناطق مرفه شهرها، تبلیغ در تالارهای گفتگوهای مجازی و.. صورت میگرد.


نواهای شیطانی

    نظر

در دهه 1960 میلادی، شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا، به وجود آمدند که معروف ترین آن ها، تشکّل «کلیسای شیطان» در شهر سان فرانسیسکو بود.
امروزه دیگر صلیب های وارونه، ستاره پنج پر، صورت های نقاشی شده، ماسک های حیوانات درنده شاخ دار، برهنه پوشی و ...، تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیستند.
شیطان پرست ها موظفند که همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مقدسات اعلام کنند.
استفاده از موسیقی، مهم ترین ابزار این فرقه، جهت تبلیغ عقاید خود و نیز تحت تأثیر قرار دادن جامعه، به خصوص قشر جوان است. این گروه ها گاهی اذعان می کنند که شیطان پرست هستند و برخی از آن ها بدون این ادعا، به تضعیف بنیان های ارزشی و دینی و تبلیغ افعال شیطانی می پردازند.
با توجه به فراوانی موسیقی های مبلّغ این گرو ها و رویکرد برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب های حاوی متن این موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد یهود در این باره، بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی، امری ضروری است.
خبر گزاری فارس طی خبری در تاریخ 1383/10/20 پرده از این فعالیت ها برداشت و در این باره گزارش داد:
«یکی از دانشجویان اسبق رشته های پزشکی دانشگاه [...] که از افراد مؤثر گروه شیطان پرست «هوی متال» ایران بوده است، مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهه های جنوب کشور را در کاروان های راهیان نور داشت، به همراه جمعی از دانشجویان، عازم این مناطق شد که تأثیرات روحی این سفر، زمینه ساز رویگردانی وی از فعالیت در گروه های فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آن ها شده است.
به گفته وی عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند، شبکه اصلی هدایت گروه های هوی متال را در ایران، در دست دارند.
بر اساس اسناد ارائه شده توسط وی، حساب های ارزی این گروه تا چندی پیش در شبکه بانکی کشور فعال بوده و از طریق شبکه اینترنت، هدایت می شدند و در ساله های گذشته، حدود هشت میلیون دلار آمریکا به این حساب ها واریز شد تا بین گروه های شیطان پرست، در شهرهای مختلف ایران، توزیع گردد.»
مطالب ارائه شده نشان می دهد که برخی فعالیت های ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروه ها، برای پیشبرد مقاصد رژیم صهیونیستی انجام می شود.
در حال حاضر نیز گروه های متال، با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را جذب کرده است.»

موسیقی متال

موسیقی متال، دارای زیرمجموعه های زیادی است که برخی از آنان جزء مهم ترین گروه های شیطان پرستان محسوب می شوند؛ مانند هوی متال، بلک متال و ...


Black Metal

بلک متال از زمانی پدید آمد که نئووایکینگ های نروژ، در جست و جوی راه و وسیله ای بر ای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه، انسان های بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را آن قدر نواختند تا شاید خدای تاریکی ها باز گردد!

موسیقی ای که بیانگر دنیای تاریک، سرد و بی روح است و سبکی مملو از خشونت، مرگ و کشتار، به این گروه اختصاص دارد.

Death Metal

در سبک دت متال، مرگ یگانه حقیقتی است که راه فراری از آن نیست.

درباره مفهوم مرگ، شیطان پرستان به دو دسته بسیار بزرگ تقسیم می شوند:دسته اول، کسانی هستند که خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح می دهند و دسته دوم، کسانی هستند که منکر مرگ هستند و بر این گمانند که پرستش شیطان، کفایت می کند تا او آنان را از چنگال مرگ رهایی بخشد و عمری جاودان، نصیب آنان گرداند.
از این لحاظ، دسته اول خطرناک ترند. زیرا آگاهانه به جنگی نامقدس در برابر خداوند روی می آورند. جنگی که می دانند در آخر به شعله های آتش ختم می شود. آنان گناه را زینت درونی انسان تصور می کنند و به مرحله ای می رسند که دیگر گناه برای زندگی آنان، از آب و نان نیز ضروری تر می شود. تا درجه ای که دیگر چیزی جز گناه نمی بینند. آنان به هر گناهی دست می زنند؛ ربا، قتل، دروغ، تهمت، دزدی، شرب خمر، هتاکی به مقدسات مؤمنین، اعمال منافی عفت و ...
تعداد دیگری سبک متال وجود دارد که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراک بسیاری از آنان رواج خشونت و فحشاست.
آنچه ذکر شد، بیانگر بخشی از فرهنگ غرب و در رأس آن آمریکاست و گستره بحث شیطان پرستی تا حدی است که باید پیشاپیش قول یک پرونده ویژه با موضوع شیطان پرستی را در آینده ای نزدیک به مخاطبان مان بدهیم.


نمادها! شیطان پرستی در ایران

    نظر

نماد های شیطان پرستی:
آئین شیطان پرستی اغلب نماد های خود را از کابالیسم یا عرفان یهود گرفته است. بخش از نماد ها متعلق به اروپای قبل از مسیحیت یا آداب و سنن کهن ملل قدیمی مثل مصر و یونان باستان است و بخش دیگری از نماد ها هم از علوم مختلف مثل نجوم اقتباس شده است.
سلیب وارونه، سلیب شکسته، ستاره ی 5پر و 6پر، استخوان و جمجمه، حِرم، چشم جهان بین، بُز بُفُمِت، دست شاخ دار یا سلام شیطانی، کلمه سیتن Satan به اشکال متفاوت، کلمه 666( که اشاره به یک مکاشفه یوحنا دارد و یا اینکه برخی معتقدند در روز 666 از خلقت آدم بود که شیطان بر انسان پیروز شد و باعث شد که انسان را از بهشت بیرون کنند.) از جمله این نماد ها هستند.
در بحث موسیقی هم، خانواده متال از قبیل Speed metal، Power metal و Black metal که در این سبک موسیقی خوانندگان ادعا می کنند که ما شیطان هستیم جزء شاخص ترین موسیقی های این آئین هستند که 30 کنسرت سبک موسیقی متال در دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز و دیگر دانشگاه ها با مجوز برگزار شده است.

هشدار:
در حال حاضر شیطان پرستی در مرحله انتقال و گسترش نماد ها قرار دارد تا زمینه را برای گسترش ایدئولوژی ها فراهم کند. متاسفانه ما امروز شاهد این هستیم که این نماد ها در غالب فیلم ها، مستند های سینمایی، بر روی دیوار ها، روی لباس ها، مدل های مو، برنامه های کودک، برنامه های یارانه ای و نرم افزاری که مورد استفاده کودکان و خرد سالان قرار می گیرد و حتی فرهنگ معماری ما قابل ملاحظه است.
آنها از پایه شروع کرده اند و ما کوچکترین برنامه ای برای مقابله با آنها نداریم.
زمانی که یک سری نماد نا شناخته به طور تدریجی در زندگی ما وارد بشود چون چیزی از مفهوم آن ها را نمی دانیم موضع بدی نسبت به آن ها نمی گیریم و بعد از ورود آن نماد ها و ثابت شدن آنها در زندگی روز مرّه ما، خیلی راحت تر معنی آن ها را می پذیریم و درک می کنیم!
در حال حاضر عروسک هایی که خشونت در چهره ی آنها وجود دارد در جامعه بسیار موجود است. برچسب هایی که بچه ها بر روی کتاب ها یا دفاترشون نصب می کنند اغلب سیاه یا تیره هستند. خیلی سخت می شود یک دفتر نقاشی پیدا کرد که در جلد آن سکس و خشونت متجلی نباشد. چرا که این دو مورد جزء اصلی ترین آیین های این فرقه می باشند و مهمانی ها و پارتی هایشان بر مبنای این دو اصل برگزار می شود.کم کم تعریف جوامع از زشت و زیبا در حال تغییر است. ملاحظه می کنید که دیگر جوانان به دنبال لباس ها و ظاهری آراسته نیستند. امروزه تیپ مناسب یک تیپ شلخته و نا مناسب است.
مدل موی مناسب مدلی است که مو های فرد کاملا نا متقارن و عجیب و غریب باشد.
مردان و زنان دست به آرایش های خشن می زنند. به گوش ها، لب ها و بینی های خود حلقه آویزان می کنند. چشمانشان را با سایه های تیره و سیاه آرایش می کنند.
یکی از انجیل های شیطان پرستان به نام The domonic bible که توسط فردی به نام سوسج نوشته شده است یک سرفصلی به عنوان قتل انسانی دارد که در آن خشونت رو در غالب قتل توضیح داده است و جملات آن فصل رو این طور شروع می کند که " شیطان پرستی که قتل یک انسان رو قبول نداره شیطان پرست واقعی نیست و لاف شیطان پرستی را می زند " و بعد به تشریح این مبحث می پردازد و دلایلی برای اثبات قربانی کردن انسان ها و تاثیرات مثبتی که در جهان می گذارد، می آورد.
آنها به سرعت و البته به خوبی در حال گسترش و انتقال نمادهای این آیین هستند و در این فرایند از موسیقی و سینما به خصوص سینمای هالیوود با ساخت فیلم هایی مثل گابریل در سال 2008و یا بسیاری فیلم های دیگر، نهایت استفاده را می نمایند. اینکه نحوه بروز نمادها و ایدئولوژی های آنها در فیلم های سینمایی به چه نحوی است خود بحث بسیار پیچیده ای می طلبد که در این مقال نمی گنجد.

شیطان پرستی در ایران:
نحوه ورود شیطان گرایی به ایران مانند همه ی نقاط دنیا به وسیله نمادها بوده است. مثل کلیپ ها و بر گزاری پارتی ها و مواردی که نام برده شد.
در حال حاضر به راحتی با دقایقی گشت و گذار در خیابان های برخی شهر ها می توانید علائم این آئین را به وفور ملاحظه کنید.
این خیلی ساده لوحی است در زمانی که بوتیک ها و مغازه ها، کلاس های آموزش بازیگری یا موسیقی و دیگر مراکز مشغول به فروش این علائم هستند یا نحوه آراستن محل کار آنها ویا تراکت های تبلیغاتی که آنها تولید می کنند با استفاده از علائم آنها است بگوییم که این افراد نا خواسته و نا آگاهانه این کار را انجام می دهند و نا آگاهانه افراد متعددی را از همین مغازه ها کلاس ها به مهمانی ها و پارتی های خودشان دعوت می کنند.
و یا کسانی که علائم شیطان پرستان را به گردن می آویزند یا لباس های آنان را به تن می کنند و یا مدل های موی آنها را تقلید می کنند بی اطلاع هستند و نا آگاهانه دست یه این کار می زنند.
این ها همه نشانگر این است که شیطان گرایی در کشور ما در مرحله نماد ها است و با وجود اینکه تشکیلات نیمه منسجمی در شیراز و کرج وجود دارد می توان جلوی آنها را گرفت. کسانی که در کشور جذب این آیین شده اند درست نمی دانند که دارند چه می کنند. نه آنتون لابی را می شناسند و نه مایکل آکینو را. آنها صرفا یک اسم شیطان پرست را یدک می کشند و گاهاً اگر هواسشان نباشد ان شاء الله هم می گویند.


شیطان پرستان و صحنه گردانان آن

    نظر

گروههای شیطان پرست مشغول آماده سازی نیروهای خود در رده های مختلف برای تحقق آرمان حکومت شیطان هستند.
قرآن کریم از شیطان به عنوان یک موجود نابغه اما ضعیف یاد می کند و می فرماید:آنچه مسلم است اگر انسان دروازه های وجودی خودش را رو به روی شیطان نگشاید هرگز او نمی تواند در مجرای نیرو های درونی انسان قرار بگیرد و در غیر این صورت شیطان با ورودش به انسان می تواند همه چیز رو به هم بریزد و انسان را نابود کند و تباه سازد لذا گروههای شیطان پرست مشغول به آماده سازی نیروهای خود در رده های مختلف برای تحقق آرمان حکومت شیطان هستند،این گزارش سعی دارد به روشنگری در مورد صحنه گردانان این فرقه و چگونگی فعالیت آن در ایران بپردازد.

بر این باورند که اساسا در این عالم انسان بد یا انسان نا پاک وجود ندارد، بلکه انسانها بیمار می شوند و ما همیشه با انسانهای بیمار روبرو هستیم چرا که خداوند متعال انسان را ذاتا پاک آفریده است و از روح الهی خود در پیکر بی جان او دمیده است و انسان ها با مراقبت نکردن از جسم و روح پاک خود دچار بیماری های روحی و جسمی می شوند.

همانطور که جسم انسان در اثر ناپرهیزی و کوتاهی دچار بیماری می شود روح انسان هم در اثر کوتاهی و غفلت دچار بیماری و نا پاکی می شود.بیماری های جسمی ما نشئت گرفته از یک عامل بیرونی مانند ویروس و باکتری و ... است و بیماری های روحی ما هم همگی نشئت گرفته از یک عامل درونی به نام پیروی از هوای نفس و پیروی از شیطان است.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: " اَفَرَاَیتَ مَن اِتَّخَذَ الَهَهُ هَواه و اَضَلَّهُ الله علی علم " سوره جاثیه آیه 23 آیا نمی بینی بعضی ها به جای اینکه خدا محور باشند هوا محور و هوا پرست هستند.

آن چیزی که باعث می شود انسان دچار بیماری های روحی و نفسانی بشود غفلت انسان از سرمایه های درونی و غفلت از سرمایه هایی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است.

" اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یا بَنی آدَم اَن لا تَعبُدِ الشَّیطان اِنَّهُ لَکُم عَدَوٌّ مُبین " یس آیه 60 ای فرزندان آدم آیا با ما پیمان نبستید که تحت فرمان شیطان نباشید و از او اطاعت نکنید! همانا او دشمن آشکار شماست.
در حقیقت شیطان در کنار هوای نفس انسان نیست بلکه در طول هوای نفس انسان قرار دارد. این بدان معناست که شیطان هر کاری که بخواهد انجام دهد از ابزار های درونی انسان ها بهره می گیرد
او نقطه ضعف انسان را پیدا می کند و از آنجا وارد می شود.
قرآن کریم از شیطان به عنوان یک موجود نابغه اما ضعیف یاد می کند و می فرماید: "اِنَّ کَیدَ الشَّیطان کانَ ضَعیفا " نساء 76 " وَ اِنَّ عبادی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطان " حجر 42 و اسراء 65 همانا بندگان من کسانی هستند که تو (شیطان) نمی توانی بر آنها مسلط شوی.
آنچه مسلم است اگر انسان دروازه های وجودی خودش را رو به روی شیطان نگشاید هرگز او نمی تواند در مجرای نیرو های درونی انسان قرار بگیرد و در غیر این صورت شیطان با ورودش به انسان می تواند همه چیز رو به هم بریزد و انسان را نابود کند و تباه سازد.
مطمئنا این سوال پیش می آید که خداوند از ابتدا چرا موجودی به نام شیطان را خلق کرده است؟
پاسخ این سوال این است که شیطان ذاتا برای تکامل انسان آفریده شده است و شیطان آفریده شده است تا انسانها به تکامل برسند.
شیطان کسی بوده که جزء فرشتگان مُقرّب الهی قرار داشته و امیر المومنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده اند: " شیطان 6000 سال خداوند را عبادت کرد. 6000 سالی که معلوم نیست سال آسمانی است یا زمینی "
شیطان چون دچار تکبر، حسادت و هوای نفس شد از مقام خود رانده شد.
شیطان در آن زمان تنها به ظاهر انسان نگاه کرد و گفت: انسان از خاک است و من از آتش و چون آتش از خاک برتر است من هرگز به انسان سجده نخواهم کرد.
شیطان ظاهر بین بود نه حقیقت بین و نخواست باطن و حقیقت این جسم خاکی که اشرف مخلوقات عالم هست را ببیند به همین دلیل است که شیطان پرستان دنیا هم موجوداتی ظاهر بین و حس گرا هستند نه حقیقت بین.

سه نکته:
متاسفانه این تفکر در جامعه ما و دیگر جوامع دنیا وجود دارد که نباید به وجود پدیده شیطان گرایی در رسانه ها اشاره شود چرا که باعث گسترش این پدیده و تبلیغ مثبتی برای شیطان پرستان خواهد بود. جالب اینجاست که پیرامون این پدیده کتاب های بسیار زیادی تا به حال تالیف شده است و آن را تشریح کرده است اما درپایان نویسنده تاکید کرده که ما تعداد کمی شیطان پرست داریم و حتی قابل شمارش هم نیستند!!!
نکته اول: انسان ذاتا موجودی است که اگر از جستجو در یک موضوع و پی بردن به آن نفی شود یا مسئله ای برایش مطرح شود و مبهم بماند سعی و تلاش دو چندانی می کند تا بفهمد که ماجرا از چه قرار است و موضوع چیست؟
نکته دوم: این حرف که شیطان پرستی مطلب قابل توجهی نیست و نباید به طور مستقیم در جامعه به آن اشاره شود مَُسلَّما و به طور حتم توسط مروّجان و ایدئولوژیست های شیطان گرایی در اذهان مردم افتاده است تا فضای راحت تری برای فعالیت آنها به وجود آید...!
نکته سوم: آنچه که مسلم است جریان شیطان گرایی در کشور ما و در تمام دنیا یک انگیزه و سو گیری سیاسی دارد و قدرت های بزرگ از آن حمایت می کنند چرا که پول های بسیار زیادی برای آنها خرج می شود و امکانات بسیار زیادی در سطح تمام دنیا در اختیار آنهاست.
جریان شیطان گرایی با جرایاناتی چون اومانیسم و نهیلیسم همراه است این یعنی بر اندازی تدریجی نظام دینی در دنیا. به همین دلیل است که ما معتقدیم که قدرت های بزرگ دنیا حامی این جریان فکری هستند.

تعریف:
ریشه و اصل فرقه ی شیطان پرستی پیرامون برتری دادن شیطان نسبت به انسان است.
زمانی که انسان محور عالم قرار می گیرد و از طرف دیگر ماوراء الطّبیعه فقط به عنوان شیطان، برترین موجود هستی تلقی می گردد انسان خودش را محور عالم فرض می کند و من مقدس می شود.
تعریف کردن شیطان پرستی امر بسیار مشکلی است چرا که خود شیطان پرستان دارای عقاید، تفکرات، شاخصه ها و جریانات فکری متعددی هستند. به عنوان مثال بعضی از آنها معتقدند که شیطان پسر خداست بعضی دیگر می گویند که برادر خداست و زمانی که از آنها سوال می شود که خدا در عالم هستی چه نقشی دارد می گویند: خدا از شیطان شکست خورده یا خدا مُرده. بعضی از آنها می گویند خدا هست ولی فعلا گوی میدان به دست شیطان است و خدا فعلا کنار کشیده است. بعضی از آنها هم به خدا اعتقاد ندارند و شیطان را تنها نوعی کهن نماد (Archetype) می دانند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول می دانند و اعتقاد دارند که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد.
آنچه که مسلم است اعتقاد اصلی آنها این است که شیطان سرچشمه قدرت است و از خدا هم برتر است و او یعنی شیطان کسی است که در حال حاضر شایسته تجلیل و تکریم و پرستیدن است نه خدا.
شیطان پرستان انجیل شیطانی دارند و همچنین در سطح دنیا دارای کلیسا هم هستند. انجیل شیطانی که اخیراً با خبر شدیم درشهر اصفهان هم ترجمه شده و به چاپ رسیده است دارای 4 بخش است. کتاب شیطان Satan، کتاب لوسیفر، کتاب بلیلBook of Belial و کتاب لویتان book of Leviathan چهار بخش انجیل شیطانی می باشند که هر کدام شامل مطالب خاصی هستند.
که بخشی از قسمت های این کتاب را به شرح ذیل است:
" به نام خ د ا ی بزرگ ما شیطان، به شما فرمان می دهم که از دنیای سیاه بیرون آیید.
به نام چهار شهریار سیاه جهنم پیش آیید.
شیطان، جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است . آن را با نیروی جادوی سیاه انباشته کن. این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است. آمین. "
" ای دوست و همدم شب، تو از صدای سگ ها و ریختن خون خود شاد می شوی. تو در میان سایه های قبور می گردی. تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید می کنی گورگومورو، ماه هزار چهره، به قربانیان ما با نظر سعادت بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا ..."

دو جریان اصلی:
دو گروه مهم و تاثیر گزار شیطان پرستان که از دو سرچشمه اصلی تغذیه می شوند عبارت اند از:
1- سِیتنیسم که به جریان کلیسای شیطان معروف است.The church of Satan
2- ستیانیسم که به جریان معبد شیطان معروف است. The temple of Satan
کلیسای شیطان که در 30 آوریل 1966 توسط آنتون لاوی که خودش رو جانشین خلف گذشتگان می دا نست تاسیس شد و پس از مرگش اداره آن به همسرش بلانش بارتون رسید و در حال حاضر توسط یکی از اعضای قدیمی آن یعنی پیتر گیلمور اداره می شود.
آتون لاوی معتقده که شیطان حقیقی وجود ندارد همانطوری که خدای حقیقی هم وجود ندارد و در حقیقت او شیطان و خدا را دو نماد بد و خوب می داند که برای پیش بردن اهداف کلیسا به میدان آورده شدند. درشیطان پرستی لاوی شیطان نیروی مثبت است و در مقابل آن اعمال خدایی کلیسا مورد تمسخر قرار می گیرند و اعمال دنیوی در مقامی بالا فرض می شوند. مراسم آنها هم بیشتر شبیه مراسم جادو گری است.

" جهنمی که در آن گناه کاران کباب می شوند وجود ندارد. خدای با عظمت و با شکوهی وجود ندارد، حالا و اینجا روز خوشی ماست، اینجا و حالا فرصت ماست! این روز رو انتخاب کن، این ساعت رو انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست "
"انتون لاوی"

لاوی این نوع شیطان پرستی رو تحت تاثیر افکار آلیستر کراولی، نیچه، رند، مارکوس دی سید، ویند هام لویس، چارلز داروین، مارک تواین و دیگران ایجاد کرده است.
اما معبد شیطان که بنیان گزار آن مایکل آکینو است اعتقاد به شیطان حقیقی دارد. او شیطان را به عنوان پادشاه تاریکی که نیمه تاریک طبیعت و نیمه تاریک هستی (البته نه تاریکی منفی) قلم داد می کند و معتقد است که شیطان در آینده می آید و یک روزی پادشاهی عالم رو به دست می گیرد!!!
معبد ست که حدود 40 سال است مشغول فعالیت می باشد دارای دو بخش است. یک قسمت مربوط به آئین ها است که مهمانی ها و پارتی های فعلی شیطان پرستان در کشور چیزی شبیه به مراسم هایی است که دراین قسمت از معبد اتفاق می افتد و قسمت دیگر بخش مطالعاتی است.
در مرکز مطالعاتی آنها شما می توانید از هر نقطه دنیا از معبد ست بورس تحصیلی دریافت کنید و برای تحصیل در رشته های گوناگون به معبد ست بروید و مشغول به تحصیل شوید. افرادی که برای تحصیل در این مرکز حضور دارند دارای مدارج علمی متفاوت هستند بعد از دریافت مدارج علمی معبد آنها را رها نخواهد کرد و هرکدام از آنها می دانند که در سیستم دارای چه جایگاهی است. در حقیقت در مرکز مطالعاتی، آنها مشغول به آماده سازی نیرو ها در رده های مختلف برای تحقق آرمان حکومت جهانی شیطان هستند. یعنی ما باید منتظر باشیم تا روزی که مایکل آکینو بنیان گزار معبد ست اعلام کند که ای سربازان شیطان در سراسر دنیا به پا خیزید.
امروز روز قیام شماست و آن سپیده دم طلایی فرا رسیده است...!
معبد ست به دنبال اهداف بزرگتری به نسبت کلیسای شیطان است و به دنبال فرهنگ سازی و گسترش ایدئولوژی است.در حقیقت می توان گفت که کلیسای شیطان مقدمه ای برای ایجاد معبد شیطان بوده است.


توهم قدرت شیطان پرستی

    نظر

فراماسونری قدرت پوشالی:
بی شک در حوزه مطالعاتی صهیونیزم و فراماسونری بزرگنمایی دشمن یکی از مهمترین آفاتی است که گریبانگیر محققین وپژوهشگران می گردد.
این آسیب در فراماسونری چشمگیر تر و به تبع آن خطر ناک تر است. متاسفانه دلایل متعددی دست به دست هم داده اند تا برخی عزیزان نا خواسته در زمین بازی این حزب شیطانی قرار بگیرند ودرعین داشتن نیتی پاک سربازان پیاده نظام صهیونیزم باشند.
ازعمده ترین دلایل دچار شدن به چنین بیماری که بنده آن را " توهم قدرت دشمن" می نامم می توان موارد زیر را نام برد:

1 – نبود منابع صحیح و موثق در حوزه مطالعاتی فراماسونری:
متاسفانه در این حوزه معیار صحیحی برای تشخیص سره از ناسره وجود ندارد و برخی پژوهشگران به صرف یافتن چند نشانه و بدون هیچگونه تحلیل بلا فاصله آنرا به فراماسونری و صهیونیزم ارتباط می دهند و چه بسا در مواردی حتی به سود آنها گام بر دارند .
به عنوان نمونه عده ای که البته برخی از آنها مقرض بودند (در بند بعدی به آن اشاره خواهد شد) و عده ای پژوهشگر ساده لوح به صرف کشف سندی که سید جمال الدین اسد آبادی را فراماسون نشان می داد به آن دامن زدند در حالی که در تحلیلی هوشمندانه تر خود همین سند دروغین بودن آن را نشان می داد و جالبتر اینکه این مسئله برای اولین بار توسط تقی زاده فراماسون تبیین شده بود .

2 – آمیختگی داده های درست و نادرست:
تا دهه 80 میلادی نزدیک به پنجاه هزار کتاب و مقاله در باره فراماسونری نگاشته شده بود که به جرات می توان گفت قریب باتفاق آنها را خود ماسونها به رشته تحریر در آورده بودند.
به عنوان نمونه مهمترین کتاب در زمینه فراماسونری در ایران توسط اسماعیل رائین نگاشته می شود که خود یک ماسون است.
به عبارتی بهتر اگر یک معمای بسیار دشوار را به شما بدهند بالاخره شما و یا شخص دیگری موفق به حل آن خواهید شد اما اگر طراح معما در اثنای سعی شما برای حل آن ، دائما داده های مسئله را تغییر دهد دیگر هرگز قادر به حل آن نخواهید بود، لذا این بهترین حربه فراماسونها برای جلوگیری از آشکار شدن ماهیتشان است.

3 – قدرت پوشالی فراماسونها:
بهترین عبارت قرآنی که حقیر برای فراماسونری یافتم "شیاطین من الانس"و یا "حزب شیطان" بود که به بهترین وجه گویای ظاهر و باطن این جریان است وهمچنین همه میدانیم که: " ان کید الشیطان کان ضعیفا (براستی که مکر شیطان ضعیف است)" .
اصولا ماهیت شیطان بزرگنمای خود است در حالی که تمامیتش پوچ و حربه هایش کم دوام و زود گذر است و اینگونه است که یاران و اصحاب او در بین انسانها یعنی شبکه فراماسونری نیز از همین الگو استفاده می کند .
شاید برای نمونه عجیب جلوه کند که دستگاه فراماسونری با وجود موقعیت ممتاز کویر سمنان برای حمله به ایران و آزاد سازی گروگانهای امریکایی به کویر طبس حمله می کند ، تا به قولی نماد گرایی شیطانی اش را نیز عملی کند (قرار گرفتن کویر طبس در مدار 33 درجه ) گفتنی است عدد 33 از نمادهای اصلی فراماسونری می باشد.
اما از هردوی اینها مهمتر آن است که نیروه های امریکایی چه در کویر سمنان بنشینند و چه در طبس و چه در هر جای دیگر این کشور می بایست به اذن الهی با تمام تجهیزاتشان به درک واصل گردند و این قدرت محض است که فقط از آن الله است نه شیطان وپیروانش.
از اینها که بگذریم بررسی روند شکل گیری و رفتاری این جریان اینگونه می نماید که فراماسونری همیشه سعی در این داشته تا خود را بسیار بزرگتر از آن که هست جلوه دهد برای نمونه شما می بینید این جریان بزرگترین اتفاقات دنیا را که ربطی به آنها نداشته را با ساخت و پرداخت افسانه های شگفت انگیز و استفاده از چند نماد ماسونی به خود ارجاع می دهد تا با ایجاد رعب و وحشت و احساس سر در گمی در مردم به حیات کثیف و شیطانی خود ادامه دهد.
برای نمونه اخیرا خبری در رسانه ها منعکس گشت مبنی بر این که پس از بررسی جمجمه هیتلر مشخص گشته است که آن جمجمه متعلق به یک زن بوده و هرگز هیتلر خود کشی نکرده است و یا این خبر که صدام فرزند نامشروع هیتلر بوده است که نیروهای امنیتی آلمان معشوقه هیتلر را برای مسکوت ماندن این ماجرا به عراق منتقل کرده اند و او در آن کشور وضع حمل نموده و صدام در تکریت عراق می آید و جریان فراماسونری او را به قدرت می رساند و جالبتر اینکه حالا که قرار است صدام را سرگون کنند اعلام می کنند که او را پس از سی و سومین سال حکومتش حذف کرده اند تا بگویند ما پشت سر تمامی این اتفاقات هستیم جالب اینجاست چون هیچ شخصی باور نمی کند کسی جرات داشته باشد چنین دروغ بزرگی(حکومت 33 ساله صدام) بگوید لذا آنرا باور می کند ، اما این در حالی است که اگر اعدام صدام در سال 2006 را از سال به حکومت رسیدنش یعنی1979 کم کنیم عدد حاصل 27 است نه 33 ، گویا آنها هم فهمیده اند که متاسفانه محققین ما بیشتر ترجمه می کنند تا تحلیل .
با اینکه این موارد بیشتر شبیه به یک شوخی به نظر می رسد تا یک حقیقت تاریخی ، اما این جریان با یک نماد گرایی ساده (33 سال حکومت صدام و استفاده از نماد صلیب شکسته هیتلر ) سعی در ایجاد ارتباط بین این دو مسئله ناچسب می کند چه بسا چند سال دیگر هم بگویند بررسی استخوانهای صدام نشان داده که آنها متعلق به یک پیر زن است.کما اینکه CNNاعلام کرد آنکه اعدام شد بدل سوم صدام به نام « میکائیل رمضان» بود و صدام هنوز زنده است.
بی شک جریان شیطانی فراماسونری در هیچ جای تاریخ آنچنان که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ضربه خورد مورد دیگری را به خاطر ندارد ، لیکن همین ها با گنجاندن و بوجود آوردن چند نشانه و نماد ماسونی در چند سال اخیر فردا خواهند گفت انقلاب ایران هم ماسونی بوده است و آنها امام خمینی (ره) را به حکومت رسانده اند !!! و این نماد ها نیز گواه صحت این مطلب است.( به زودی در این زمینه افشا گری های قابل توجهی خواهم نمود).
در جریان جنگ اخیر اسرائیل با لبنان (جنگ تموز) که به شکست مفتضحانه اسرائیلی ها انجامید و دوست و دشمن بر این مسئله صحه گذاشتند هنگامی که جنگ در روز سی و دوم تمام شد آن را یک روز دیگر ادامه دادند تا شاید مثلا فردا بگویند حزب الله لبنان از شاخه های فراماسونری است و جنگشان به قولی دعوای زرگری بوده است و گواهش اینکه جنگ 33 روز به طول انجامید و احترام نظامی نیروهای حزب الله شبیه سربازان نازی هیتلر است.
جان کلام اینکه ردیابی یک جریان مخفی آن هم در این آشفته بازار و آمیختگی اطلاعات راست و دروغ بسیار سخت است.

4 – بازی با نماد ها :
استفاده بیش از حد و دیوانه وار از نماد ها و نشانه ها در این جریان علاوه بر آشکار ساختن عقبه کابالیستی و پاگانیستی فراماسونری با مصر باستان وسایر ایدئولوژی های الحادی ، پرده از نقشه ای شوم بر می دارد و آن مصادره بی شرمانه نشانه های ملی و باستانی اقوام و تمدنهای کهن به دو منظور است:
نخست ساخت پیشینه تاریخی مجعول و دروغین برای خود و دیگری اعلام حضور گسترده در سرتاسر جهان .
برای نمونه اینها از ستاره 5 پر(پنتا گرام) گرفته تا 9 پر را نماد خود و یا شاخه ای از فرقه های خود می دانند در حالی که این نمادها سالها پیش تر از آنکه نطفه نحس فراماسونری درسال1717 در انگلیس بسته شود وجود داشته اند.
لذا نکوست تا عزیزان به قول معروف هر گردی را گردو ندانند واز طرفی دیگر اجازه تصرف این نمادها را ندهند امروز شما اگر از ستاره 5 پر استفاده کنید شیطان پرست و اگر ستاره 6 پر را ترسیم کنید صهیونیست خواهید بود ، ستاره 7 پر نماد کابالیستها و یهودیان ، ستاره 8 پر نماد شوالیه های تمپلر و ستاره 9 پر نماد بهائیت است .
خوب حالا چه باید کرد گویا بهتر است اصلا سراغ ستاره نرویم و یا اینکه اگر در مسجد جامع یزد نقش ستاره های شش پر را دیدیم بگوییم صهیونیستها این مسجد تاریخی را بنا کرده اند در حالی که ستاره شش پر برای اولین بار در قرن هفت توسط صهیونیستها استفاده شد که در همان زمان نیز به شدت مورد اعتراض ومخالفت جمعی از یهودیان قرار گرفت چرا که ایشان "منورا" شمعدان هفت شاخه را نماد خویش می دانستند و جالبتر اینکه هزاران سال پیش از آنها ستاره شش پر را "یبوسی ها" در کنعان مورد استفاده قرار داده بودند.
البته ذکر موارد فوق به معنای این نیست که آنها در فتنه های جهان نقش ندارند بلکه مراد این است که این جریان شیطانی حتی شکست های آشکار ش را نیز طرحی از نقشه بزرگ و مخفی خود بیان می کند تا خود را مانند اربابشان ابلیس شکست ناپذیر و قدرتمند جلوه دهد در حالی که هرگز اینگونه نبوده و حد اقل همین بس که تا کنون موفق به حل مسئله شیعه نشده اند در حالی که در جلوی چشمانشان جنبش های اسلامی وعلی الخصوص شیعی در حال قدرت گرفتن هستند.
گواه این ادعا همین که فراماسونها قرار بود نظم نوین جهانی خود را در سال 2007 تحقق بخشند ، ازهمین رو در سال 2006 جنگ با حزب الله لبنان را شروع کردند تا بلافاصله در عرض یک سال پرونده سوریه و ایران را نیز یکسره کرده و به عبارتی بهتر نظم یکپارچه ماسونی صهیونیستی خود را اعلام دارند اما در کمال تعجب و در مقابل چشمان از حدقه برآمده فراماسونها ارتش تا دندان مسلح اسرائیل با تمام عقبه لجستیکی جهانی خود از دوهزار رزمنده حزب الله شکست سختی خورد، تا بار دیگر یادآور پیروزی طالوت برجالوت و پیروزی مسلمانان در جنگ بدر و خندق با اتکا به خداوند متعال بر خیل عظیم مشرکان و کافران باشد.
حزب شیطان از این گونه شکستها زیاد به خاطر دارد لیکن سعی بر این دارد تا با سرپوش گذاشتن بر آنها و حتی در استراتژی بی شرمانه یعنی هم سو نشان دادن آنها با جریان صهیونیزم خود را بسیار بسیار بزرگتر از آن که هست جلوه دهد در حالی که هرگز و هرگز اینگونه نیست.