سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

عاشق نبودی...

    نظر

تو عاشق نبودی که درده دل عاشقارو بفهمی
تو بارون نموندی که دلگیری این هوارو بفهمی
تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگم
دل تتنگ نبوده می خندی تا از حسِ دلتنگی میگم
تو تنها نموندی که حال دل بیقرارو بفهمی
عزیزت نرفته که تشویش سوت قطارو بفهمی
تو ازدست ندادی بفهمی چیه ترس ازدست دادن
جای من نبودی بدونی چیه فرق بینه تو و من

تو هیچ وقت نرفتی لب جاده تا انتظار بفهمی
پریشون نبودی که نگذشتن لحظه هارو بفهمی
تو اونی که رفته چی می دونی از غصه ی جای خالی
من اونم که مونده چی می دونم از قصه ی بی خیالی

سیاوش قمیشی


دانلود آهنگ تیزر سریال دادستان از سینا آبگون

    نظر

متن آهنگ سریال دادستان از سینا آبگون

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است.

جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد.

مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند.

 

یه روز پشت نیمکت یه روز توی میدون سینه سپر کردیم واسه آرمان خواهیمون

میخواهیم از فساد افشاگری کنیم

میخواهییم تو این جبهه خط نگهداری کنیم

خط همون خط 57 پیرِ خمینه

دادستان در امتداد کانال کمیله

پشت سنگر عدالت کف خیابون نشستیم

تک تک کلمات رو از درد مردم نوشتیم

جنگ عدالت و فساده

بی طرفی ننگه

تو این جنگ هم تا بخوای برچسب و انگه

یکی میگه وطن فروش یکی ضد انقلاب

راهو با سختیش کردیم تو قصه انتخاب

نمیگذاریم رانتش پای مکتب نوشته شه

یه جا باس دستش از بیت المال قطع بشه

واسه دزدها تو قطار انقلاب جایی نیست

… خواهی هیچ وقت آرمان خواهی نیست

نفاق کشتی رو سوراخ کرد و به گل نشست

متن از کاکتوس موزیک

اولاد ناخلف تویی حرمت پدر شکست

اولاد ناخلف تویی حرمت پدر شکست

تزویر منشا فتنه است و دلباخته غربه

نسخه غربی درمان نیست خود درده

وقتی برق فساده سیاهه ..

قصه معلومه وقتی دو ملیتیه تابعیتش

اونور آبها به روی دزدها آغوش بازه

شیطان هر روز یه دام تازه میسازه

یک روز به شکل یک نفوذی خود فروخته

که یه عمره چشم به جیب مردم دوخته

مهم نیست چی نشون میده مهم واقعیته

بحث سیاه نمایی نیست بحث قابلیته

وقتی دکتراش جعلیه کلا بی سواده

وقتی پای حکمش نوشتن آقازاده

با منافق فرقش فقط توی ظاهره

هدف اونها جون مردمه هدف این باوره

فضای بی اعتمادی رو تو کشور رقم زده

به اسم تخصص تو خون شهدا قدم زده

تو این دنیا رو درد ماها چشاتو بستی

تو اون دنیا با شهدا منتظرت هستیم

آخرالزمان وقت غربال خواصه

حریتت با نقطه است نباشه حواست

پرچم انقلاب میرسه به دست صاحبش

بالاخره بلند میشه بانگ اناالقائمش

بالاخره بلند میشه بانگ اناالقائمش


ضعیف ترین نمادهای بورس را بشناسید

    نظر

ضعیف ترین نمادهای بورس و فرابورس ایران

سیستم اطلاعاتی فیوچر به ما میگه در هر گروه کدوم نماد بدترین نماد از نظر بنیادی فیوچر بوده! 

 

احتمالا شما متوجه خواهید شد چرا ضرر زیادی متحمل شده اید!

 بیشترین تبلیغات روی بدترین سهام بوده

در گروه خودرو 

خریخت

خساپا

خودرو 

خپارس

خکاوه

 

در گروه حمل ونقل

حکشتی 

حریل

حسیر 

 

در گروه پالایشی 

شبریز 

شبندر

شپنا

شتران

 

در گروه پتروشیمی

شجم

 

در گروه سیمانی

سفار

 

در گروه رایانه 

مرقام

 

در گروه لاستیک

پلاسک

 

در گروه وسایل برقی

بکام

 

در گروه تولید برق

بزاگرس

آبادا

بکهنوج

بپیوند

بگیلان

بجهرم

 

در گروه فلزات 

فروس 

فملی

 

در گروه کاشی سرامیک

کسعدی

کحافظ

 

در گروه دارویی

داسوه

داوه

 

در گروه غذایی 

غشهد

غشهداب

غسالم

غنوش

غپینو

غگل

 

در گروه بیمه ای

میهن


ارز 4200 تومانی به سود کیست؟

    نظر

سیستم ارزی دو نرخی چه تاثیری بر بازار بورس می‌تواند داشته باشد. اول اینکه سیستم دو نرخی ارز باعث تضعیف ارزش پول ملی و به عبارتی ایجاد تورم می‌شود. این دقیقاً برعکس هدف سیاست‌گذار در اتخاذ سیاست ‌دو نرخی است.

اصرار سیاست‌گذار بر حفظ ارز 4200 تومانی از آنجا ناشی می‌شود که سیاست‌گذار نمی‌خواهد قیمت بعضی از به اصطلاح کالاهای اساسی افزایش پیدا کند. اما این سیاست باعث می‌شود ارز برای کالاهای دیگر کمیاب‌تر شود که به معنی افزایش قیمت ارز در بازار آزاد است.

علاوه بر آن، اتخاذ این سیاست باعث افزایش کسری بودجه‌ای می‌شود که هم‌اکنون هم بسیار بالاست. واقعیت این است که اولین و آخرین راه‌حل دولت برای کسری بودجه استقراض از بانک مرکزی یا به عبارتی چاپ پول است که همین باعث افزایش بیشتر تورم می‌شود.

توجه به این نکته لازم است که افزایش تورم، ریسک اقتصاد را به شدت افزایش می‌دهد مخصوصاً هنگامی که تورم در سطوحی مانند 20 یا 30 درصد باشد؛ معادل تورمی که در اقتصاد ایران وجود دارد.

تورم متغیر و بالا باعث بالا رفتن نرخ بهره در اقتصاد می‌شود. تورم باعث کاهش رشد اقتصادی می‌شود. ارز 4200 تومانی از کانال دیگری هم به اقتصاد ضربه می‌زند و آن اینکه ارزِ ارزانی که به کالاهای اساسی اختصاص داده می‌شود تولید‌کنندهِ خارجیِ آن کالا را بر تولید‌کننده داخلی ترجیح می‌دهد و همین باعث ضربه زدن به بخش‌هایی از اقتصاد می‌شود که اتفاقاً تولید در آن بخش‌ها از نظر سیاست‌گذار مهم بوده است.

درست است که اگر ارزش پول داخلی یک کشور کاهش یابد، با فرض آنکه عامل‌های دیگر تغییری نکنند، ارزش اسمی سهام در آن کشور افزایش پیدا می‌کند. اما تاثیر بر ارزش واقعی سهام چیز دیگری است. اگر افزایش تورم می‌توانست به افزایش قیمت سهام که قسمتی از ثروت یک ملت است بینجامد بسیاری از ملل پیشرفته جهان قبل از ما این سیاست را اتخاذ می‌کردند.

نتیجه‌گیری از این بحث ساده است: وجود سیستم دو نرخی باعث افزایش ریسک، افزایش نرخ بهره و کاهش رشد اقتصادی و هر سه اینها باعث کاهش ارزش سهام شرکت‌ها می‌شود. افزایش اخیر ارزش سهام در ایران نباید ما را گول بزند. کل ارزش سهام بازار ایران به اندازه کسری از ارزش سهام یک شرکت پر ارزش مبادله شده در بازار نیویورک است. اگر به فکر افزایش ثروت کشور هستیم باید سیاست‌هایی درست‌تر از این انتخاب کنیم.


ارزش داراییها

    نظر

به این سوال برگردیم این ارزش دارایی‌ها در بورس از کجا می‌آید؟ یک جواب بسیار ساده این است که ارزش شرکتی مانند اپل چیزی نیست مگر ارزش کنونی تمام سودهایی که این شرکت در آینده برای سهامداران خود کسب می‌کند.

منظور از ارزش حال چیست؟ فرض کنید شخص مطمئنی حاضر است دقیقاً یک سال دیگر به شما 12 میلیون تومان پول بدهد. شما حاضرید در مقابل این 12 میلیون تومانی که سال دیگر دریافت می‌کنید امروز چقدر پرداخت کنید؟ تصور این مساله ساده است که اگر نرخ سود مثلاً 20 درصد باشد شما حاضرید برای آن 12 میلیون تومان، امروز 10 میلیون تومان پرداخت کنید. این 10 میلیون تومان می‌شود ارزش حال 12 میلیون تومانی که سال دیگر به شما پرداخت می‌شود. اگر نرخ سود کمتر شود ارزش حال بیشتر می‌شود.

در بازار بورس هم همین معادله برقرار است. به عبارتی اگر نرخ بهره کاهش یابد ارزش سهام بالا می‌رود. نقلی از سرمایه‌گذار معروف وارن بافت هست که می‌گوید نرخ بهره مانند جاذبه عمل می‌کند. هرچه نرخ بهره بیشتر باشد ارزش سهام کمتر می‌شود و برعکس.

حال حالتی را در نظر بگیریم که آن شخص خیلی هم مطمئن نباشد. به عبارتی قرض دادن به چنین شخصی با ریسک همراه می‌شود. ریسک بیشتر باعث می‌شود که ارزشِ حالِ آن 12 میلیون تومانِ وعده داده شده کاهش پیدا کند.

به‌صورت خلاصه ریسک بیشتر، ارزش سهام را کاهش می‌دهد، نرخ بهره پایین‌تر، ارزش سهام را افزایش می‌دهد. امید به رشد اقتصادی بیشتر در آینده، امید به سود بیشتر شرکت‌ها را افزایش می‌دهد و در نتیجه ارزش سهام هم بیشتر می‌شود.

در این نوشتار، بسیاری از عوامل اقتصادی که بر قیمت بورس تاثیر می‌گذارد، مثلاً عامل‌های روانی در کوتاه‌مدت یا مثلاً تاثیر سیستم قانونی و قضایی که از حقوق مالکیت دفاع می‌کند، نادیده گرفته شده است.


آقای رئیسی به داد سهامداران بازار بورس برسید

    نظر

 از خودتان حمایت کنید...

حمایت کنید تا بیشتر از این سرمایه ی سهامداران چپاول نشده و سهام عدالت مفت فروشی نشده

بیایید با هم یکصدا فریاد بزنیم مرگ بر خیانت و دروغ

سوژه فارس من را حمایت کنید...


تقوى و ارزش اعمال

    نظر

 حکمت 95

    *وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ *

    و درود خدا بر او ، فرمود : هیچ کارى با تقوا اندک نیست ، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود؟

نهج البلاغه


استراتژی حدضرر در معاملات

    نظر

سیگنال خرید سهم #وحامد با تارگت x و حدضرر y یا فلان سهم حدضرر من را زد. این روزها اصطلاحات این‌چنینی زیاد به‌گوشمان می‌خورد. اما واقعا مفهوم این اصطلاحات چیست؟

خیلی از معامله‌گران در بازار حتی با داشتن تحلیل‌های خوب هم نتوانسته‌اند سود خوبی بگیرند. به‌راستی چرا اینگونه است؟ تعریف درست از حدضرر کدام است؟ مفهوم ریسک در حدضرر چیست و سود منفی و ضرر در معاملات چه فرقی دارد؟ نکات مهم درباره حدضرر کدامند؟ اگر می‌خواهید جواب تمام این سوالات را بدانید و عملکرد خود را در معاملات بازارهای مالی افزایش دهید، تا آخر این مقاله با من همراه باشید.

چرا ضرر می‌کنیم؟

نوسانات قیمت در بازار سهام ممکن است هم به نفع ما باشد و هم به ضرر ما. یکی از راه‌هایی که می‌توانیم سود بیشتری در بازار بکنیم این است که فقط در صعودهای بازار شریک باشیم و ضررهای بازار روی ما تاثیرگذار نباشد.

اما این امر شاید فقط روی کاغذ عملی باشد و در واقعیت ممکن نیست. وقتی وارد بازارهای مالی می‌شوید، ریسک ضررهای بازار را هم به‌همراه سود آن پذیرفته‌اید. هیچ‌کسی در دنیا نمی‌تواند ادعا کند که من در بازار ضرر نکرده‌ام. یادتان باشد تنها کسی ضرر نکرده که هنوز وارد بازار نشده است. به همین منظور مقدار ضرر در معاملات را با ابزاری به نام حدضرر کنترل می‌کنند و به‌عنوان مثال می‌گویند که در معاملات خود حدضرر را رعایت کنید و به آن پایبند باشید.

تعریف حدضرر

همه کسانی که وارد بازارهای مالی شده‌اند، مشکلی در زمان خرید سهم ندارند. اما تشخیص قیمت و زمان فروش، همواره مسئله چالشی‌تری برای معامله‌گران بوده است.

اگر قیمت سهم بعد از خرید، بر خلاف انتظار ما شروع به کاهش کرد، یعنی این‌که ما در تحلیل و محاسبات خود دچار خطا یا اشتباه شده‌ایم.

در این وضعیت اگر مقدار حرکت خلاف جهت معامله ما بیش از حد انتظار باشد، می‌گوییم که به جهت جلوگیری از ضرر بیشتر، باید از معامله با حدضرر خارج شویم. این تعریفی عمومی و جامع از حدضرر است.

مقدار حدضرر چقدر است؟

در حقیقت هیچ فرمول ثابتی برای مقدار حدضرر وجود ندارد. درواقع حدضرر یک عامل نسبی و وابسته به زمان است که مستقیما با استراتژی معاملاتی یک معامله‌گر ارتباط دارد. 

برای این‌که این مسئله را بهتر درک کنیم، باید کمی موشکافانه‌تر به قضیه نگاه کنیم. حتما این سوال را شنیده‌اید که فرق بین اصلاح و ریزش چیست؟

من سهمی را می‌خرم و بعد از مدتی متوجه می‌شوم که قیمت برخلاف جهت تحلیل من حرکت می‌کند و حدضرر معامله را فعال می‌کند. در اینجا و طبق تعریف عمومی حدضرر، من به جهت جلوگیری از ضرر بیشتر سهم را می‌فروشم. اما در عین ناباوری می‌بینم که قیمت بعد از حدضرر من شروع به افزایش کرده و حتی سقف‌های قبلی راهم شکسته است.

درواقع بین زمان‌های مختلف در نمودارها یک رابطه کلی وجود دارد. به‌عنوان مثال ریزش قیمت سهم در تایم پنج دقیقه، تنها یک اصلاح در تایم 30 دقیقه محسوب می‌شود. و ریزش در تایم یک‌ساعته هم تنها یک اصلاح در تایم روزانه است. همین‌طور ریزش قیمت در تایم روزانه هم می‌تواند تنها یک اصلاح در تایم ماهانه باشد. به‌این ترتیب  می‌توانیم به تایم‌های بالاتر هم مراجعه کنیم و می‌فهمیم که ریزش و اصلاح یک عامل وابسته به زمان است.

در مورد حدضرر هم دقیقا این نکته صدق می‌کند و برای همین حدضرر من در معامله‌ای، نقطه خرید معامله‌گر دیگری است. این نکته‌ای است که معمولا کسی به آن توجه نمی‌کند.

برای همین منظور وقتی قیمت‌های بازار سهام آمریکا در حال ریزش سنگین هم باشد، درحالی‌که همه درحال فرار و پیدا کردن راهی برای فروش سهم در قیمت‌های بالاتر هستند، سرمایه‌گذاری همچون «وارن بافت» اعلام می‌کند که این بهترین فرصت برای خرید است.

فرق دیدگاه (استراتژی) معامله‌گران اینجا است که خودش را نشان می‌دهد و باعث می‌شود که وارن بافت، سی سال سهامدار کوکاکولا باشد. سوال مهم این است که شما سهم را برای چه مدت خریداری می‌کنید؟ 5 سال، 10 سال، یا 20 سال؟

هرچه دیدتان بلندمدت‌تر باشد نگاهتان به بازار هم عوض خواهد شد. برای همین منظور می‌گوییم که حدضرر هم یک مولفه نسبی وابسته به زمان است. یعنی وقتی من دیدگاهم برای 20 سال آینده سهم درنظر گرفته شده، پس نباید با کوچکترین منفی در بازار دچار استرس شوم. زیرا مدیریت سرمایه من برای قیمت‌های امسال و یا سال آینده نیست، پس حدضرر من هم باتوجه به نوع استراتژی بلندمدتی که دارم باید درنظر گرفته شود.

حدضرر واقعی و حدضرر احساسی

به‌طور کلی می‌توان گفت که ضرر از ذهن ما سرچشمه می‌گیرد و بعد روی روان و احساسات ما تاثیر می‌گذارد که درنهایت باعث تصمیم‌گیری‌های هیجانی و غیرهیجانی در معاملات ما می‌شود.

وقتی ما سهمی را می‌خریم، از لحظه‌ای که قیمت سهم کمتر از قیمت خرید ما می‌شود، هورمون‌های استرس بیشتری در بدن ما شکل می‌گیرد. در اصل این همان شروع حدضرر احساسی است. قیمت تا کجا پایین می‌آید؟ این یک اصلاح موقت است یا یک نزول؟ این‌ها همه سوالاتی هستند که در زمان حدضرر احساسی به‌سراغ ما می‌آیند.

از آنجایی که احساسات ما یک حدی دارد و بیشتر از آن حد ممکن است که کنترلشان از دست ما خارج شود، ما حدضرر واقعی را تعریف می‌کنیم. درواقع حدضرر واقعی برابر است با نهایت آستانه فشار حدضرر احساسی. به‌عبارت ساده‌تر ما تا کجا ضرر را می‌توانیم تحمل کنیم.

حدضرر واقعی وارن بافت

‌وارن بافت در یازده سالگی، سه سهام ممتاز خدمات شهری را به قیمت هر سهم 38 دلار برای خود و خواهر کوچک‌ترش دوریس خریداری کرد.

کمی بعد از خرید سهام، ارزش آن به زیر 27 دلار رسید. وارن با این‌که ترسیده بود، سهام خود را آن‌قدر نگه داشت تا ارزش آن به 40 دلار رسید و او بلافاصله سهام خود را فروخت.

در تمام این مدت، حدضرر احساسی وارن بافت فعال شده بود تا جایی‌که دیگر تحمل فشار احساسات وارده را نداشت. در همین حال، حدضرر احساسی او به حدضرر واقعی تبدیل شد و باعث شد تا تصمیم خروج بگیرد.

اما جالب است بدانید که وارن بافت هم گاهی اشتباه می‌کند. زیرا کمی بعد، ارزش سهام خدمات شهری تا 200 دلار بالا رفت. این تجربه یکی از درس‌های اساسی سرمایه‌گذاری را به او یاد داد که صبر دربازارهای مالی یک موهبت است.

صبر در بازارهای مالی یک موهبت است.

- وارن بافت -

ریسک به ریوارد در حدضرر

تا این‌جا مفهوم ضرر و حدضرر را درک کردیم و رابطه آن‌را با زمان بهتر درک کردیم. اما برای این‌که بدانیم چگونه باید از حدضرر در استراتژی‌های معاملاتی خود استفاده کنیم، باید درک بهتری از مفهوم ریسک به ریوارد پیدا کنیم.

ریسک-ریوارد

هر معامله‌گری برای این‌که در معاملات خود به سود (Reward) مشخصی دست‌یابد، مقداری ریسک (Risk) را متحمل می‌شود.

نسبت سود به ضرر در هر معامله بسیار مهم است و به‌نوعی یکی از مهمترین فاکتورها در ستاپ‌های معاملاتی محسوب می‌شود که توجه به آن لازم است، اما کافی نیست. برای درک بهتر برای شما مثالی می‌زنیم:

فرض کنید که یک بلیت لاتاری به قیمت یک دلار خریداری می‌کنید که سود برنده آن مبلغ یک میلیون دلار باشد. اگر این خرید را به چشم یک معامله ببینیم، درواقع همانند این است که مبلغ یک دلار خرید کرده‌ایم، با حدضرر یک دلار و سود یک میلیون دلار.

سوال: با توجه به سود به ضرر بسیار بالا، آیا معامله خرید لاتاری ما مناسب است؟

جواب: در این‌جا به‌نظر می‌رسد که نسبت حدسود به حدضرر بسیار مناسب است. البته باید این نکته را هم درنظر بگیریم که احتمال برنده شدن ما در این لاتاری چقدر است تا نسبت سود به ضرر واقعی را به‌دست آوریم. با فرض این‌که دو میلیون شرکت کننده در این لاتاری باشند، به روش زیر عمل می‌کنیم

برای محاسبه مقدار سود واقعی به روش زیر عمل می‌کنیم:

مقدار سود واقعی: نسبت برد × مقدار سود = (2000000/1) × (1 میلیون دلار) = 0.5

برای محاسبه ریسک واقعی هم به روش زیر عمل می‌کنیم:

مقدار ریسک واقعی: (نسبت برد - 1) × (سرمایه اولیه) = (2000000/1 - 1) × (یک دلار) = 1

حال طبق فرمول قبلی، از تقسیم مقدار سود واقعی را به مقدار ریسک واقعی عدد صحیح به‌دست می‌آید که برابر عدد 0.5 می‌شود. این یعنی به ازای هر دلار که ریسک می‌کنید، تنها مبلغ 50 سنت می‌توانید سود کنید. حال می‌توانیم بهتر درک کنیم که چرا معامله خرید یک بلیت لاتاری برای ما به‌صرفه نیست.

نحوه صحیح معاملات بازارهای مالی هم به‌همین صورت است. وقتی قلان سهم را با تارگت سود 2000% و حدضرر 1% می‌بینیم، نباید این تصور را بکنیم که چه معامله پرسودی است. در اصل احتمال به تارگت رسیدن آن معامله است که سود ما را مشخص می‌کند.

اگر تحلیل درست نباشد و یا استراتژی معامله به همان اندازه سودآور نباشد، شاید شما هزار بار هم این معامله را تکرار کنید و همواره حدضرر شما فعال شود.

پس می‌توان گفت که برای این‌که درصد احتمال رسیدن به تارگت حدضرر کمتر باشد، این است که حدضرر در فاصله مناسبی با قیمت باید باشد. اگر خیلی نزدیک باشد، احتمال رسیدن به حدضرر بیشتر می‌شود و اگر هم خیلی دور باشد، احتمال سود به زیان را کاهش می‌دهیم.

هر کدام از این معاملات به‌طور جداگانه می‌تواند در استراتژی معاملاتی شما تاثیرگذار باشد و درنهایت فاکتور سودآوری حساب شما را تعیین می‌کند. به مثال‌ زیر دقت کنید:

اگر نسبت حدسود به حدضرر در معامله‌ای برابر با یک باشد (یعنی یا 50% سود و یا 50% ضرر می‌کنید) و فقط 50% معاملات در آن استراتژی سودآور باشد، با چنین شرایطی شما قطعا یک بازنده هستید. زیرا باید هزینه کمیسیون خریدوفروش معامله را نیز پرداخت کنید و این مقدار از موجودی حساب شما کسر خواهد شد. اما اگر در این حالت نسبت حدسود به حدضرر شما عدد 2 باشد (یعنی یا 50% ضرر و یا 100% سود) و تنها 35% معاملات شما موفقیت‌آمیز باشد، در این‌صورت شما یک برنده محسوب می‌شوید.

در جدول زیر درصد موفقیت معامله را در نسبت‌های مختلف حدسود به حدضرر را می‌توانید مشاهده کنید:

سود 60%

سود 50%

سود 40%

سود 30%

 سود 20%

ریسک:ریوارد

سود

خنثی

ضرر

ضرر

ضرر

1:1

سود

سود

سود

ضرر

ضرر

2:1

سود

سود

سود

سود

ضرر

3:1

سود

سود

سود

سود

خنثی

4:1

سود

سود

سود

سود

سود

5:1

نسبت حرکت سود به ضرر

معمولا ما برای محاسبه مقدار سود، قیمت نهایی را از قیمت خرید کسر می‌کنیم. اما نکته جالب اینجا است که اگر طی چند روز معاملاتی سهم شما دوبار منفی پنج و دوبار مثبت پنج بخورد، آیا شما دوباره به مبلغ خرید اولیه خود بازگشته‌اید؟

اگر فکر می‌کنید که این‌گونه است، باید بگویم که اشتباه می‌کنید. مقدار حدسود 5% با مقدار حدضرر 5% در این‌حالت یکی نمی‌شود. اشتباه اینجا است که اگر شما سهمی را به مبلغ 100 تومان خریداری کرده باشید، اگر نسبت ریسک به ریوارد یک را درنظر بگیریم، برای این معامله یا 5 تومان سود می‌کنیم و یا 5 تومان ضرر. اما رابطه بین مقدار حدسود و حدضرر در روزهای معاملاتی مختلف یکی نمی‌شود.

فرض کنید همان سهم 100 تومان در روز اول معاملاتی، منفی 5% می‌خورد. قیمت در پایان روز به 95 تومان می‌رسد. حال اگر امروز مثبت 5% حرکت کند، دیگر باید 5% قیمت 95 تومان را حساب کنیم که در این‌جا برابر با 4.75 تومان است. یعنی در روز دوم با این‌که قیمت مثبت 5% افزایش داشته مبلغ سهم به 100 تومان نمی‌رسد.

بنابراین باید بدانیم که مقدار حرکت قیمت در حدسود و حدضرر باهم برابر نیست. به‌عبارتی دیگر، اگر در معامله‌ای مقداری ضرر می‌کنیم، باید برای جبران آن حدضرر، مقدار بیشتری سود کنیم تا موجودی حسابمان به حالت اول بازگردد. ضمن این‌که مقدار هزینه کمیسیون و مالیات، چه در معاملاتی که حدسود خورده باشد و چه معاملاتی که حدضرر خورده باشد، از حساب کسر خواهد شد. در جدول زیر مقدار سودی که باید بکنیم تا حدضرر قبلی جبران شود را مشاهده می‌کنید.

حدضرر

نکات طلایی در رعایت حدضرر

  • از آن‌جا که گفتیم حدضرر یک فاکتور نسبی است، پس هیچ فرمول ثابتی برای تعیین مقدار حدضرر در دنیا وجود ندارد. اما باتوجه به عواملی که گفتیم نکات زیر را به‌عنوان نکات کلیدی و مهم در رعایت حدضرر برای شما شرح می‌دهیم:
  • حدضرر را تغییر ندهید. این یکی از بزرگترین اشتباهات رایجی است که در معاملات انجام می‌دهند که اگر قیمت به حدضرر رسید، آن را تغییر می‌دهند. اشتباهات خود را بپذیرید و ضرر را با جان دل قبول کنید.
  • فاصله مناسب حدضرر با قیمت را در معاملات خود رعایت کنید. اگر خیلی نزدیک باشد، احتمال رسیدن به حدضرر و اگر خیلی دور باشد نسبت سود به ضرر را کاهش داده‌اید.
  • در تعیین حدضرر، دیدگاه زمانی معامله‌گر بسیار مهم خواهد بود. رابطه زمان را در نمودارها بیشتر درک کنید. زیرا همان‌طور که گفتیم ریزش در تایم روزانه، برابر یک اصلاح در تایم ماهانه یا سالانه است.
  •  حدضرر یک فاکتور نسبی است؛ اما معمولا یک حدضرر خوب زیر 10% مبلغ کل سرمایه است. یادتان باشد که هرچه ریسک کمتر باشد، فرصت‌های بیشتری برای اشتباه داریم. 
  • در تعیین حدضرر برای معاملات از طریق الگوها مقدار حدضرر به حدسود را همواره بسنجید و در معاملاتی که سود به ضرر کمی دارند، وارد نشوید.
  • برای معامله‌گران روزانه معمولا بهتر است زمانی‌که در یک روز چندبار حدضرر معاملاتتان خورد، برای کنترل بیشتر احساسات و جلوگیری از ضررهای بیشتر دیگر در آن روز معامله جدید باز نکنند.

جمع‌بندی

مقدار سود و ضرر در معامله، یک فاکتور حسی در درون ذهن ماست. وقتی‌که وارد یک معامله می‌شویم تا زمان پایان معامله، قیمت ممکن است نوسان‌های زیادی را داشته باشد، اما باید به این باور برسیم که تا زمانی‌که ما از معامله خارج نشویم، هیچ سود و یا ضرری نکرده‌ایم.

در این مقاله با مفهوم واقعی حدضرر و نحوه درست به‌کار گیری آن در معاملاتمان آشنا شدیم. برای تعریف کردن درست مقدار حدضرر سعی کنید که ابتدا استراتژی معاملاتی و زمان معامله خود را درنظر بگیرید و بعد از آن مقدار حدضرر را در هر معامله باتوجه به نکاتی که گفته شد تعیین کنید و به آن پایبند باشد.

اگر مطلب فوق برایتان مفید بود لطفا آن را با دوستان خود به‌اشتراک بگذارید.

نویسنده: پویا بهایی‌پور در تیر 12, 1399


مشکلات شغلی یک تریدر

    نظر

تریدر بودن شغلی است که صدای طبلش از دور برای همه بسیار جذاب و خوش است. اما وقتی که واردش می‌شوید تازه می‌فهمید که مشکلات شغلی یک تریدر چیست. و چگونه روی زندگی یک فرد می‌تواند اثر بگذارد. می‌خواهم امروز با شما کمی خودمانی‌تر بنشینیم و حرف‌هایی بزنیم که در هیچ کتابی به شما نمی‌گویند. پس اگر شما هنوز وارد این شغل نشده‌اید و قصد دارید که وارد این حرفه جذاب اما دشوار شوید، ابتدا ذهن خود را از همه چیز پاک کنید و لطفا تا پایان این مقاله با من همراه باشید.

قصه از کجا شروع شد
روزی روزگاری که خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند، بازار کار خراب شد. تورم به‌شدت بالا رفت و رکود عجیبی کل جامعه رو گرفته بود. طوری که اگر هر پیشنهاد کاری به شما می‌شد، با یک دو دوتا چهارتای ساده می‌شد فهمید که اگر همان سرمایه را در بانک بگذاریم سودش بیشتر است، پس صرف ندارد.

روزی در یک آژانس (خدا خیرش بدهد) درحال رفتن به سمت مقصد بودم که با راننده مشغول گفتگو شدیم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که به من گفت منم مثل شما بودم اما اکنون در اوقات بیکاریم در بازارهای مالی بورس و فارکس مشغول مطالعه و ترید هستم.

تا رسیدن به مقصد برایم کمی تعریف کرد اما من راستش چیزی متوجه نشدم. تنها گزینه مثبتی که داشت این بود که به من نرم‌افزار متاتریدر را معرفی کرد که می‌توانی به‌صورت آزمایشی با آن معامله کنی تا در آینده یک تریدر شوی.

چند هفته‌ای طول کشید تا سردربیاورم که داستان از چه قرار است. در آن زمان هم هنوز شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت. در نهایت هم به دلیل نبودن سایت‌ها و فیلم‌های آموزشی و کسی که به عنوان پیش‌کسوت مرا راهنمایی کند، شاید اندازه 10 بار خرید یک محصول آموزشی، من زیان دادم تا به اشتباهات خود پی ببرم. در نهایت راه زندگی کردن به‌عنوان یک تریدر را از بازار با هزینه گزافی آموختم.

چرا مردم تریدر می‌شوند
می‌توانم با قطعیت بگویم که اکثر (بیش از 90%) مردم با امید ثروتمند‌شدن می‌خواهند در بازارهای مالی تریدر شوند. حقیقت این است که همه ما تحت تاثیر تبلیغات زندگی آسان، لوکس و بدون دغدغه مالی هستیم که دوری از این وسوسه‌ها بسیار دشوار است. خود من هم بزرگترین سیلی‌های بازار را به همین دلیل خوردم.

تریدر بودن یا نبودن، مسئله این است
چه کسی دوست ندارد در یک متر مربع جا و با آرامش کامل درحال نوشیدن یک فنجان نوشیدنی (غیرالکلی) و بدون نیاز به یک کارفرما وبدون محدودیت تایم کاری یا دغدغه‌های روزانه دیگر مثل ترافیک و گرما و سرما و مردم بعضا عصبانی در کوچه و خیابان، از هرجای دنیا سودآوری کند و درآمد داشته باشد؟

ترید در سفر
این ایده‌آل‌ترین تعریف از شغل یک تریدر است. از نظر شخصی من هرکسی چنین پیشنهاد شغلی جذابی را رد کند، در این دنیا زندگی نکرده است!

اما مشکل اینجاست که همیشه تعاریف ما از زندگی با آن‌چه که در واقعیت وجود دارد، کمی بیشتر از خیلی خیلی زیاد متفاوت است. چرا؟

چون اکثر مردم برا تریدر شدن، بدون داشتن هدفی مشخص و فقط برای کسب درآمد وارد بازارهای مالی می‌شوند. معمولا این افراد را می‌توان در سه گروه زیر دسته‌بندی کرد

تریدرهای گروه اول
افرادی که ناخودآگاه و برای دست‌گرمی و ایجاد یک حس خوب و گذرا و با هدف بالا بردن آدرنالین خون خود، وارد بازارهای مالی می‌شوند. این افراد را می‌توان با قماربازان ناف لاس‌وگاس نیز مقایسه کرد. آن‌ها معمولا علاقه‌ای به کسب درآمد ندارند و با هر نتیجه‌ای خوشحالند. از این نوع تریدرها به بازندگان حرفه‌ای نیز می‌توان نام برد.

معمولا این افراد در مشاغل خود درآمد خوبی را دارند، اما همچنان اصرار دارند که مقداری از سرمایه خود را با سرمایه‌گذاری و ترید کردن در بازارهای مالی از دست بدهند.

تریدرهای گروه دوم
گروه دوم افرادی هستند که بسیار آرمان‌گرا و بلند پروازند. آنها می‌خواهند که در بازارهای مالی، یک تریدر شوند تا به همه ثابت کنند که شخصیتی منحصر به‌فرد هستند تا پدر و مادرش و عمه کتی به او افتخار کنند. اگر این افراد را ریشه‌یابی کنید می‌بینیم که نهایتا با یک ویدیویی انگیزشی به این بازار وارد شدند و اصلا تمرکزی روی کار ندارند و بعد از مدتی می‌بینند که اصلا علاقه‌ای هم به تریدر بودن در آن‌ها وجود نداشته است.

یکی‌دیگر از افرادی که در همین دسته تریدرهای بلندپرواز جای می‌گیرند، افراد بدهکار و مال‌باخته هستند. امیدوارم که برای هیچ‌کس پیش‌نیاید، اما من پیام‌های بسیاری دریافت می‌کنم که به‌عنوان مثال می‌گویند که ما سرمایه‌مان را در فلان کار از دست دادیم و اکنون می‌خواهیم با معامله در این بازار جبران گذشته را بکنیم و یا این‌که من بدهکارم و می‌خواهم با این‌کار بدهیم را پرداخت کنم.

واقعیت این است که دو نوع جواب برای این افراد وجود دارد. یکی این‌که واقعیت را بگوییم و دیگری این‌که واقعیت را نگوییم.

برایتان مثالی می‌زنم. حتما همه شما روی لبه جدول راه رفته‌اید. حتی من دیده‌ام که بعضی‌ها می‌دوند، می‌پرند و ... اما بیایید همین جدول را ببریم و بالای برج میلاد بگذاریم، آیا بازهم می‌توانید روی آن راه بروید؟

مشکل دقیقا همین‌جاست، وقتی که ذهن شما از چیزی بترسد، دیگر مغزتان کارایی لازم را نخواهد داشت. وارن بافت هم که باشید در چنین شرایطی فرقی نخواهد کرد.

تریدرهای گروه سوم
تریدرهای حرفه‌ای و افرادی که برای زندگی این شغل را برمی‌گزینند. این افراد معمولا از لحاظ تیپ شخصیتی، انسان‌های گوشه‌گیری هستند، کم‌صحبت، منظم، آرمان‌گرا، اما صبورند و عموما افراد باهوشی هستند. در ادامه بیشتر راجع به این افراد صحبت می‌کنیم.

هر فردی که می‌خواهد وارد بازارهای مالی و به اصطلاح تریدر شود، باید به این سوال پاسخ دهد که چرا بازارهای مالی را انتخاب کرده‌ام؟

اشتباه نکنید، تریدر بودن یک بازی نیست، یک شغل است. افرادی که در بازارهای مالی کار می‌کنند، درواقع از این راه زندگی می‌کنند. درست مثل کسی که می‌خواهد مهندس یا یک حسابدار. اگر شخصی فقط برای این‌که پولدار شود، شغلش را انتخاب کند، بعد از این‌که به نتیجه مورد نظر نرسد، کاملا سرخورده خواهد شد. پس اگر هدفتان ماندن در بازارهای مالی است، تریدر بودن در بازارهای مالی را به چشم یک شغل ببینید و نه فقط میان‌بری برای پولدار شدن. در این حرفه نیز مثل بقیه شغل‌ها، هم روزهای خوب هست و هم روزهای بد.

مشکلات شغلی یک تریدر
مشکلات شغلی یک تریدر
اما شغل تریدری در بازارهای مالی هم مثل خیلی از مشاغل دیگر می‌تواند معایب و مشکلات زیادی خصوصا از لحاظ سلامت فیزیکی و روانی، برای ما ایجاد کند. این عوارض چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی ما اثرگذار خواهد بود؛ پس سعی کنید قبل از این‌که وارد این حرفه شوید عوارض آن را خوب بشناسید و خود را با آن وفق دهید.

تریدر بدون امنیت شغلی
معمولا درصد زیادی از تریدرهای فعال در ایران بیمه و سابقه کار ندارند. بعد از سال‌ها تحلیل و ترید در بازارهای مختلف به خودتان می‌آیید و می‌بینید که فقط خودتان هستید و خودتان، کسی از یک تریدر حمایت نمی‌کند، هیچ صنف یا سازمانی برای رسیدگی به مشکلات و شکایات وجود ندارد، جالبتر این‌که اگر دربازارهای جهانی هم فعال باشید، دستتان به‌جایی نمی‌رسد.

پس اگر می‌خواهید یک تریدر شوید من پیشنهاد می‌کنم که از بیمه‌های خویش‌فرما و یا بیمه‌های شرکت‌های خصوصی برای عمر و سرمایه استفاده کنید. البته درصد کمی از تریدرها و تحلیل‌گران بورسی هم هستند که در شرکت‌های فعال در این زمینه و یا کارگزاری‌های مختلف مشغول به‌کار می‌شوند؛ معمولا این دسته از افراد مشکلی از بابت سابقه شغلی و یا بیمه ندارند.

تریدر بی تحرک
اگر مثل من علاقه‌مند باشید، بعد از سال‌ها تحلیل و ترید به خودتان می‌آیید و می‌بینید که در روز 16 تا 20 ساعت را پای نمودار و روی یک صندلی و بدون تحرک نشسته‌اید. خوب دیگر همه ما می‌دانیم که کم‌تحرکی و پشت‌میزنشینی یکی از عوامل مضر برای سلامتی ما محسوب می‌شود.

پس سعی کنید جدای از کار ساعاتی را در روز و برای ورزش و تحرک کنار بگذارید. ضمن این‌که شما برای ترید نیازی به ثابت ماندن ندارید، می‌توانید سفر کنید و هم‌زمان ترید کنید. مثلا یک هفته ویلایی را با منظره عالی در یکی از شهرهای شمالی کشور اجاره و آنجا کار کنید (این‌کار تاثیر بسیار چشمگیری روی عملکرد ذهنی شما خواهد گذاشت).

تریدر فراموشکار
معمولا تریدرها به‌خاطر این‌که غرق در اعداد و ارقام هستند، در اکثر مواقع و حتی در خواب هم به معاملات خود فکر می‌کنند، برای همین خیلی بیشتر از افراد عادی در فکر فرو می‌روند. این قضیه در دید عموم تریدرها افراد کم توجه و بعضا فراموشکاری به‌نظر بیایند.

اگر از یک تریدر بپرسید که "دیشب شام چه خوردی؟" احتمال زیادی وجود دارد که فراموش کرده باشد. اما اگر از او بپرسید که در فلان تاریخ چه اتفاقی افتاد که قیمت فلان سهم ریخت، سریع و با جزئیات کامل برایتان شرح می‌دهد.

پس اگر فردی را ملاقات کردید که مجبور شدید هر حرفی را چندبار برایش تکرار کنید، درحالی که او به یک گوشه خیره شده و مثل مجسمه خشک شده‌ است؛ نگران نباشید احتمالا با یک تریدر روبه‌رو شده‌اید.

فراموشی تریدر
عوارض کم‌خوابی و بی‌خوابی
یکی از مشکلاتی که تقریبا همه تریدرها با آن روبه‌رو می‌شوند، کم‌خوابی و بی‌خوابی است. براساس نوع استراتژی، تریدرها ممکن است که روزی 16 الی 18 ساعت هم مجبور باشند که پای چارت بمانند. همچنین اثر نگاه کردن طولانی به صفحه نمایشگر به مدت طولانی، مخصوصا در تایم شب، می‌تواند علاوه‌بر کم‌خوابی، برای یک تریدر مشکلات بینایی را نیز به‌همراه داشته باشد.

‌برای حل این مشکل، می‌توان از استراتژی‌های معاملاتی میان‌مدت و بلندمدت استفاده کرد و یا حتی بازارهایی را انتخاب کرد که 24 ساعته نباشند.

مشکلات روانی یک تریدر
شاید یک تریدر بیشترین چالشی که دارد همین احساسات مختلفی است که در زمان‌های مختلف برایش پیش می‌آید. من شخصی را می‌شناختم که وقتی ریزش قیمت را در یک سهم دید، با این‌که تنها از سودش ضرر کرده بود، بازهم سکته قلبی کرد و کارش به بیمارستان کشید.

باور کنید که این یک شوخی نیست و احساسات در تریدرها می‌توانند معضل‌های بسیار زیادی را برای ما به‌وجود بیاورند که باعث عدم موفقیت یک تریدر باشد. در ادامه باهم چند مورد از اشتباهات شغلی یک تریدر را بررسی می‌کنیم.

اضطراب زیاد
برای همه تریدرها پیش آمده که در گوشه‌ای دنج درحال معامله هستید که ناگهان بازار خراب شده و دست‌های پشت پرده و همه دنیا دست به‌دست هم می‌دهند که شما ضرر کنید.

این زمان است که استرس و اضطراب در ما پدیدار می‌شود. میزان بروز احساسات و آستانه تحمل فشار، در طول ترید و برای هر فردی ممکن است متفاوت باشد. اما بدون شک میزان کنترل بر استرس و اضطراب یک تریدر در نتیجه عملکرد او تاثیر مستقیم خواهد داشت.

بیشتر بخوانید: معامله‌گری بدون استرس

یعنی هرقدر یک تریدر بتواند آستانه تحمل فشار بالاتری داشته باشد و بتواند احساسات خود را بیشتر کنترل کند، مسلما نتیجه عملکرد بهتری نیز خواهد داشت.

راه حل

ترس از شکست و از دست دادن سرمایه و ... همه این‌ها در ذهن ما است. یادمان باشد که سود و زیان یک مسئله کاملا نسبی و وابسته به زمان است. یعنی وقتی یک تریدر وارد معامله‌ای می‌شود، تا زمانی‌که از معامله خارج نشود، سود و زیانی ندیده است و این ذهن ما است که باعث می‌شود تا یک تریدر سودهایش را سریع خارج کند اما به ضررهایش اجازه پیشرفت بدهد.

اگر در زمان یک معامله استرس زیادی به ‌شما وارد می‌شود پس حجم معاملاتتان را کمتر کنید. زیرا شما هنوز برای آن حجم آمادگی لازم را ندارید. سعی کنید آن‌قدر این تمرین را ادامه دهید تا این‌که اگر معامله بازی هم داشتید بتوانید با خیال راحت و بدون هیچ استرسی بخوابید.

تریدر موفق
احساس غرور
غرور یکی از مشکلات رایج و بسیار خطرناک در تریدری است. بسیاری از معامله‌گران، دقیقا زمانی‌که احساس می‌کنند تبدیل به استادان معامله‌گری شده‌اند، ضررهای بزرگی می‌کنند. افراد مبتدی بعد از چندین ترید موفق، اعتماد به نفس زیادی را کسب می‌کنند.

این امر حتی برای تریدرهای حرفه‌ای نیز می‌تواند اتفاق بیفتد. موفقیت‌های منظم و پشت سر هم ذهن آن‌ها را از واقعیت دور می‌کند. درست همین‌جا است که بازار به ما درس‌های بزرگی می‌دهد.

راه حل

برای حل این مشکل باید بگویم که سعی کنید برای خود یک استراتژی معاملاتی تهیه کنید و طبق آن عمل کنید. به امید سود بیشتر زیاد ترید نکنید و همیشه به استراتژی خود وفادار باشید، حتی اگر ضرر کردید، با دل و جان ضررها را بپذیرید.

در این‌صورت اگر سود هم کردید نباید هیچ‌گاه خارج از استراتژی خود معامله کنید. این قضه را باور کنید که همه سودهای بازار مال ما نیست. همان‌طور که یک شیر از یک گله فقط یک شکار را انتخاب می‌کند، ماهم به‌اندازه سهم خود از بازار سود می‌کنیم. برای خود یک تارگت روزانه برای سود و ضرر تعریف کنید و اگر در روز به همان مقدار سود/ضرر کردید، دیگر در آن روز ترید نکنید.


داشتن یک استراتژی مدیریت سرمایه خوب، از هر تحلیل و یا سیگنالی مهم‌تر است. اگر شما مدیریت سرمایه خوبی نداشته باشید، با تحلیل تضمینی هم نمی‌توانید سود کنید.

عدم اعتماد به‌نفس کافی

در طول زمان فعالیتم در بازارهای مالی، تریدرهایی را دیدم بسیار باسواد بودند و تمام قوانین مدیریت سرمایه را می‌دانستند، از سودآورترین استراتژی ها استفاده می‌کردند و دانش روانشناسی خوبی داشتند؛ با این حال آنها نمی‌توانستند درآمد‌زایی کنند!

به محض این که معاملات خود را باز می‌کردند، تمام دانش آن‌ها ناپدید می‌شد و شک تمام وجودشان را فرا می‌گرفت. با این وضعیت یک معامله‌گر نمی‌تواند تصمیمات درست و منطقی بگیرد. من این بروز کمبود اعتماد به نفس را بارها در بین تریدرها مشاهده کرده‌ام. بعد از تجربه چند شکست در معاملات، معمولا این حس سراغ تریدرها می‌آید. اما چه باید کرد؟

راه حل

مشکل از این‌جاست که اکثر کسانی که وارد حرفه بازارهای مالی می‌شوند، انتظار دارند از همان اول ماهی 30 تا 50 درصد سود کنند، اما بعد که با روزهای بد بازارر هم مواجه می‌شوند، تمام رویاهایشان را برباد رفته می‌بینند. این‌که باید انتظار سود معقول از بازار داشته باشیم خیلی مهم است. گاهی ممکن است در یک مقطع خاص بازارهای مالی به شکلی پیش برود که می‌تواند سودهای بزرگ کرد اما این را هم باید پذیرفت که شرایط همیشه یک شکل نیست و این ما هستیم که به‌عنوان یک تریدر باید خودمان را با شرایط مختلف بازار وقف دهیم. برای این‌که اعتماد به‌نفس خوبی برای ترید داشته باشید پیشنهاد می‌کنم تریدهای دسته جمعی را امتحان کنید. اگر به‌طور گروهی یا دوستان خود و در یک مکان شروع به‌کار کنید قطعا حس بهتری را تجربه خواهید کرد.

سخن آخر

تریدری یکی از جذاب‌ترین و در عین حال سخت‌ترین شغل‌های دنیاست که ممکن است برای همه مناسب نباشد. تریدر بودن را به چشم یک شغل ببینیم و با آن زندگی کنیم. برای رسیدن به خواسته‌های خود در این راه، برنامه‌ریزی کنیم و از همین امروز به‌دنبال یک استراتژی معاملاتی و مدیریت سرمایه خوب باشیم. اگر چاشنی صبر را به فاکتورهای بالا اضافه کنید، بی‌شک سودهای خوبی را می‌توانید بگیرید.

اگر مطلب فوق برایتان مفید بود لطفا آن را با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارید.

نویسنده: پویا بهایی‌پور در تیر 5, 1399


کارگزاری آگاه باید خسارت بدهد

    نظر

به نام خدا

این کارگزاری آگاه باید خسارت تمام مردم بدبختی که عضوش شدن رو بده!

بورس یه دقیقه ش هم مهمه!

تو همش با اختلال مواجه بودی!

از هفته ها قبل شاید نیمی از سرورهات کار نمیکرده...

آگاه باید جریمه بشه!

باید خسارت مشتریانش رو بده!

با سی هزار تومن میخواد سر و ته ش رو به هم بیاره!

پیام کارگزاری آگاه برای جاماندگان عرضه اولیه