سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

آقا برای تو نه! برای خودم بد است

    نظر

 مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره‌ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­‌کنم
حق می­‌دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
علی‌اکبر لطیفیان


دستهــــــایی که کند پنجرهای باز...کم است

    نظر

وسعت سوز مرا زمزمه ســاز کم است
زخمه ســاز مرا فرصـــت آواز کم است
کهکشانی‌ست به هر گوشه چشمت، اما
در هـوای نظـــــــرت قدرت پرواز کم است
با ردیفی که دوچشمـــــــان غریبـــــت دارند
شعــــر موزون تو را قافیــــه‌پرداز کم است
شهـــــر در غربــــت بی‌هم‌نفسی  می‌میرد
دستهــــــایی که کند پنجره‌ای باز...کم است
با بهــــــــــــاری که تو با آمـــــدنت آوردی
گر کنم جان به فدای قدمـــــت، باز کم است
سید محمدرضا هاشمی‌زاده


اگــر آمــد خبــر رفتـن مــا را بدهیــد

    نظر
با کدام آبرویی روزشمارش باشیم
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم
کاروان سحرش بهـر همه جا دارد
تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم
سال ها منتظرِ سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما راه افتاد
یادمان رفت ولی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوب ترین‌ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگــر آمــد خبــر رفتـن مــا را بدهیــد
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...
علی اکبر لطیفیان

چشم ها در قیامت

    نظر

 قال رَسُولُ اللّهِ - صلی الله علیه وآله - : کُلُّ عَیْن باکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ إلاّ ثَلاثَ أعْیُن: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ، وَ عَیْنٌ باتَتْ
ساهِرَةً فی سَبیلِ اللّهِ.
«ثواب الأعمال، ص 211، ح 1»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: تمامی چشم ها در روز قیامت گریانند، مگر سه دسته:

1 ـ آن چشمی که به جهت خوف و ترس از عذاب خداوند گریه کرده باشد

. 2 ـ چشمی که از گناهان و موارد خلاف بسته و نگاه نکرده باشد.

3 ـ چشمی که شبها در عبادت و بندگی خداوند متعال بیدار بوده باشد.


حکمت 85 نهج البلاغه

    نظر

حکمت 85 نهج البلاغه

    *وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِى أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ .*

    و درود خدا بر او فرمود : کسى که از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ،
    به هلاکت و نابودى مى رسد.


درد سه حرف دارد..

    نظر

کلی انگیزه داشتم حیف شد

حالام بالام ولی رو سِیف مُد

این همه راهو برو به امید فردایی

که یهو می بینی غیب شد

اَجی مَجی لا فَرَجی

یه عده فعّالن و ما فلجیم

واسه جماعت گنجشک روزی

آینده یعنی همین امشب

ولی جیک نزن درخواست نکن

دیگه هیچ رقمه پرواز نکن

ساکت هیس نخند آواز نخون

دیگه واسه هیچ نفر راه باز نکن

منظور اینه که به زور خواب باشی

باس یادت بره که یه روز بال داشتی

دست بسته جلو قُلدُر

تهش میشه مملکت گُل و قُلقُل

لای جوونا صحبت وصیت و

گریزونیم از لغت نصیحت و

محاسن روی صورته نه سیرت و

نشستیم روی گسل حقیقت

آدم ها مثل چاهین که هر چی

حال بدی انگاری پر نمیشن

واسه من غریبه نمای شهر

انگار همه بازیگر نمایشن

اینه مهد فخر دیگه معرفت

دید و حد فهم زیر خط فقر

ظاهر رو ببینی اصل هوش

تو باطن جای مغز فضله موش

لای برند ها خودشو پیچیده

هویت و هسته پوچ

واسه همینه زندگی رو مبارزه می بینم

با برنامه مقابلت می شینم

من اعصاب بیست سال دیگمو

الان دارم از بدن خودم مساعده می گیرم

دیگه مهم نیست چه سالیه

از این جا به بعد وقت اضافیه

میری سرپایینی و سرعت می گیری

می بینی شصت ساعت یعنی یه ثانیه

تا وقتی وداع بگی دار فانی

کارت اینه که پر کنی جای خالی

انگار افتادی وسط چاه تاریک

فقط تصویر ماهو داری

از اونجا که بریده شد بند ناف

تا اون وقتی که پایان یه خط صافه

قدم ها رو من یه جوری میکوبم زمین

که جاودانه بشه رد پام قصه رو از ته میبینم

به پرو پام بد پیچیدم پس میگیرم حقمو بعد میمیرم

صد بارم بشکنم گچ میگیرم من درگیر باید و نباید شدم

آدمارو خواستم رعایت کنم حل شده بودم تو طبیعت دورم

حالا برمیگردم به حقیقت خودم


حکمت 83روش برخورد با چاپلوسان

    نظر

    *وَ قَالَ [علیه السلام] لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِى الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ کَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ
    مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِى نَفْسِکَ .*

    و درود خدا بر او ، : (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد ، و آنچه در
    دل داشت نگفت).
    فرمود : من کمتر از آنم که بر زبان آوردى ، و برتر از آنم که در دل داری.

نهج البلاغه ی امام علی علیه السلام


برای درمان تنبلی همین حالا شروع کنید

    نظر

 1. شروع

شروع ‌کردن، سخت‌ترین بخش کار است. غلبه بر اینرسی یا همان لختی و مقاومتی که نسبت به شروع کار جدید در ما نهفته ‌است، اندکی دشوار است. با قدم‌های کوچک شروع و تأثیر تغییرات جزئی را مشاهده‌ کنید.
زندگی سخت است و انتظار بی‌جایی است که فکر کنید زندگی عالی یعنی زندگی بدون چالش و مشکل. اما باید قبول کرد که در کنار این سختی، زندگی سرشار از هیجان، امید و شیرینی نیز هست. با تنبلی خود را از موقعیت‌های شگفت‌انگیز، خوشی‌های محتمل و… محروم می‌کنید. باید مهارت‌هایتان را افزایش دهید، راه‌های حل مشکلات را پیدا کنید، رشد کنید و با تمام قوا به سوی ترس‌هایتان شیرجه بزنید. بهانه نیاورید و شجاع باشید.

 2. از زمان نهایت استفاده را ببرید

سعی کنید، فعالیت‌های خود را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم‌ کنید. وقتی که کارها بخش بخش باشند، انجام آنها ساده‌تر و شدنی‌تر است و ترس شما از شروع کردن کمتر می‌شود. گاهی اوقات علت تنبلی، گیج شدن و شلوغی بیش از اندازه موجود در کارهاست. برای اجتناب از گیجی و سردرگمی لازم است که کارها را کوچک‌تر کنید. تفکیک کارها به شما کمک می‌کند که هر کدام را با آرامش به ثمر برسانید و ضمنا می‌توانید رفت‌وآمدی میان انجام هر کار داشته باشید، یعنی ضمن انجام کاری به اقدامات لازم برای سایر فعالیت‌ها هم بپردازید و از
آنجا که مرز میان هر فعالیت کاملا مشخص است، سردرگمی و آشفتگی به بار نخواهد ‌آمد. کسانی که مدام از کمبود وقت می‌نالند، درست از زمان بهره نمی‌برند و اتلاف ‌وقت به شیوه‌های نامناسب موجب از دست رفتن زمان لازم برای پیگیری امورات‌شان می‌شود. از طرف دیگر، عدم برنامه‌ریزی آشفتگی ایجاد می‌کند و در آشفتگی، مغز قدرت مدیریت و تصمیم‌گیری درست را از دست می‌دهد. پس با درمان تنبلی به مغز بی‌نوا رحم کنید.

  3. اعتماد به نفس داشته ‌باشید

مربی خودتان باشید. منبع انرژی و الهام خود بشوید. اگر هیچ مشوقی در اطراف خود ندارید، خودتان که هستید. به خودتان روحیه بدهید و هرگز نگویید «هرگز». باور کنید تکرار جملات مثبت و الهام‌بخش در طول روز، شما را پرنشاط و شاداب می‌کند. به خودتان بگویید من می‌توانم، من قوی هستم و … . حس موفق بودن را در خود گسترش بدهید. چرا که نه؟ حتما شما هم استعدادها وتواناهایی دارید که با چاشنی تلاش شما را به بهترین نتایج خواهند ‌رساند.

  4. در صورت نیاز از دیگران کمک بگیرید
بیشتر افراد دوست ندارند از دیگران کمک بخواهند. علت این مسئله، شاید خجالت و ترس از برخورد منفی دیگران باشد. در هر صورت ترسیدن از درخواست کمک، نگرشی ناسالم است. انسان موجودی اجتماعی است و بخشی از وجودش در ارتباط با اجتماع، کمک به سایرین و کمک گرفتن از آنها معنی پیدا می‌کند. فرآیند اجتماعی شدن یعنی توانایی تبدیل کردن من به ما. این فرآیند کمی سخت، اما بسیار مهم است.وقتی با دیگران در معاشرت و ارتباط هستیم، حس مسئولیت‌مان بیشتر می‌شود و درمان تنبلی خیلی ساده‌تر خواهد ‌بود. مثلا در کم کردن وزن، وجود دوست و همراهی که کار ما را نظارت کند، بسیار مفید است. نیروهای مثبت اطراف خود را کشف کنید. یعنی افرادی که شما را دوست دارند و به درمان تنبلی شما کمک می‌کنند. انرژی مثبت و کمک اطرافیان می‌تواند انگیزه‌ی لازم برای تغییر را به شما بدهد.

5. واقع‌بین باشید
برنامه‌ریزی معقول داشته باشید و به آن پایبند بمانید. تحت هیچ شرایطی قوانینی را که برای انجام کارهایتان تنظیم کرده‌اید، بر هم نزنید که البته این به معنی ترک استراحت و تفریح نیست. میان کار و فعالیت تعادل ایجاد کنید. در هر کاری منظم و سرسخت باشید. وقتی کارتان را به نحو احسن انجام بدهید، استراحت برای‌تان شیرین‌ترخواهد ‌بود. با درمان تنبلی روحیه بهتری پیدا می‌کنید و تفریح و استراحت معنای خوبی به زندگی‌تان می‌بخشد.

6. خود را تشویق ‌کنید

برای هر گامی که به سوی هدف برمی‌دارید لایق تشویق هستید. خود را دوست بدارید. به خود آفرین و خداقوت بگویید. جملات مثبت شما را تواناتر و باانگیزه‌تر می‌کند.


تنبلی چیست؟

    نظر

تنبلی چیست؟ واژه‌ای به‌غایت پراستفاده، با تنوع کاربرد در تمامی زمینه‌های زندگی بشری. تنبل کیست؟
شعری قدیمی و کودکانه در تلاش برای پاسخ‌گویی به این پرسش، تنبل را همیشه خواب و در رختخواب معرفی می‌کند که البته بی‌راه هم نمی‌گوید. به طور کلی، تنبلی یعنی گریز از کارهایی که لازم است انجام بشوند. تنبلی دلایل متعددی دارد. مثلا گاهی اوقات بعضی از کارها خسته‌کننده‌ هستند، آنقدر خسته‌کننده که انجام آنها دشوار می‌شود یا گاهی انجام کار به طور انفرادی مشکل است و در نتیجه انگیزه‌ی شروع کار از دست می‌رود. دلیل تنبلی هرچه که باشد، باید برای درمان آن اقدام کرد. با درمان
تنبلی انرژی شگرفی به زندگی ما تزریق می‌شود و شادابی و نشاطی که به همراه دارد زندگی را زیباتر خواهد‌ کرد. در ادامه برای درمان تنبلی راه‌کارهایی مطرح شده ‌است.

برای درمان تنبلی تکلیف خود را مشخص کنید


      1. مشکل اصلی را پیدا کنید

هر وقت تنبلی سراغ‌تان ‌آمد، لحظه‌ای تأمل کنید. ببینید مشکل کجاست و این مسئله ناشی از چه عامل یا عواملی است. تنبلی به طور کلی یک نشانه است، یعنی نتیجه‌ای از یک مشکل محسوب می‌شود و خود معلول علتی است که باید کشف و حل شود. دلایل مختلفی برای تنبلی وجود دارد از جمله بی‌انگیزگی، خستگی، ترس، بی‌علاقگی و…‌. دلایل تنبلی را کشف و سعی‌ کنید با درمانش از عقب‌ماندگی و بی‌انگیزگی ناشی از آن دور شوید.

 2. مشکل کشف شده را حل ‌کنید

حال که دریافتید تنبلی‌تان از کجا ریشه گرفته ‌است و علت آن چیست، برای رفع مشکل و درمان آن اقدام‌ کنید. در یافتن راه حل مشکل و درمان تنبلی موارد زیر را در نظر داشته‌ باشید.

  * اگر خسته هستید و علت بی‌انگیزگی شما خستگی است، به خودتان کمی استراحت بدهید. همه به استراحت و آرامش نیاز دارند. اگر زمان شما محدود و اندک است، به ناچار بعضی از برنامه‌ها را حذف کنید و حتما وقتی را به استراحت و تجدید‌ قوا اختصاص ‌بدهید. اگر در برنامه‌ها و کارهای مختلف غرق شده‌اید و این موضوع شما را گیج کرده ‌است، سعی‌کنید مسئله را به اجزای کوچک‌تر تقسیم‌ کنید. فهرستی از اولویت‌ها تعیین‌ و به ترتیب، انجام کارها را شروع کنید. اگر علت فرار شما از کار و تنبلی ترس باشد باید چه کنید؟ به این بیندیشید که ترس شما چقدر منطقی است و این ترس چگونه شما را از اهداف و آرزوهایتان دور نگه ‌می‌دارد. گاهی ‌اوقات از چیزی ضربه می‌خوریم و احساسات ما جریحه‌دار می‌شود یا بعضی مواقع ناراحتی‌هایی برای ما ایجاد می‌شود که روح‌مان را آزرده می‌کند و همین آزردگی، انگیزه‌ی فعالیت را از ما می‌گیرد. اگر علت تنبلی شما چنین است، به هیچ‌وجه خود را تحت فشار قرار ندهید. برای بهبودی به خود زمان بدهید و سپس برای درمان تنبلی‌های خود اقدام کنید. برای درمان تنبلی ناشی از بی‌انگیزگی باید محیط خود را تغییر بدهید. کلیشه‌ها را بشکنید و از هر راهی که برای شما مناسب است، شور و اشتیاق از دست رفته را به خود بازگردانید.

 3. نظم در زندگی را فراموش نکنید

بی‌نظمی و آشفتگی، انرژی زیادی از شما تلف می‌کند. به‌ویژه از لحاظ بصری، وقتی اطراف شما به‌هم ریخته و نامرتب است، انگیزه و انرژی‌تان افت می‌کند. خانه‌ی نا‌مرتب، ماشین یا میز کار به‌هم ریخته، همه و همه باعث می‌شوند نظم ذهن‌تان بر هم بخورد و برای فرار از این درگیری ذهنی، به آسان‌ترین راه یعنی اجتناب از حل مسئله و تنبلی روی بیاورید.
  در ناخودآگاه ما اتفاقات متعددی در جریان است. آنچه می‌بینیم و می‌شنویم و احساساتی که از محیط دریافت می‌کنیم، به طور ناخودآگاه بر ما تأثیر می‌گذارند. در حقیقت در پشت صحنه‌ی مغز عزیز، هزارویک اتفاق رخ می‌دهد. پس برای شروع فعالیت‌ها باید زمینه‌ی آرامش ضمیر ناخودآگاه را فراهم کنیم.

 4. مثبت اندیشی یک اصل است

مغز ما به شکل شگفت‌انگیزی ورودی‌هایش را باور می‌کند. وقتی مدام خود را تنبل، ناتوان و بی‌انگیزه تصور می‌کنید، مغز این صفات را در خود نهادینه می‌کند و قدرت تغییر را از شما می‌گیرد. رخوت حاصل از منفی‌نگری موجب تشدید تنبلی می‌شود.

5. زمان حال را دریابید

بیشتر ما در آرزوی آینده یا تأسف بر گذشته حال را قربانی می‌کنیم. لحظات خوب اسفند را در هیاهوی رسیدن به بهار از دست می‌دهیم. مسیر سفر را نادیده می‌گیریم و فقط به مقصد می‌اندیشیم، در حالی‌که ارزش لحظه‌ها فوق‌العاده بیشتر از آنچه تصور می‌کنید است. برای درمان تنبلی باز کردن دروازه‌های فکر به سمت افق‌های روشن ضروری است.

 6. چشم‌انداز داشته ‌باشید

چشم‌اندازی از مزایای ترک و درمان تنبلی را در ذهن خود تصور کنید. سعی کنید به امتیازاتی که همت و تلاش برای‌تان به ارمغان می‌آورد، فکر کنید. با در نظر گرفتن مزایا، آینده و چشم‌انداز روشن، توان شما برای شروع فعالیت‌ها دوچندان می‌شود و درمان تنبلی کار چندان دشواری نخواهد‌ بود.